به مناسبت پایان ران «نیک اسپنسر» در سری «مردعنکبوتی شگفتانگیز»، در این مقاله به بررسی ده مورد از بزرگترین حقایقی که در این دوره فاش شد میپردازیم.
مقدمه: دورهٔ نویسندگی «نیک اسپنسر» در کمیکهای «مردعنکبوتی شگفتانگیز» با تمام بالا و پایینهایی که داشت بالاخره با انتشار شمارهٔ 74 یا 875 (طبق سیستم شمارهگذاری لگاسی) به پایان رسید. پس از دورهٔ طولانی «دن اسلات»، این عنوان به «نیک اسپنسر» سپرده شد؛ نویسندهای که سالها پیش با کمیک فرعی Superior Foes of Spider-Man هواداران اسپایدرمن را شیفتهٔ داستانگویی و ایدههای خلاقانهاش کرد و با کار بر روی عناوینی چون "امپراتوری مخفی"نیز نشان داد از پس داستانهای بزرگِ بلاکباستری بهخوبی برمیآید. حال با پایان دورهٔ سهسالهٔ این نویسنده، فرصت را مناسب دیدیم تا به بررسی این دوره بپردازیم و در این راستا قصد داریم در این مقاله به 10 مورد از حقایق مهم و تأثیرگذاری که در طول دورهٔ نویسندگی او فاش شد بپردازیم.
هشدار: اگر هنوز شماره 74 مرد عنکبوتی شگفت انگیز را نخوانده اید پس این مقاله را نخوانید زیرا دارای اسپویل است!
1- اسپایدرمن هیچگاه باعث مرگ «فینیشر» نشد
خبیثی به نام «کارل فایرز» ملقب به «فینیشر» از معدود خبیثانیست که مرگشان را میتوان بهنوعی به پای اسپایدرمن نوشت. شرحوبسطِ کامل داستان مرگ این شخصیت را میتوانید در این مقاله بخوانید. قتل فینیشر به دست اسپایدرمن هرچند خودخواسته و آگاهانه نبود، امّا از قرار معلوم اسپنسر دل خوشی از آن نداشت و تصمیم به تغییر آن گرفت. بنابراین در خلال آرک داستانیِ «توطئهٔ آفتابپرست» شاهد فاششدنِ این حقیقت بودیم که فینیشر نه تنها در آن حادثه جانش را از دست نداد، بلکه با مراقبتهای پزشکیِ استثنایی که به سبب روابطش دریافت کرد توانست پس از مدّتی سلامتیاش را نیز به دست آورد. در نتیجه اسپنسر در این داستان توانست اسپایدرمن را بهطورکامل از اتهام قتل این شخصیت مبرا سازد. البته کار اسپنسر با شخصیتی فینیشر اینجا به پایان نرسید و در ادامه دیدیم که او بهعنوان استاد دشمن قدیمی اسپایدرمن یعنی «آفتابپرست» معرفی میشود.
در واقع فاش شد که فینیشر سالها پیش یک آکادمی برای آموزش هنرهای مخفی به کودکان استثنایی دایر کرده بود که تمام شاگردانِ آن قرار بود روزی به آفتابپرست تبدیل شوند که دیمیتری اسمردیاکف نیز یکی از این شاگردان بود.
2- ترزا پارکر (خواهر پیتر) ممکن است یک «آفتابپرست» باشد/ پدر و مادر پیتر ممکن است جاسوس نبوده باشند!
بدون شک اضافهشدن «ترزا پارکر» بهعنوان خواهر پیتر پارکر به شخصیتهای مکمل داستانهای او از بزرگترین تغییراتیست که در دههٔ گذشته در کمیکهای اسپایدرمن رقم خوردهاند. در داستان توطئهٔ آفتابپرست شاهد تلاش ترزا برای انتقامگرفتن از آفتابپرست بودیم که به کشف حقایق جدیدی دربارهٔ او منجر شد. در طی داستان، فینیشر احتمالات متعددی دربارهٔ سرگذشت و پیشینهٔ ترزا را در مقابلش قرار میدهد که همه بر این موضوع دلالت دارند که او نیز یک آفتابپرست است! در واقع فینیشر دوستان و همشاگردیهای دوران کودکی ترزا را در تصاویری هولوگرافیک به او نشان میدهد که همگی در آکادمیِ آفتابپرستها تحصیل میکردند و جوری تربیت شده بودند تا تماماً در نقششان فرو بروند و حقایقی را بپذیرند که مورد اقتضای نقششان است. بنابراین این احتمال مطرح میشود که ترزا هیچ ارتباطی با خانوادهٔ پارکر ندارد و صرفاً آفتابپرستیست که در نقش خود فرق شدهاست! علّت قطعینبودن هیچکدام از اینها در عالم داستان این است که فینیشر در ازای جواب قطعی، از ترزا میخواهد تا برایش دستگاه «روشنبین» را بدزدد که با امتناع او مواجه میشود. امّا در واقعیت به نظر میرسد که اسپنسر نمیخواسته زحمات نویسندگان پیشین (از جمله «چیپ زدارسکی») بر روی این شخصیت را زیر سؤال ببرد و به تبع آن از ارائهٔ پاسخی قاطع سر باز زدهاست.برای آشنایی کامل با ترزا پارکر حتما این مقاله را بخوانید.
همچنین همانطور که میدانید دنیای کمیکهای اسپایدرمن در مقایسه با دیگر شخصیتهای دنیای مارول حالوهوایی خاکی و باورپذیر داشته و تبدیلشدن انسانی عادی مانند پیتر پارکر به یک ابرقهرمان همواره از جذابیتهای اصلی این شخصیت بودهاست. به همینخاطر طبیعیست که جاسوس ازآبدرآمدنِ پدر و مادرِ پیتر به مذاق بسیاری خوش نیآید؛ چرا که مشخصهٔ عادیبودن این شخصیت را تا حدّی از او سلب میکرد (هرآنچه باید دربارهٔ پدر و مادر پیتر پارکر بدانید را در این مقاله پیدا خواهید کرد.) اسپنسر نیز در راستای اصلاح و بهبود مشکلاتی که از گذشته در کمیکهای اسپایدرمن بهجا ماندهاند، از فضای بیاعتمادیای که در داستان توطئهٔ آفتابپرست ساخته و پرداخته بود بهره گرفت تا احتمالِ جاسوسنبودنِ پدر و مادر پیتر را نیز به شیوهای قابلباور مطرح کند. یکی از سناریوهایی که فینیشر در رابطه با سرگذشت ترزا پارکر ارائه میدهد اینگونه ادعا میکند که ریچارد و می پارکر دو حسابدار ساده بودند که سالها پیش و زمانی که پیتر خردسال بود، به دست دو آفتابپرست کشته شدند. این دو آفتابپرست سپس خودشان را بهجای پدر و مادر پیتر جا زدند و تبدیل به جاسوسان سیآیاِی شدند. هرچند باز هم با جوابی قطعی طرف نیستیم، امّا صرفِ مطرحکردن این احتمال که پدر و مادر پیتر هیچگاه جاسوس نبودهاند را میتوان از خدمات اسپنسر به دنیای اسپایدرمن محسوب کرد...
3- نِد لیدز هرگز نمرده بود!
اخیرا و در جریان داستان "توطئه آفتاب پرست" شاهد بازگشت ند لیدز واقعی بودیم! ابتدا در شماره 67 مرد عنکبوتی شگفت انگیز (اینجا ترجمه شده) دیدیم که بتی برنت باردار است! خیلی زود مشخص شد پدرِ فرزند او ند لیدز است! ولی مگر ند لیدز و کلون او نمرده بودند؟ (برای آشنایی با قضیه مرگ ند لیدز و بازگشت او به صورت کلون، این مقاله را بخوانید) مشخص شد که ند لیدز سالها پیش که توسط رادریک کینگزلی شستشوی مغزی داده شده بود تا نقش هاب گابلین را بازی کند، به یکی از املاک نورمن آزبورن در اروپا سر زده و در آزمایشگاه مخفی وی سرم های گابلینی اش را مصرف کرده بوده:
بنابراین وقتی توسط افراد فارینر کشته شد، به دلیل مصرف همون سرم ها دوباره زنده شد و یک نفر ناشناس بهش کمک کرد:
بنابراین او در تمام این سالها زنده بوده ولی از فاش کردن جزئیاتی اینکه این همه مدت داشته چیکار میکرده امتناع کرد. در هر حال معلوم شد ند و بتی در ماه های اخیر روی سرنخ های مربوط به یک پرونده مشترک داشتند کار میکردند که آنها را به فارینر میرسوند و اینگونه بود که ند با بتی و سپس مرد عنکبوتی تماس برقرار کرد. و در نهایت در کمیک "شماره ویژه مرد عنکبوتی شگفت انگیز: توطئه آفتاب پرست" دیدیم که چطور ند لیدز با مرد عنکبوتی به کازینوی هوایی چنس رفتند و ند با فارینر درگیر شد:
چیزی نمونده بود که فارینر را بکشه که اسپایدرمن سر رسید و جلویش را گرفت:
در نهایت همه چیز با سقوط کازینوی هوایی به پایان رسید و ند نزد بتی برگشت و حالا با رفتن اسپنسر از کمیک های مرد عنکبوتی شاید هرگز نفهمیم که جزئیات اینکه ند اینهمه سال داشته چیکار میکرده و اون فرد مرموزی که بهش کمک کرده کیه!
4- نورمن آزبورن روح هری را به مفیستو فروخت!
در شمارهٔ 72 از این سری فاش شد که نورمن آزبورن سالها پیش روحِ پسر خردسالش «هری» را به مفیستو فروختهاست! در این داستان مفیستو زمانی به سراغ نورمن میآید که او و مندل استرام شرکتشان را تأسیس کرده بودند و نورمن که تحت شعاع شریکش قرار گرفته بود کم مانده بود همهچیزش را از دست بدهد. مفیستو به نورمن پیشنهاد میکند که در ازای دریافت روح هری، کاری میکند تا بخت یارِ او شده و به هرآنچه میخواسته برسد.
نورمن هم این معامله را قبول میکند. سودی که مفیستو در این میان میبرد این است که با فراهمآوردن مال و ثروت برای نورمن و کنارزدن شریکش، شرایط را برای بروز خباثت ذاتیِ او در قالب گرین گابلین را فراهم میکند.
نکتهٔ مهم دربارهٔ این معامله این است که نورمن تا همین چندوقت پیش هیچ خاطرهای از معاملهاش با شیطان نداشت و هیچکدام از اعمال و رفتار گذشتهاش را نمیتوان با توجّه به این موضوع از نو مورد ارزیابی قرار داد. برای امثال، نمیتوان بدرفتاریاش با هری را اینطور توجیه کرد که او روحش را به شیطان فروخته بوده و دیگر ارزشی برایش قائل نبودهاست. هرچند که اگر نویسنده زمان بیشتری را به شرحوبسط جزئیات این رتکان اختصاص میداد، شاید میشد دقیقتر دربارهٔ تأثیر آن بر روی تاریخچهٔ کمیکهای اسپایدرمن نظر داد، امّا در حال حاضر با توجّه به احترامی که اسپنسر نشان داده برای تاریخچهٔ اسپایدرمن قائل است و البته حدّ و حدود قدرتها و اختیارات مفیستو در عالم مارول، میتوان اینطور برداشت کرد که مفیستو برای انجام بخش خود در معامله تنها کافی بود تا با فراهمکردنِ بهانهای برای نورمن برای کنارزدن استرام، موجب رسیدن او به ثروت خود شود. به این صورت اتفاقات بعدی به دنبال آن دومینووار رخ میدهند و لازم نیست تکتک اعمال گذشتهٔ نورمن را با این اطلاعات جدید تطبیق داد و سنجید. به عبارتی دیگر، مفیستو نیز شبیهِ امثال پدرِ نورمن (با رفتارِ سنگدلانهاش با او) یا مندل استرام (با رسیدن به فرمول گابلینی)، تنها شخصیتی در مسیر تبدیلشدن او به گرین گابلین است و همانقدر مسئول خباثتهای اوست که افراد نامبرده مسئولاند...
5- «گناهان گذشته»: نقشهٔ خبیثانهٔ هری آزبورن برای انتقام از نورمن و عذابدادن پیتر!
در مورد داستان منحوس «گناهان گذشته» هرچه کمتر صحبت شود بهتر است؛ شما میتوانید جزئیات این داستان را در این مقاله بخوانید. بههرحال این داستان لکهٔ ننگی در تاریخ اسپایدرمن برشمرده میشود که غالب به اتفاق هواداران تصمیم به فراموشکردن آن گرفتند؛ امّا نیک اسپنسر در شمارههای پایانی ران خود این داستان را رسماً به زبالهدان تاریخ فرستاد! در شمارهٔ 73 فاش میشود که هری آزبورن، زمانی که تبدیل به گرین گابلین و عقلش به کلّی زایل شده بود، طی نقشهای برای انتقام از پدرش، کاری کرد تا او فکر کند با گوئن استیسی رابطه داشته و دو فرزند از او به نامهای «سارا» و «گابریل» دارد.
او مندل استرام را استخدام کرد تا کلونهایی بسازد که قرار بود در نقش فرزندان نورمن ظاهر شوند (هرچند که فاش نشد این کلونها از روی دیاناِیِ چه کسی ساخته شدند).
و سپس میستریو را استخدام کرد تا با هیپنوتیزمکردن نورمن (یا استنشاق نوعی گاز توسط او) باعث شود که نورمن فکر کند قضایای مضحک گناهان گذشته واقعاً اتفاق افتادهاند.
میستریو همچنین زمانی که خودش را در قالب یک روانشناس جا زده بود روی ذهن مریجین کار کرد و خاطرات جعلی در ذهن او قرار داد که در آنها، گوئن به رابطهاش با نورمن اعتراف میکند.
بدین صورت این داستان نیز به کلّی از تاریخچهٔ کمیکهای اسپایدرمن پاک شد و هواداران دیگر مجبور به نادیدهگرفتن اجباری آن نیستند...
6- فعّالیت هریِ هوش مصنوعی دور از چشم اسپایدرمن
سال 1996 و در کمیک تک قسمتی Spider-Man: Legacy of Evil دیدیم که هری آزبورن چطور پیش از مرگ ذهن خود و پدرش را روی دستگاهی بارگذاری کرد تا یک هوش مصنوعی از خود بسازد که پس از مرگ نقشههایش را به سرانجام برساند.
همینطور در پایان داستان دیدیم که چطور مخفیگاهِ گابلین که هری هوش مصنوعی در آن قرار داشت با خاک یکسان شد.
امّا در شمارهٔ 73 از سری مردعنکبوتی شگفتانگیز فاش شد که این نسخه از هری نه تنها پس از نابودی مخفیگاه گابلینی نابود نشده، بلکه تمام این سالها دور از چشم اسپایدرمن مشغول فعّالیت بودهاست! در واقع در این شماره فاش شد که این هری هوش مصنوعی بوده که دوقلوهای استیسی را بزرگ کرده و این دروغ را به خوردشان داده که پدر واقعیشان پیتر است و او مادرشان را به قتل رساندهاست. (اگر برایتان این تناقض پیش آمده که دوقلوها نورمن را به عنوان کسی که بزرگشان کرده میپنداشتند و نه هری را، باید بگوییم که در داستان Legacy of Evil گفته شد که هریِ هوش مصنوعی چهرهٔ نورمن و صدای هری را دارد.) در شمارهٔ 73 فاش شد که دوقلوها که بهعلّت رشد تسریعشده پس از مدّتی دچار فروپاشی و مرگ میشدند، توسط هریِ هوش مصنوعی مرتب کلون شده و به زندگی بازمیگشتند.
در شمارهٔ 74 نیز فاش شد که همهٔ این کارها زیر سر مفیستو بوده و هریِ هوش مصنوعی تحت تأثیر او دوقلوها را احیا میکردهاست.
اینطور که داستان توضیح میدهد، سارا و گابریل به جهنم میرفتند و مفیستو با عذابدادنشان قصد داشته آنها را برای مبارزه با اسپایدرمن آماده سازد.
7- دوتا «کیندرد» داریم: دوقلوهای استیسی
شاید عجیبترین پیچش ران اسپنسر که به هیچوجه با عقل جور در نمیآید همین باشد: دوقلوهای استیسی کیندرد هستند!
پیش از اینکه به توضیح این پیچش بپردازیم، لازم است این مسأله را در نظر داشته باشید که در این زمان دخالت انتشارات در برنامههای اسپنسر بسیار محتمل به نظر میرسد. چرا که اسپنسر داستانکهای ناتمام زیادی را در شمارههای قبلی به جا گذاشت که به راحتی میتوانستند در سال چهارمِ ران او فیصله پیدا کنند و حتی پیشمقدمهای برای اتفاقات بعدی باشند. برای مثال صرفِ احیای شخصیت «رز» در پایان آرک داستانی «خونبهای پادشاه» و سپس رهاکردن او، در حالی که زمینهچینی برای این اتفاق از شمارهٔ اول سری جدید آغاز شده بود، به هیچوجه منطقی جلوه نمیکند (کلا انگار اسپنسر داشت برای داستان بزرگ با حضور کینگ پین خودش را آماده میکرد). حدس ما این است که اسپنسر قصد داشته تا شمارهٔ 900 به نویسندگی این عنوان ادامه دهد امّا به دلایلی مجبور به ترک این عنوان شدهاست. پایانِ عجولانهٔ ران او و چاپ نیمی از داستان پایانی در قالب رویداد «جنگ خبیثان» (بهجای سری اصلی) نیز ناشی از همین است. با تمام این تفاسیر، داستان شمارهٔ 74 به طرز عجیبی گیجکننده و با شمارههای پیشین کاملاً در تناقض است. در این شماره فاش شد که در تمام این مدّت دو کیندرد در داستانهای اسپایدرمن حضور داشتهاند که سارا و گابریل استیسی پشتِ نقاب آنها قرار داشتهاند. این در حالیه که قبلا در شماره 50 گفته شد که کیندرد همان هری آزبورن است:
ولی الان معلوم شده که که کیندرد یا بهتره بگیم کیندردها (!) به کمک آفتاب پرست خودشان را شبیه به هری کرده بودند! در هر حال، از قرار معلوم مفیستو قصد داشت تا با عذابدادن این دو در جهنم به ازای هر دفعه که میمردند و در نهایت بخشیدن قدرتهای ماوراءالطبیعه به آنها، از این دو رقیبان قدرتمندی برای اسپایدرمن بسازد که او را به جای خودشان به قعر جهنم بفرستند! این پیچش باعث میشود خیلی از مونولوگها و حتی اعمال کیندرد در شمارههای قبلی از هر گونه معنا و مفهومی تهی شوند و تناقضات و سؤالات بسیاری نیز به وجود بیآیند. برای مثال چرا سارا استیسی که در شمارهٔ 73 داستان کلونشدن چندین و چندبارهٔ دوقلوها را به مریجین توضیح میدهد و حتی آنها را با ضمیر سوم شخص صدا میزند (انگار روح هری آزبورن یا یکی از شیاطین مفیستو در آنها حلول کرده!) در این شماره خودآگاهی دارد و حتی از کلونبودن خود و برادرش تعجب میکند؟! به هر صورت، تناقضات و اشتباهات این شماره به قدری زیاد بودند که بعید میدانیم کسی از کادر تیم سردبیران مارول هم بتواند برایشان توضیحی ارائه دهد! ضمن اینکه ما نفهمیدیم کیندردی که این همه از پیتر پارکر تنفر داشت و اسپنسر 3 سال این موضوع را در ذهن ما القا کرد، چطور یکدفعه اینجوری شد؟ یعنی الان دقیقا دلیل تنفر آنها از پیتر پارکر بدبخت چی بوده؟!!
او مدام به پیتر میگفت که از کاری که کرده خبر داره و منطقی این بود که او از قضیه معامله پیتر با مفیستو خبر دارد که اینقدر مساله را مطرح میکنه ولی الانکه معلوم شد او گابریل و سارا استیسی است، واقعا گناه پیتر چی بوده و اون قضیه "من میدونم تو چیکار کردی" چی میشه؟ این هم باز نشون میده اسپنسر میخواسته قضایای One More Day را پاک کند ولی در نهایت مارول بهش اجازه نداده!
8- هری آزبورن هیچگاه از مرگ بازنگشت
گناهان گذشته تنها داستانی نبود که در شمارههای پایانی ران اسپنسر رتکان شد و پس از ایما و اشارههای متعدد به صحنهٔ بازگشت هری آزبورن از مرگ، بالاخره فاش شد که این اتفاق هم توهمی بیش نیست و هیچگاه رخ ندادهاست! در شمارههای 73 و 74 متوجّه شدیم که هری آزبورنی که در دورهٔ Brand New Day بازگشته و گفته شده بود توسط سرم گابلینی احیا شده و ... (این مقاله را بخوانید)، تنها کلونی از هری آزبورن اصلیست. در حقیقت هری آزبورن اصلی در همان شمارهٔ 200 از سری Spectacular Spider-Man جان داد و به خاطر معاملهٔ پدرش و البته اعمال خبیثانهای که خود مرتکب شده بود، روحش اسیر مفیستو شد.
همچنین به طور تلویحی اشاره شد که مسئولِ ساختنِ هری آزبورنِ کلون همان نسخهٔ هوش مصنوعی از هری است و داستانِ رشوهدادن نورمن به مسئولانِ سردخانه و فرستادن هری به اروپا برای ترک اعتیاد (که قبلا در این مقاله توضیح داده بودیم) همهوهمه توهمیست که میستریو برای نورمن ایجاد کردهاست (اینکه انگیزهٔ هری هوش مصنوعی یا مفیستو برای اینکار چه بودهاست را خدا میداند!).
بههرحال داستان این هری آزبورنِ کلون که از دورهٔ Brand New Day به بعد دنبال میکردیم (و در مقطعی نام خانوادگی خود را از آزبورن به «لِیمن» تغییر داد) با مرگ جانفشانانهٔ او در فینال داستان به اتمام رسید (او مثل فیلم "مرد عنکبوتی 3" با گلایدر و سلاح گابلینی به کمک پیتر پارکر وقتی که داشت با دوقلوهای کیندرد مبارزه میکرد رفت ولی توسط آنها کشته شد).
و اما چه بر سر روح هری آزبورن اصلی که در دست مفیستو آمد چه آمد؟ پس از پیروزی دکتر استرنج در شرط بندی که با مفیستو انجام داد، روح او آزاد شد! (خود مفیستو این رو تایید کرد).
پس برای کمک به ساده شدن مطلب توضیح میدهیم که سه نسخه از هری آزبورن وجود داشته: 1- نسخه اصلی که در شماره 200 از کمیک Spectacular Spider-Man کشته شد (اینجا ترجمه شده) و روحش به جهنم رفت و اسیر مفیستو بود تا اینکه در شماره 74 امیزینگ اسپایدرمن آزاد شد. 2- یک نسخه دیجیتالی بارگذاری شده توسط خود هری آزبورن (قبل از اینکه کشته شود) که توسط مفیستو خبیث شد و مسئول ساخت کلون های گابریل و سارا استیسی هم بود. 3- نسخه کلون شده از هری آزبورن که در چند سال گذشته در داستان های مرد عنکبوتی دیده بودیم و نام خانوادگی خودش را به لیمن تغییر داده بود و در شماره 74 از امیزینگ اسپایدرمن به دست کیندرد کشته شد.
9- علّت خصومت مفیستو با اسپایدرمن چیست...؟!
از صدقه سری «جو کسادا» چند سالیست که پای مفیستو به کمیکهای اسپایدرمن باز شده و شاهد بودهایم که او با اسپایدرمن و هرکس که به او مربوط میشود خصومت عجیبوغریبی دارد! اینکه مفیستو از برهمزدن ازدواج پیتر و مریجین دقیقاً چه سودی میبرد و چرا باید چنین چیزی را بهای معامله با خود قرار دهد سؤالی بود که نویسندهٔ One More Day زحمت ارائهٔ جوابی منطقی برایش را به خود نداد و هواداران هم عصبانیتر از چیزی بودند که به دنبال منطق احتمالیِ پشت داستان بگردند! امّا اسپنسر که یحتمل نتوانست سران مارول را متقاعد کند تا اجازهٔ حذف کلّی این داستان را به او بدهند، دستکم توانست علّت خصومت مفیستو با اسپایدرمن را توجیه کند. در شمارهٔ 74 فاش شد که مفیستو توانایی دیدنِ آینده را داشته و در این آینده خود را فرمانروای زمین و غالب بر قهرمانان آن میبیند ولی یک قهرمان به نام مرد عنکبوتی (پیتر پارکر) است که سد راهش میشود و به حکومت او پایان میدهد:
امّا در آینده احتمالی دیگر دختر پیتر و مریجین یعنی «میدی پارکر» ملقب به «اسپایدرگرل» نیز قهرمانیست که علیه او مقاومت کرده و سلطنت او را پایان میدهد:
بدین ترتیب میفهمیم که مفیستو برای حفظ پادشاهی خودش در آینده سعی داشته تا پیتر و مریجین را از هم جدا کند...
خلاصه اینکه اسپنسر با آرک نهایی خود خواسته یا ناخواسته به جای آنکه وقایع One More Day و برهم خوردن ازدواج پیتر و پارکر و مری جین را پاک کند، آن را توجیه و دلایل آن را مستحکم تر کرد! زیرا الان میدانیم که مرد عنکبوتی و دختر او تنها کسانی هستند که میتوانند در آینده احتمالی او را شکست دهند و به همین دلیل او از سالها پیش سعی کرده زندگی او را جهنم کند و مثلا نورمن آزبورن را به قدرت رسانده، ازدواجش را بر هم زده و احتمالا قضیه ناپدید شدن و مرگ دختر پیتر و مری جین توسط نورمن هم به او ربط داشته تا بدین ترتیب از به دنیا آمدن و بزرگ شدن دخترشان جلوگیری کرده باشد!
10- مریجین از حقیقت One More Day خبر دارد
این پیچشیست که در هیاهوی شمارههای آخر گم شد و احتمالاً دیگر اشارهای به آن نخواهد شد. همانطور که در این مقاله گفتیم، شرط مریجین برای پذیرش معامله با شیطان در داستان One More Day این بود که تمام اتفاقات رقمخورده را پس از معامله به یاد داشته باشد؛ امّا در دنبالهٔ این داستان مارول به کلّ زیر این حرف زد و گفت پیتر و مریجین معامله با مفیستو و زندگیشان قبل از آن را به خاطر نمیآورند. در آرک داستانی آخرین بقایا امّا دیدیم که مریجین ظاهراً این اتفاق را به یاد دارد و خطاب به کیندردی که پیتر را مسئول بلایی که سرش آمده میداند، میگوید: «یادش نمیآد»
حتی در شمارهٔ 74 هم میبینیم که مریجین میخواهد موضوع مهمی را به پیتر بگوید که نورمن حرفش را قطع میکند.
تمام اینها بر این مسأله دلالت دارند که مریجین قضایای One More Day را به خاطر دارد. اینکه چرا تابهحال چیزی به پیتر نگفتهاست یا از کِی از این موضوع اطلاع دارد همهوهمه سؤالاتیاند که بعید است هرگز جوابشان را بگیریم...
محمد صالح حیدری
Spider-Fan
All rights reserved © Spidey.ir 2021
(هرگونه كپیبرداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز میباشد)
مطالب مرتبط:
شماره 74 از سری جدید کامیک بوک "مرد عنکبوتی شگفت انگیز" ترجمه شد (همون 875 سابق!)
10 حقیقتی که باید درباره خواهر پیتر پارکر (ترزا پارکر) بدانید
10 حقیقت مهمی که باید درباره «فارینر» (FOREIGNER) بدانید
نیک اسپنسر عنوان «مردعنکبوتی شگفتانگیز» را ترک میکند
10 حقیقت مهمی که باید درباره «ند لیدز» (NED LEEDS) بدانید
آیا مرد عنکبوتی تا به حال کسی را کشته است؟
سری کمیک های اسپایدرمن شگفت انگیز با ترجمه فارسی
کمیک "مرد عنکبوتی: جنگ خبیثان" (SINISTER WAR) ترجمه شد + لینک دانلود
مارول از رویداد «جنگِ خبیثان» رونمایی کرد
تمام عشق های پیتر پاركر!
10 حقیقتی که باید درباره رابطه گوئن استیسی و پیتر پارکر بدانید
15 بلای بزرگی كه گرین گابلین بر سر مرد عنكبوتی آورده
10 داستان جنجالی مرد عنکبوتی در دنیای کمیک
رتبه بندی 15 داستان شوکه کننده تاریخ مرد عنکبوتی
معرفی معروفترین دشمنان مرد عنکبوتی
15 دشمن برتر مرد عنکبوتی که در قرن 21 میلادی خلق شده اند!
10 حقیقتی که باید دربارهٔ داستان "اسپایدرمن: یک روز دیگر" (SPIDER-MAN: ONE MORE DAY) بدانید
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیکبوکهای اسپایدرمن، بدانید
رویداد اخیر مرد عنکبوتی با عنوان آخرین بقایا (LAST REMAINS) - کامل + لینک دانلود
نورمن آزبورن چطور زنده شد؟
رویداد جدید مرد عنکبوتی با عنوان خیزش گناهان (SINS RISING) - کامل + لینک دانلود
کمیک مقدمه "مرد عنکبوتی شگفت انگیز: خیزش گناهان" ترجمه شد + لینک دانلود
10 حقیقت مهمی که باید دربارۀ تیمارستان "راونکرافت" (RAVENCROFT INSTITUTE) بدانید
معرفی شخصیت های مكمل كمیك های مرد عنكبوتی
10 حقیقتی که باید دربارهٔ «کیندرد» (KINDRED)، خبیث جدید کمیکبوکهای اسپایدرمن، بدانید
دیدگاهها
مسائلی مثل خواهر پیتر و رز و ندلیز رها شدن و بدون پاسخ موندن
و در مورد کیندرد میتونم بگم دشمن خطرناک بود ولی اصلا باعقل جور نبود اولش هری بود و از پیتر میخواست اعتراف کنه ولی تو جنگ خبیثانه فاش شد دوقول های استیسی هستن و با شماره های قبلی در تضاد بود و میرسیم به مفیستو شخصیتی که من اصلا خوش نمیاد به خصوص اصلا نتونستم با اون بخش که میگه از زمان تولد میخواست پیتر بکشه باهاش کنار بیام یعتی آلان پیتر تبدیل به یک فرد خاص شد و از خاکی بودن فاصله گرفت و خب مریجین هم چیزی نگفت و بعید با سیاست های مارول دیگه بهش پرداخته بشه
راستش واقعه نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم ایکاش پیتر دوباره ازدواج میکرد یا مفیستو هیچوقت به دست استن لی خلق نمیشد
تشکر از آقای حیدری بابت مقاله
واقعا این مقاله انقدر کامل و جامع هست که نظر خاصی به ذهن آدم نمیرسه به جز اینکه به آقای حیدری خدا قوت بگیم که هم تو ترجمه سری اسپایدرمن دستی داشتن و هم اختتامیه رو به نحو احسنت تکمیل کردن. متاسفانه این قضیه One More Day فقط پیجیده تر شد و ما میدونیم که در آینده خانواده اسپایدی موجب عذاب مفیستو خواهند شد. در کل مارول دوست نداره پیتر پارکر و مری جین با هم ازدواج کنند و مشخص نیست کی میخوان از این سیاست دست بردارن؟
اسپنسر با نوشتن آرک شکار شده و ماجرای فوقالعاده کینگ پین و چندین داستانی که تو اونها خیلی از مشکلات کمیک های قبلی اسپایدرمن حل شده بود و همچنین استفاده درست از بسیاری از خبیث های مردعنکبوتی ( هم برتر و هم بیخود ) خودش رو برای طرفدار های مردعنکبوتی ثابت کرده است . دمش گرم .
اسپنسر هر چه قدر خوب بود ولی ته کار خراب شد ! از اسپنسر بعید بود که به این شکل به آرکش پایان بده پس میشه نتیجه گرفت که ممکنه مارول چوب گذاشته باشه باید چرخ اسپنسر و نذاره اون چیزی که خودش برنامه داشت رو انجام بده .
من نمیدونم مشکل مارول با بچه دار شدن و ازدواج پیتر چیه . الان که دیگه مایلز هست پس برای کم سن و سال ها کمبودی پیش نمیاد پس مشکل چیه ؟؟
هر ابرقهرمانی که ازدواج کرد یا بچه دار شد یه جورایی بلوغ شخصیتی رسد مثل لوک کیج و جسیکا جونز یا رید و سو ریچارز یا زن عنکبوتی یا سوپرمن یا بتمن ( یا خود پیتر وقتی ازدواج کرد ) ولی پیتر هنوز که هنوزه تو همون کوچه اوله و با توجه به ماجراهای آینده (قضایای کلونی ) به نظر نمیاد حالا حالا ها از این وضعیت در بیاد .
تشکر
b2n.ir/k49710
خب الان من حرص میخورم! آیا او این کار رو تحت نفوذ مفیستو انجام داده یا به خاطر تنفر خودش از پیتر؟
خب تا قبل از این شماره جواب صد در صد خصومت شخصی نورمن بود ولی الان ادم شکمیکنه و این برای یه هوادار مثل من خیلی اعصاب خرد کنه
البته نورمن گفتکه اصلا یادش نمیاد با مفیستو معامله کرده ولی من اگه جای اسپنسر بودم تو یه پانل مفیستو رو نشون میدادم که همچین جمله ای میگفت:« نورمن! رفیق شفیق! تو همیشه در سرنوشتت بود که بزرگترین دشمن اسپایدرمن باشی. من فقط باعث شدم در ابتدای راهت تو کارت موفق بشی.ولی بقیه کارا مال خودت بود ، از قتل اون دختر بلوند بیچاره تا دزدیدن اون نوزاد»
ولی نگفت! و من خشمگینم ...
omd رتکان نشد، به درک! من مشکلم همینیه که الان گفتم...
تشکر از آقای حیدری.
من الان نمیتونم نظر طولانی بدم و هرچی میخواستم رو توی نظرم برای شماره ۷۴ مرد عنکبوتی شگفت انگیز گفتم و الان هر چی بگم تکرار مکررات هست. فقط این رو بگم که مقالتون واقعا عالی بود و به نظر من هم این قضایا به ادامه رویداد "تولد مجدد قهرمانان" مربوط میشه چون ما مفیستو ها و شیطان ها رو اونجا دیدیم. (دلیل دخالت های مارول هم معلوم شد! چشممون روشن!)
به نقل از mtm:
واقعا حیف. خیلی ناراحت کننده است که تصمیمات اشتباهی در این داستان ها صورت گرفت. به نظر من اسپنسر واقعا نویسنده عالی هست و توی این سری هم بسیار عالی بود. نمیگم اشتباه نداشت ولی واقعا مقصر اصلی این مارول هست که اینقدر قضیه مفیستو رو جدی کرد (احتمالا به خاطر همون تولد مجدد قهرمانان) و به کل همه چیز رو خراب کرد. واقعا حق دارید خشمگین باشید. من که کلا دو سال هست این سری رو جدید دنبال میکنم خیلی ناراحت و عصبانی هستم. خیلی. دیگه شما چی میکشید...
در مجموع من از ران اسپنسر خوشم نیومد، در چندین کامنت قبل هم بار ها ذکر کردم که اینجور که داره پیش میره یا آخر این ران خیلی خوب میشه یا خیلی بود و واقعا هم بد شد.
با تمام احترام به آقای ترابی ولی بنظرم ران اسلات بهتر از این ران بود با توجه به اینکه میدونم از دن اسلات بدشون میاد.
اسپنسر کلی داستان نیمه کاره رو رها کرد و رفت، تمام کار ها رو در نقطه اوج رسوند و گذاشتش کنار و رفت سراغ یه داستانک دیگه، پشت سر هم.
قضیه رز و فیسک رو رها کرد.
قضیه خواهر پیتر، ترزا و آفتاب پرست و فینیشر رو رها کرد.
و حتی قضیه کیندرد و مفیستو و هم خراب کرد و گند زد به گذشته و یا شاید آینده مردعنکبوتی.
و لطفا نذارین قبول کنم که مسبب تمام این ها دخالت مارول هست.
درک نمیکنم که چرا مارول وسط کار باید بیاد و دخالت کنه؟!
مگه نویسنده همون اول کار ایده خودش رو بیان نمیکنه؟!
پس مارول اگه مخالف بود همون اول کار باید میگفت که من نمیخوام omd رو تو در حال حاضر و در این زمان حلش کنی.
من نمیخوام به این زودی پیتر و مری جین به هم برسن.
احساسم بهم میگه اسپنسر این وسط بی تقصیر نیست.(شاید ایده اصلیش رو نگفته)
در کل با تمام این موضوعات چه با در نظر گرفتن فرضیه "ایده اصلی چیز دیگه ای بوده" یا اینکه "مارول دخالت کرده" ران اسپنسر بد بود.
میشد از همون کش دادناش که من بار ها ذکر کردم که داستان رو داره بی جهت و غیر عادی کش میده فهمید که تهش بد تموم میشه.
حالا هم که اصلا معلوم نیست تا که قراره این بن رایلی رو ببینیم.
البته احتمالا چون مارول داره هفته ای یه کمیک میده بیرون و تیم چند نفره نویسندگی و با توجه به اینکه تا شماره ۹۰۰ هم مقدار زیادی فاصله نیست، پس حتما مارول قصد داره تا شماره ۹۰۰ با این بن رایلی ادامه بده و زودتر قضیه اش رو تموم کنه و از شماره ۹۰۱ دوباره پیتر نقش اصلیمون بشه.
#۷
من خودم به این موضوع دقت نکرده بودم و شما راست میگین قضیه خیلی پیچیده شد . از یه طرف میگیم مفسیتو فقط یک نوع نقشی در گرین گابلین شدن نورمن داره و اون تمام کارایی که با پیتر کرده تقصیر خودشه ولی الان معلوم شده که هدف اصلی مفسیتو دختر پیتر بوده و اینکه نورمن اونو میدزده ما رو به شک میندازه که آیا مقصر نورمنه یا مفسیتو نورمن رو وادار به این کار کرده و یا اینکه مفسیتو طوری اتفاقات مختلف رو برنامه ریزی کرده که نورمن بچه پیتر رو بدزده . خیلی پیچیده شد ! جوابش هم فکر نکنم تا چند سال دیگه بفهمیم . جوابش رو امیدوارم باعث این نشه که دشمنی پیتر و نورمن کمرنگ بشه .
استاد اگه این داستان مثلا سال پیش اتفاق میافتاد شما بازم کیندر رو رتبه اول مقاله ۱۵ دشمن برتر مردعنکبوتی تو ۲۰ سال گذشته میذاشتید ؟
من در واکنش به نظر شما فقط یه چیز میگم
دقت کردی این شماره مشترکا توسط اسپنسر و کریستوفر گیج نوشته شده بود؟
اقای گیج نویسنده سوگلی ماروله. همیشه مارول استخدامش میکنه واسه وصله پینه کردنداستان های مشکل دار
همین چند وقت پیش هم سری مرد عنکبوتی برتر رونوشت که تهش اکتاویوس با مفیستو معامله کرد
و کدوم نویسنده ای حاضر میشه شماره اخرش رو، فینال ماندگارش رو، با کسی دیگه شریک بشه؟!!!
به نظرم نگاه خاکستری داشته باشین بهتره نه کاملا سیاه. اسپنسر یک هیجان تو کمیکهاش نهفته بود که تا اون اواسط آرک آخرین بقایا ادامه داشت. بعدش که کلا خط داستانیش کند شد که کم کم اونم اوج گرفت. تحویل دادن یک نورمن آزبورن رستگار و پاک شده خیلی به مذاقمون خوش نیومد. هیچ فن اسپایدی هم دوست نداره که نورمن آزبورن که تو دو جین از تراژدیهای اسپایدی حضور داشته و بابتش جشن گرفته بیاد بره زیر سایه یکی دیگه. من اونجا که دکتر اختاپوس از دام کیندرد رها یافت خیلی خوشم اومد چون خودشم گفت دکتر اختاپوس زیر سایه یکی دیگه نمیره!
و مارول دخالت کرده چرا که اسپنسر کاملا مشخصه میخواسته معامله مفیستو رو رتکان کنه. اینو مشخه از احساساتی که چندین و چندین بار تو ۵۰ شماره اول به مری جین نشون داد و از اون مونولوگها و مکالمه هاش با پیتر پارکر مشخص کرد. شما دنی کیتس رو ببینین قشنگ شیک مجلسی ران ونوم خودش رو تو شماره تاریخی ۲۰۰ به اتمام رسوند و چقدم موفق بود. ولی گویا سیاستهای مارول اینه که اون معامله با مفیستو سرجاش بمونه تا همچنان رمانس پیتر و مری جین (حالا یا با کسی دیگه) پا بر جا بمونه. به نظر میرسه الان مارول فرصت کافی داره تا راجع به این قضیه فکر کنه!
واقعا این نورمن چرا یه آدم درستکارش کردن اونم به این شکل؟ واقعا ادم کفرش در میاد. همه ویلنا گناهانشون برگشتن الی نورمن و جوابی هم بهش داده نشد تا ما شک کنیم که قبل معامله مفیستو نورمن آدم درستکاