شماره 67 از سری جدید کامیک بوک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد (همون 868 سابق!)

شماره 67 از سری جدید کامیک بوک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد (همون 868 سابق!)

این شماره خوندنش واجبه چون دو غافلگیری بسیار بزرگ براتون داره !

اخیراً زندگیِ پیتر پارکر نسبت به حالت عادّی دیوانه‌وارتر بوده، و همین باعث شده از چندتا فردِ مهم توی زندگی‌ش غافل بشه. یکی‌شون دوستِ قدیمی‌ش «بتی برنت» ـه که به نیویورک برگشته، و پیتر رو با خبرِ بارداری‌ش غافل‌گیر کرده!

امّا بعضی از افراد که پیتر ازشون غافل شده با پای خودشون به زندگیِ پیتر برنگشتن. «سیلور سیبل» به لطف دوست‌پسرِ خرده‌شیشه‌دارش، «فارینر» مشغول درمان خودش بوده تا دوباره سرپا بشه. آخرین‌باری که دیدیم‌شون، فارینر با «آفتاب‌پرست» مشغول توطئه‌چیدن بود، امّا اسپایدی و خواهرِ ابرجاسوس‌ش، «ترزا پارکر» قضیه رو خاتمه دادن. وقتی آفتاب‌پرست دوست پسر و هم‌کارِ جاسوسِ ترزا، «دیوید» رو به قتل رسوند، او رو مجاب کرد تا سراغ‌ش بره.

پیتر همین‌طور به کلّی از هم‌دانشگاهی‌هاش غافل شده بود. یکی‌شون، «جیمی»، از پیتر کمک خواست تا توی ساختنِ «روشن‌بین»، دستگاهی که می‌تونه آینده‌های احتمالی رو ببینه، بهش کمک کنه. این دستگاه خیلی به کار پیتر میآد تا ببینه چقدر بد ممکنه غفلت‌ش براش مشکل‌ساز بشه.

 

The Amazing Spider-Man # 67 (868)

کمیک توطئه آفتاب پرست

مترجم: محمد صالح حیدری

ناظر ترجمه: مهدی ترابی مهربانی

ادیتور و گرافیست و طراح کاور:  امیرحسین رجبی

لینک دانلود مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم

لینک دانلود غیر مستقیم (مدیا فایر)

 

نظر خودتون رو درباره داستان و طراحی های این کمیک با ما در بخش نظرات در میان بذارید.

برای خوندن دیگر کمیک هایی که ترجمه کرده ایم اینجا را کلیک کنید.

 

مطالب مرتبط: 

چگونه در كامپیوتر یا سیستم اندروید كمیك بخوانیم؟

سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز با ترجمه فارسی

تمام عشق های پیتر پاركر!

معرفی دشمنان اصلي مرد عنكبوتی: «آفتاب پرست» (CHAMELEON)

همه چيز درباره پدر و مادر «پیتر پاركر»!

آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟

10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" (SPIDER-MAN: ONE MORE DAY) بدانید

رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود

10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیک‌بوک‌های اسپایدرمن، بدانید

رویداد اخیر مرد عنکبوتی با عنوان آخرین بقایا (LAST REMAINS) - کامل + لینک دانلود

هری آزبورن چطور زنده شد؟

رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود

کمیک مقدمه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خیزش گناهان" ترجمه شد + لینک دانلود

10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راون‌کرافت" (RAVENCROFT INSTITUTE) بدانید

شماره آخر از کمیک "تیمارستان راون کرافت" ترجمه شد + لینک دانلود

معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Agent bishop
#1 Agent bishop 1400-05-26 08:30
اسپنسر قشنگ دست گذاشته رو تعمیرات و حل مشکلات کمیک های قبلی اسپایدرمن . از درست کردن شخصیت پردازی مری جین و گربه سیاه بگیر تا اشارات فراوان و بررسی و حل شدن omd به احتمال زیاد و همین طور زنده نشون دادن فینیشر که مردعنکبوتی رو از احتمال به قتل رسوندن فینیشر مبرا کرد .
نقل قول کردن
Agent bishop
#2 Agent bishop 1400-05-26 08:42
این شماره هم یک جور حالت مقدمه طور داشت چون پنج تا داستان مختلف رو ( قضیه روشن بین ،آفتاب پرست ، ند لیز ، دکتر اختاپوس و سیلور سیبل ) رو پوشش داده بود و این داستان ها مسلما در قسمت های بعدی بیشتر بهشون پرداخته میشه و ممکنه بعضی هاتون به هم مربوط هم بشه .
طراحی خوب بود و فقط من با مدل مو پیتر مشکل داشتم یه مدل شونه نکرده ای بود .
طراحی و ادیت هم مثل همیشه عالی بود من خودم قبلاً این کمیک رو خونده بودم قسمت های مربوط به سیلور سیبل و بحث پیتر و جیمی رو به درستی متوجه نشده بودم که با ترجمه عالی این کمیک متوجه شدم .
نقل قول کردن
s.p.i
#3 s.p.i 1400-05-26 10:37
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک

بررسی داستان
داستان از زندان شروع میشه که تو سیمارکیا لب مرز لاتوریا قرار داره و خواهر پیتر یعنی ترزا به دنبال انتقام گرفتن از آفتاب پرست (دیمیتری) هست نکته که وجود داره فرق ترزا و پیتر هست و جالبه که ترزا میگه مهربان ترین و نجیب ترین آدمی که دیدم برادرم هست و اون هرگز شریک قاتل نمیشه اینجا فرق بین پیتر و ترزا مشخصه و وقتی که زندان رو باز میکنه ترزا به آفتاب پرست شلیک میکنه که ممکن اونو کشته باشه داستان میره به سمت پیتر و بتی که دارن در مورد اتفاقات صحبت می‌کنند جالبه که بتی هفتصد تا پیامک به پیتر داده و پیتر ازش در مورد پدر بچه سئوال میکنه که مشخص میشه پدر بچه ندلیز هستش که عجیبه چون ند مرده اینجا بتی داستان برای پیتر تعریف میکنه
و البته یک منبع هست که مشخص میشه ند
پیتر که درش شده و تو شوک هست میره

برمیگردیم به ترزا و آفتاب پرست که قضه اینجا جالب میشه آفتاب پرست میگه تو اینجا نیستی تا منو بکشی اینجا هستی تا اطلاعات بگیری در مورد پدر و مادرت واقعیش بدونه در مورد داستانش با هری و زجر دادنش صحبت میکنه و میخاد بدونه مثل اونا هست یا نه

بر میگردیم به دانشگاه پیتر که با جیمی سر روشن بین به اختلاف خورده و پیتر منبع تغذیه نمیگه و جیمی نمیگه که روشن بین چه جوری مصرف کرده اینجا در مورد وضعیت خانواده جیمی با خیر میشیم
اینجا چنس به دنبال جیمی میاد برای تسویه حساب و تهدیدش میکنه اگه تسویه نکنه خانوادشو میکشه و البته چنس میگه باید جوابگو شرکای اون باشه فارینر و سلورسیبل داریم و حال سیلور سیبل خوب شده و الان منابعش کم شدن‌ ولی فارینر بهش میگه نگران نباش چنس میخاد یک روشن بین براش بسازه و جیمی میگه تنها راه کاتالیزوره

آفتاب پرست و ترزا داریم که آفتاب پرست میگه تمام زندگیش یک دروغ بوده ولی ترزا باور نمیکنه
پیتر میره خونه بتی که اینجا با ند رو به رو میشه

می‌رسیم به آفتاب پرست اون به ترزا میگه من کسی نیستم که جواب سوالت داره بلکه مردی که پشت اون در هست برای به دست آوردن اطلاعات در مورد والدین اون کسی نیست بجز مردی که اونا کشته فایرز ملقب به فینیشر ( تمام کننده )

داستان داره در مورد والدین و خواهر پیتر آشکار میشه و توی قسمت بعد خیلی چیزا مشخص میشه

طراحی من مشکلی نداشت احساسات منتقل‌ می‌کرد چهره خوب طراحی شده بود هر چن من از چهره تمام کننده خوش نیومد

اینجا ممکن ارتباط هری و آفتاب پرست شاهد باشيم
معلوم نیست ندلیز چگونه از مرگ برگشته
آیا خواهر پیتر ترزا واقعی هست یا نه

نکات جالب
فرق ترزا و پیتر و اینکه ترزا میگه پیتر آدم مهربونیه
بازگشت ند لیز
بازگشت فینیشر ( تمام کننده )قاتل پدر و مادر پیتر
شک و تردید ترزا در مورد خودش

داستان ۹ از ۱۰
طراحی ۸ از ۱۰
شخصیت پردازی که سر جای خودش بود
ترجمه و ادیت ۱۰ از ۱۰

مرسی spidey
نقل قول کردن
mtm
#4 mtm 1400-05-26 10:44
به نقل از Agent bishop:
همین طور زنده نشون دادن فینیشر که مردعنکبوتی رو از احتمال به قتل رسوندن فینیشر مبرا کرد .

این جمله نشان از پختگی و بلوغی داره که شما در مطالعه کمیک بهش دست یافتی
بهتون تبریک میگم
نقل قول کردن
s.p.i
#5 s.p.i 1400-05-26 11:38
چیزی که توی نقد قبلی خودم بهش اشاره نکردم مقدمه سازی جنگ خبیثان بود و اینجا کیندرد به معامله اوتو با مفیستو اشاره که اوتو چیزی یادش نمیاد و البته اون قسمت که هری میگه از روی تجربه میگم و این کار برای کسی عاقبت خوشی نداره دو حالت داره یا خودشو میگه یا پیتر و بازگشت شش خبیث که کیندرد میگه به ۵ دوست دیگه نیاز داری چند تا مکان نشون میده یک جنگل که خب مربوط به کریون ولی بقیه مکان نمیدونم اعضای گروه با توجه به تبلیغات ممکن مرد شنی لیزارد الکترو کریون شکارچی و اون یک نفر نمیدونم شاید مستریو باشه با توجه به این که مستریو سابقه عضویت تو شش خبیث داشته و از دستورات کیندرد پیروی میکنه تا به جنگ ملحق بشه
تو تبلیغات جک اولنتر دیدم که شاید اون مال یک گروه دیگه باشه
بازگشت فانیشر نشون داد پیتر اونو نکشته و اسپنسر به نوعی اونو از اتهامات خلاص کرد و اسپنسر خوب تونست داستان روشن بین آفتاب پرست ند لیز به هم ربط بده و داره ما رو برای جنگ خبیثان آماده میکنه اینجا دوباره مفیستو داریم که بهش اشاره شد و حتی هری از معامله با خبره یعنی از معامله پیتر باخبره چیزی که مشخص شد پس شکی باقی نمیمونه که اسپنسر میخاد omd رو تمام کنه و احتمال داره اتو اکتاویوس هم مثل سین ایتر یک عروسک خیم شب بازی باشه
یک نکته توی رویداد خیزش گناهان به گناه نورمن اشاره شد و پیتر نورمن که زیاد گناه کرده و خباثت زیاد کرده
ممکن نورمن با مفیستو معامله کرده باشه یا اشاره داشته باشه به داستان گناهان گذشته با توجه به شماره ۴۹

و خسته نباشید میگم به آقای صالح حیدری و آقای رجبی
نقل قول کردن
Agent bishop
#6 Agent bishop 1400-05-26 12:09
به نقل از mtm:
به نقل از Agent bishop:
همین طور زنده نشون دادن فینیشر که مردعنکبوتی رو از احتمال به قتل رسوندن فینیشر مبرا کرد .

این جمله نشان از پختگی و بلوغی داره که شما در مطالعه کمیک بهش دست یافتی
بهتون تبریک میگم


استاد خواهش میکنم من شاگرد همین مکتبم . این تعریف شما رو هیچ وقت فراموش نمیکنم .
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#7 AM SM BM SM 1400-05-26 12:25
سلام
ممنون بابت ترجمه و ادیت این کمیک.
و درباره شماره ۶۷ از سری جدید کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز". (شماره ۸۶۸ لگاسی.)
خطر اسپویل!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بسم الله الرحمن الرحیم
چند وقته کمیک های مرد عنکبوتی شگفت انگیز هر شماره پر از داستان های عالی و هیجان هست. به طوری که وقتی شماره ای ازش میاد سریع سراغ خوندنش میریم. توی هر شماره هم اتفاقاتی میفته که به معنای واقعی با روح و روان خواننده بازی میکنه! این شماره هم از این قاعده مستثنی نیست. اول بگم که در صفحه آخر شماره قبلی ما صحنه ای رو دیدیم که شاید خط اصلی این داستان ها رو مشخص کنه. یعنی جایی که هری آزبورن رو در یک جور زندان دیدیم! اما طبق معمول نویسنده به شکل عجله ای نمیاد این مسئله رو شرح و بسط بده و خواننده رو تشنه اتفاقات میکنه و در عوض به مسئله های به همون اندازه مهم دیگه ای میپردازه. اتفاقات بسیار مهمی در این کمیک میفته که اغلب مربوط به زنده شدن ند لیدز و فینیشر میشه که حرف هایی از این زده میشد که اسپایدی اون رو کشته اما حالا اون زنده شده و حتی اگر اون حرف درست بود که نیست، اون آدم در حال حاضر زنده است. اما این مسئله به اندازه قضیه ند مهم نیست. شخصیت مهمی در کمیک های کلاسیک مرد عنکبوتی نقش داشت و اون رو به عنوان همسر بتی برنت میشناختیم که طی اتفاقاتی که در رابطه با هویت هاب گابلین برای او افتاد کشته شد. اما حالا اینجاست! ولی او کیه؟ یه کلون؟ خب این شاید دم دستی ترین احتمال باشه که فکر نکنم توی ذهن اسپنسر هم باشه. کیندرد اون رو زنده کرد؟ خب این احتمال کمی نداره اما اون وقت این سوال پیش میاد که هدف کیندرد از این کار چیه؟ آیا کاری کرده که ند تهدیدی برای پیتر باشه؟ یا حوصله اش سر رفته بود گفت بیا همین جوری یکی رو زنده کنیم؟! احتمال بعدی اینه که شاید او هیچ وقت کشته نشده که اینم خیلی احتمال بالایی نداره. در این صورت اون کسی که کشته شده واقعا ند نبوده یا حتی بعد از مرگش به نوعی زنده شده. به هر حال این قضیه هم بسیار مهم بود و باید دید اسپنسر چه استفاده ای ازش میکنه. اما بریم سراغ بخش مهم دیگه از این کمیک که مربوط به اسم این آرک یعنی آفتاب پرست و البته ترزا پارکر میشه. قبل از اینکه برم سر اصل مطلب اول بگم از اونجایی که ترزا از پیتر تعریف میکنه خیلی خوشم اومد. واقعا هم اگر کسی با شخصیت مهربانی مثل پیتر رو به رو بشه به این قضیه اعتراف میکنه. اما بریم سراغ ترزا و آفتاب پرست. اون بخشی که آفتاب پرست ترزا رو قانع میکنه تا اون رو نکشه تا بهش کمک کنه رو دوست داشتم چون نشون میده آفتاب پرست شخصیت بی دست و پایی نیست و هوش خوبی هم داره. با اینکه میخوام سر به تن داستانی که توی اون آفتاب پرست به دستور هری آزبورن از پدر و مادر پیتر ربات میسازه نباشه اما اشاره آفتاب پرست به یکی از مهم ترین بلاهایی که سر پیتر اومده نشون دهنده هوش بالا او هست. و البته قدرت های آفتاب پرست هم جوریه که قشنگ جون برای "توطئه"! درسته خیلی رو اعصابه ولی خیلی هم جالبه برای یک خبیث. اما ترزا پارکر رو که مه میدونیم چطور شخصیتی هست. بی رحم تر جسور تر از پیتر پارکر که دنبال انتقام اومده ( و از انگیزه خوبی هم برخورداره) از مبارزه او با سربازان مکان اختفاء هم معلومه که با کسی شوخی نداره و حالا کارهای او برای فهمیدن راز هایی بسیار جالب میشوند.
قضیه بچه بتی هم در این شماره پیگیری میشه و متوجه میشیم که اون بچه ند هست که در ادامه هم معلوم میشه که ند هنوز زنده است که دربارش گفته شد. و شخصیت همکار پیتر پارکر به نام جیمی رو در این شماره میبینیم که به رسم داستانگویی شخصیتی هست که مشکلات خاص خودش رو داره. اون پول کافی نداره و مادرش هم مریض هست. و البته "چنس" هم اون رو به حد زیادی تحت فشار فرار میده. تصمیمات او در ادامه داستان احتمالا تحت تاثیر این همه مشکلاتی که داره قرار بگیره. اما یه جمله ای پیتر گفت که به نظرم خیلی خوب بود و مشکلات دوگانگی پیتر پارکر/ اسپایدرمن رو نشون میداد.
نقل قول:
آدم هیچ وقت نمیدونه این آدم ها چه مشکلاتی دارن.
آره. آدم های خیلی کمی هستند که پیتر پارکر با هویت اسپایدرمن چه مشکلات زیادی داره و چه زجر های کشیده و بر حسب تجربه ای که داره این حرف رو زد. البته کلا دیالوگ های این شماره خیلی خوب بودند و این هم یکی از اونا بود. داستانک دیگه ای هم با سیلور سیبل داره درست میشه که شاید این شخصیت در ادامه داستان نقش مهمی رو ایفا کنه. اگر بخوام برای جمع بندی بگم من از این کمیک کاملا راضی بودم و خیلی دوستش داشتم. اما راستش یه کمی ترس دارم. میترسم به خاطر اینکه اسپنسر قراره به زودی بره این همه داستانک جذب و عالی به شکل عجله ای تموم بشن و به کمال نرسند. و البته این وسط جنگ خبیثان هم در راهه. اما به اسپنسر اعتماد دارم و به نظرم بتونه مشکل رو حل کنه.

توی اواخر این شماره با دکتر اختاپوس به جنگ خبیثان پرداخته شد. انگار که کیندرد توی گوشش زمزمه هایی میکنه. و البته با گفتن اینکه باید ۵ نفر دیگه رو جمع کنند اشاره ای به شش خبیث داشت. و البته جمله گفت که احتمالا اشاره ای به omd داره.
نقل قول:
تو با شیطان معامله کرده اوتو. و از روی تجربه میگم این کار برای هیچ کس آخر و عاقبتی نداره.
مثل پیتر که با شیطان معامله کرد و قطعا آخر و عاقبت خیلی خوبی براش نداشت. در کل من به جنگ خبیثان امید زیادی دارم و دوست دارم به رویداد خوبی تبدیل بشه.


طراحی:
فکر کنم طراحی های این کمیک سه بخش داشت. بخشی که مربوط به ترزا پارکر و آفتاب پرست میشه، بخش مربوط به پیتر پارکر و ماجراهاش و بخش آخر که به دکتر اختاپوس و حرف های کیندرد اختصاص داشت. بخش اول به نظرم طراحی هاش خیلی خوب بودند من واقعا مشکلی در طراحی ها ندیدم و بسیار خوب بودند. طراحی چهره ها بدون نقش بود و چهره ها هم احساسات رو منتقل میکرد. طراحی های صحنه های صحبت آفتاب پرست و تحریک کردن ترزا به کشتن او (که در واقع یه جورایی تحریک به نکشتن او بود با حرف های بعدش) هم خیلی خوب بودند. فضای اون بخش داستان هم به خوبی به تصویر کشیده شد. و البته از مبارزه ترزا با سربازان مکان اختفاء هم خیلی خوشم اومد.
بخش دوم که مربوط به طراحی های داستان های پیتر پارکر هم طراحی های خوبی داشتند. یه بخش هایی بود که به جزئیات توجه زیادی نمیشد اما در کل طراحی فضای داستان و چهره ها خوب بود. مخصوصا از طراحی صفحه ای که مربوط به "نِد" میشه و طراحی اسپایدرمن خیلی خوشم اومد.
بخش سوم هم که مربوط به زمینه چینی برای رویداد "جنگ خبیثان" میشه مشکل خاصی نداشت. چهره دکتر اختاپوس خوب طراحی شده بود و مشکل خاصی دیده نمیشد. در کل از طراحی های این کمیک کاملا راضی بودم.

ترجمه و ادیت:
کمیک منتشره شده، ترجمه میشود، غم مخور
با ادیت زیبایی در سایت قرار میگیرد، غم مخور.
الان هاست که از سایت های مجاور بیان بگن: "تو رو خدا بیاید به ما درس بدید!" ترجمه و ادیت این سایت مثل یک کلاس درس عالی میمونه! اونم مجانی.

با تشکر.
نقل قول کردن
s.p.i
#8 s.p.i 1400-05-26 13:18
ببخشید نمیدونستم کجا مطرح کنم ولی چون داریم به جنگ خبیثان نزدیک میشیم و پایه omd اومد وسط
مریجین همه چیز یادشه من از شمار۵۴۵ دان کردم و اومد جلو توجه من جلب شد به شماره ۵۶۱ و ۶۵۲ البته زبان من خوب نیست خیلی اما ۵۶۱ مریجین به پیتر میگه اگه اشتباه نکنم میگه ما با هم ملاقات کردیم در زندگی دیگر و توی شماره ۶۵۲ مربجین تو ذهن خودش میگه فقط با من نیست درست اگه یادم باشه پس مریجین هم چیزو یادشه
ببخشید نمیدونستم کجا بگم
دوباره تشکر
نقل قول کردن
Pooyan mirzahosseini
#9 Pooyan mirzahosseini 1400-05-26 13:44
سلام خسته نباشید ممنون برای ترجمه و ادیت
واقعاً با این اتفاق هایی که داره میوفته تا دو شماره دیگه ما سکته رو زدیم ، خب تو این شماره داریم تقریباً زندگی شخصی خود پیتر رو با هم دانشگاهی هاش میبینم که اونا هم برای خودشون داستان خیلی خوبی رو دارن می‌سازن ، فینیشر و ند زنده شدن حالا چی شد آیا کلون هستن یا قضیه اونا هم دوباره مربوط میشه به معامله با شیطان در کل چیزی که بنظرم این سری و این شماره رو خاص می‌کنه این هست که این داستان داره از یه سری مشکلات کمیک های دیگه استفاده می‌کنه تا هم مشکلات و سوالات رو کم بکنه هم در همون حالت از پتانسیل اونا برای داستان خودش استفاده می‌کنه و بنظرم این کار رو به خوبی نویسنده داره انجام میده از حظور آفتاب پرست خوشم اومد شخصیت پردازی خوبی داشت کلا آفتاب پرست شخصیت باهوشی هست که واقعاً مناسب اینجور داستان ها هست ترزا پارکر هم شخصیت جالبی هست نمونه مؤنث و البته خیلی خشن تر خود پیتر هست در این داستان به این هم مثل خیلی از شماره های دیگه نشون داده شد که پیتر به خاطر هویت مردعنکبوتی خودش وقت کافی برای همه چی نداره و البته جنگ خبیثان که من همیشه از درگیری بین خبیث ها خیلی خوشم میومد و میاد و خواهد آمد چون خبیث ها مثل هم تاریک و کثیف هستن همشون خبیث و بدجنس هستن برای همین بنظرم مبارزه بین خبیث ها جالب تر از مبارزه بین ابرقهرمان ها و خبیث ها هست
و البته به قضیه حامله شدن بتی هم اشاره شد که بچه مال ند هست که گفته شد ند زنده هست آیا زنده شده ؟ اگر شده چطوری ؟ ربطی به شیطان یا کیندرد داره ؟ حالا که برگشته در کنار پیتر خواهد بود یا روبروی اون ؟ آیا اصلاً مرده بود که الان برگشته ؟ آیا این که الان اینجا هست یک کلون هست ؟
درکل داستان خیلی خوبی بود

آها و اینکه واقعاً فکر نکنم نیازی باشه که درباره کاور چیزی بگم توطئه کاملاً آشکار هست ;-)

طراحی
درکل طراحی خوبی داشت احساس کارکتر هارو به مخاطب منتقل می‌کرد مثلاً زمانی که ترزا و آفتاب پرست صحبت میکردن ( البته ترزا با مشت و اسلحه صحبت میکرد !ولی خب )
کاملاً اون شرارت در قیافه آفتاب پرست معلوم میشد
از طراحی فضای مکان اختفا خوشم اومد حالت دارک و خفنی داشت کلاً فضای مکان اختفا با اتفاقاتی که توش افتاد همخونی داشت و به تأثیر گذاری اون اضافه کرد
بازم تشکر میکنم برای ترجمه و ادیت فوق‌العاده سایت
نقل قول کردن
Scarlet Speedster
#10 Scarlet Speedster 1400-06-19 15:51
بسم الله الرحمن الرحیم

نقد و بررسی شمارهٔ ۶۷ (۸۶۸ لگاسی) از سری کمیک های "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" (The Amazing Spider-Man)
هشدار: این نقد حاوی اسپویل است!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مقدمه:

شخصیت بسیار محبوب پیتر پارکر ملقب به مرد عنکبوتی برای اولین بار در شمارهٔ ۱۵ از کمیک «فانتزی شگفت انگیز» و به دستان خلاق و توانمند استن لی و استیو دیتکو خلق شد. محبوبیت این شخصیت بسیار زیاد ـه و سری های اختصاصی بسیار زیاد و موفقی رو پشت سر گذاشته. حالا سری کمیک های اصلی این شخصیت با عنوان «مرد عنکبوتی شگفت انگیز» به شماره‌ی ۸۶۸ رسیده و نویسنده‌ی حال حاضر این سری یعنی جناب آقای "نیک اسپنسر" ایده های بکر و جذابی که قبلاً توی این سری کمیک ها پیاده کرده رو داره پیش میبره و داستان های جالبی رو خلق میکنه. در این شماره هم شاهد پرداخت به قضایای بین ترزا پارکر و آفتاب پرست و... هستیم. با بنده یعنی «Scarlet Speedster» در نقد این شماره همراه باشید...

داستان:

همون‌طور که از اسم داستان یعنی "توطئهٔ آفتاب پرست" مشخصه، از این شماره به بعد قراره شاهد پرداخت به داستانک هایی که اسپنسر خیلی شماره قبل‌تر با به کار گیری آفتاب پرست و خواهر پیتر یعنی ترزا پارکر خلق کرده بود باشیم و ببینیم که اسپنسر این بار برامون چه کرده. این شماره هم درست مثل تقریباً تمام شماره هایی که اسپنسر برای این عنوان داره خلق میکنه جذاب و خوندنی ـه و مخاطب رو به خوبی تا انتها تشنه نگه میداره. ریتم خیلی مناسبی هم داره و اصلاً مخاطب رو خسته نمیکنه. ضمن اینکه به خوبی چندین خط داستانی مختلف رو به طور همزمان پیش میبره و هیچ کدوم به اون یکی خدشه وارد نمیکنن. لحظات فان هم کم و بیش در خودش داره اما از اونجایی که لحن و حال و هوای داستان یکم جدی‌تر شده، طبیعتاً بیشترش قراره به چیز های دیگه‌ای بپردازه. یکی از خطوط زمانی داستان برمیگرده به ماجرای ملاقاتی که بین پیتر و بتی رخ میده و خیلی چیز ها رو برامون مشخص میکنه. اول از همه بگم که این شماره به خیلی شماره های قبل‌تر از خودش اشاره میکنه و بار ها و بار مخاطب رو ارجاع میده به فلان شماره که تقریباً داستان نیمه تمومی داشت و حالا قراره از ادامه‌ش سر در بیاریم. این قضیه هم به همین صورته... اگه شماره های ۸۱۵ و ۸۱۶ این عنوان رو به یاد بیارید، حتماً میدونید که کلون ند لیدز که در جریان رویداد "توطئه‌ی کلونی" درست شده بود در این شماره ها حضور پیدا کرد و جون خودش رو از دست داد. اما الان ما تازه میفهمیم که ند قبل از اینکه کشته بشه دوباره برمیگرده پیش بتی و یه زندگی تازه رو باهاش شروع میکنه که در همین زندگی قراره به همراه بتی بچه دار بشه. بدین ترتیب اما از راز مربوط به هویت پدر بچه‌ی بتی باخبر شدیم و فهمیدیم که ند پدر اونه، اما دردسر واقعی تازه شروع شده! حالا که کلون ند نابود شده، چی قراره سر بتی و بچه‌ش بیاد؟! و این چیزیه که یه بدبختی دیگه به بدبختی های پیتر اضافه کرد... اگه بخوایم به شخصیت پردازی پیتر در این شماره بپردازیم هم باید تنها به همین یه نکته اکتفا کتیم چون به جز این دیگه حضور چندان مستمری نداشت. پیتر فهمید که با کار های نکرده‌ش هم برای خودش داره دردسر درست میکنه و الان خودش رو مقصر میدونه که چرا قضیه‌ی مرگ ند رو همون اول برای بتی نگفته تا الان این مسائل به وجود نیاد. ولی خب، پیتر هم هدفش خیر بوده... بیچاره نمیخواسته دوباره به بتی ضربه بخوره و با غم دوباره‌ی از دست دادن ند کنار بیاد، برای همین هم از مرگ ند چیز به بتی نگفت. این همون چیزیه که من از پیتر پارکر میشناسم... کسی که در هر شرایطی به فکر اطرافیانش ـه و اصلاً دوست نداره که بهشون ضربه بخوره و اگه صلاح بدونه حتی چیزی از واقعیت رو هم بهشون نمیگه. اما مثل اینکه این بار قضیه فرق کرده و الان دیگه حتماً باید حقیقت رو به بتی بگه... اما قبل از اینکه پیتر حتی اقدام به گفتن حقیقت بکنه، ناگهان با یه پیچش شوکه کننده رو به رو میشیم... ند لیدز! اون هم زنده! عجب پیچش جالب و غافل‌گیر کننده‌ای! حالا اینکه قضیه چیه و این ند واقعیه یا کلون و اصلاً چطوری از مرگی که بهش دست داده بود جون سالم به در برده رو باید توی شماره های بعدی بیینیم. در کل به نظرم این ایده‌ی اسپنسر داره توی مسیر جالبی حرکت میکنه و به شدت مشتاق دیدن ادامه‌ی ماجرایی که ند داشت هستم. از شخصیت پردازی پیتر هم راضی بودم و به نظرم به ایده آل خودش وفادار بود. خط داستانی دیگه مربوط میشه به قضایای دستگاه "روشن بین" و همکار آزمایشگاهی پیتر یعنی جیمی تولنتینو. آدم واقعاً کیف میکنه وقتی میبینه که اسپنسر هنوز بیخیال ایده هایی که تقریباً ۳۰ شماره قبل (آرکی در شماره‌ی ۸۳۳ تا ۸۴۱) خلق کرده و از اون موقع تا الان معلق مونده، نشده و داره ادامه‌شون میده. دست مریزاد! بعد از این که پیتر و جیمی بر سر استفاده از روشن بین به مشکل میخورن و جیمی تصمیم میگیره که دیگه با پیتر همکاری نکنه، ما شاهد اشاراتی به زندگی روزمرهٔ جیمی هستیم که به نظرم شخصیتی مستقل و باور پذیر ازش ساخت و از شخصیت پردازیش خیلی لذت بردم. پسری که یه مادر مریض روی تخت داره و یه خواهر کوچیک‌تر از خودش که هر کاری که میکنه برای تأمین آسایش و رفاع اونهاست و به نوعی جای پدر خانواده قرار گرفته. پس میتونید درک کنید که وقتی شخصیت خبیثی به نام چنس (که توی همون آرک نام برده شده حضور داشت) خانواده‌ش رو تهدید میکنه، چقدر عصبانی و کفری میشه و قطعاً تن به هر کاری میده تا آسیبی به اونها نرسه. چنس از جیمی میخواد که براش یه روشن بین بسازه و بعد اینکه جیمی بهش میگه که منبع تغذیه‌ی خوبی نداره، به این فکر میفته که "کاتالیزور" که منبع تغذیه‌ی خوبی هم به شمار میاد ولی به شدت تحت محافظته رو گیر بیارن. و ادامه‌ی داستان اونها هم از اینجا به شماره های بعدی کشیده میشه... و اما مهم ترین خط داستانی این شماره مربوط میشد به ماجرا های بین ترزا پارکر و آفتاب پرست که به شدت دوستش داشتم. ترزا که از وقتی که آفتاب پرست دوست پسر و همکار جاسوسش "دیوید" رو به قتل رسونده، دنبال یه فرصته تا انتقامشو از اون بگیره. در این شماره هم بالاخره دست به این کار میزنه و با ورود به زندانی که آفتاب پرست در اونجا نگه داری میشه، تا مرض انجام این کار هم پیش میره و حسابی هم آفتاب پرست رو کتک میزنه. اما آفتاب پرست میدونه که ترزا دنبال اطلاعاتیه راجع به اینکه آیا دختر واقعی ریچارد و مری پیارکر و خواهر پیتر هست یا نه و تا زمانی که به اطلاعاتش نرسه اون رو نخواهد کشت. برای همین هم حسابی میره رو مخش! در انتها هم دیدیم که آفتاب پرست ترزا رو به شخصی به نام کارل فایرز/فینیشر معرفی میکنه، کسی که والدین پیتر و ترزا رو به قتل رسونده... درسته که ما از اینجا به بعد رو باید منتظر خوندن ادامه‌ی داستان بمونیم، اما همین حضور کوتاه فینیشر هم نکاتی در خودش داره. این شخصیت بعد از گاگ، دومین شخصیتیه که تا سالها برخی افراد با نامردی ازشون به عنوان قربانی ها و قتل های پیتر پارکر یاد میکردن (در حالی که اینها اصلاً قتل عم به حساب نمیومدن) اما مثل اینکه اسپنسر داره کم کم با زنده کردن اونها پیتر رو کاملاً تبرعه میکنه! مشخص نیست که در ادامه کار ترزا و آفتاب پرست و فینیشر به کجا کشیده میشه، اما به احتمال زیاد در شماره های بدی ما قراره بالاخره با سرگذشت واقعی ترزا رو به رو بشیم. حتی ممکنه حقایق جدیدی راجع به پدر و مادر پیتر کشف بشه. در کل از این شماره هم به عنوان یکی از شماره های جذاب و خوندنی این چند وقت یاد میکنم که حسابی هایپ من رو برای ادامه‌ی داستان برد بالا و به شدت منتظر ادامه پیدا کردن داستان در شماره های بعدی هستم...

طراحی:

طراحی های این شماره رو آقای "مارسلو فریرا" به طور مشترک با "کارلوس گومز" خلق کرده. متأسفانه یا خوشبختانه مارک بگلی بعد از تنها یه شماره دوباره جای خودش رو به طراحان دیگه‌ای داد و مسئولیت طراحی روی جلد ها رو بر عهده گرفت... متأسفانه چون آدم واقعاً از طراحی های بگلی لذت میبره و انصافاً کارش حرف نداره و خوشبختانه چون وضعیت زیاد هم بد نشده و قرار نیست طراحی مثل فردریکو ویسنتینی با طراحی هاش این سری رو مورد عنایت قرار بده. من تا حد بالایی از طراحی های این شماره لذت بردم. به نظرم خیلی خوب تونست داستان رو مورد نقل و روایت قرار بده و حال و هوای داستان رو هم به خوبی در خودش جای داده بود. پانل بندی و لی‌اوت پر قدرتی هم داشت که کاملاً برای روایت داستان مناسب بود. همچنین افکت و رنگ آمیزی جالبی داشت و در یه سری بخش ها هم این نحوه‌ی رنگ آمیزی منحصر به فرد یه نوع حالت کارتونی رو خلق کرده بود که شخصاً دوستش داشتم. در رابطه با طراحی کاراکتر ها باید بگم که از ظاهرشون راضی بودم ( همون همیشگی ها بودند) و از چهره ها هم خوشم اومد. به نظرم خیلی خوب میتونستن احساسات‌شون رو به مخاطب انتقال بدن (تهوع رو میتونید در این چهره احساس کنید: s4.uupload.ir/.../... :lol: ) جزئیات خیلی عالی هم در تقریباً تک تک پس زمینه های پانل ها یافت میشد که برای من لذت بخش بودند. در مجموع اگه بخوام به طور خلاصه بگم از طراحی های این شماره راضی بودم و مشکلی باهاشون نداشتم، اما هنوزم نمیتونم چیزی که در طراحی های بگلی میبینم و لذتی که از دیدن طراحی های اون میگیرم رو در طراحی های این شماره هم ببینم. اصلاً بگلی یه سبک طراحی خاص و قشنگی داره که نمیشه توی هیچ طراحی دیگه‌ای پیداش کرد (این یه جور حس دلیه) با این حال نمیتونم ایرادی از طراحی های این شماره بگیرم و در کل تونستن رضایت من رو جلب کنن (هر چند که هنوز هم جای خالی بگلی احساس میشه...)

ترجمه:

مثل همیشه آقای حیدری ما رو با ترجمه های محشرشون شگفت زده کردن. ترجمه هایی روان، واضح، ساده و غیر پیچیده، گیرا، گاهی فان، گاهی دراماتیک و... یعنی تقریباً هر چیزی که باید از یه ترجمه‌ی ایده آل انتظار داشت و آقای حیدری هم همیشه انتظارات رو پشت سرشون میذارن. بابت زحمات‌تون خیلی متشکرم. بهتون خسته نباشید میگم. از استاد ترابی عزیز هم بابت نظارت بر ترجمه تشکر میکنم.

ادیت:

دیگه طبیعیه که مهم‌ترین عنوانی که توی سایت ترجمه/ادیت میشه، باید هم بااستعداد ترین و کارکشته ترین ادیتور سایت مسئول ادیتش باشه. واقعاً ادیت های باکیفیت و چشم نوازی دارید آقای رجبی عزیز. کار به جایی رسیده که با درج شدن اسم شما به عنوان ادیتور یه کمیک میشه کاملاً باکیفیت بودن ادیت های اون رو تضمین کرد. کاور هم مثل همیشه عالی برگردونده شده بود. دست مریزاد واقعاً...!

جمع بندی:

در کل این شماره هم از اون شماره های خوندنی از آب در اومد که به شخصه خیلی دوستش داشتم و به خوبی موفق شد تا اشتیاق و هایپ ما رو برای ادامه‌ی داستان ببره بالا. شماره‌ای که با به جریان در آوردن چند خط داستانی از گذشته، داستان جذاب خودش رو روایت کرد. همچنین با طراحی های تا حد بالایی زیبا و چشم نواز فریرا و گومز همراه شد که در کل ازش راضی بودم. خوندن این شماره رو به کسانی که میخوان از اینجا به خوانندگان این عنوان اضافه بشن پیشنهاد میکنم...!

نمرات:

داستان: ۹/۱۰
طراحی: ۹/۱۰
ترجمه: ۱۰/۱۰
ادیت: ۱۰/۱۰

در پایان ، سپاس از تیم بی‌نذیر اسپایدی که این شماره از این عنوان رو هم بدون هیچ چشم داشتی در اختیار ما قرار دادند. به زودی با نقد شماره‌ی بعدی در خدمت شما خواهم بود!
همچنین تشکر میکنم از کسانی که تا اینجا نقد و بررسی بنده رو تحمل کردند.
روز و روزگارتون خوش !
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید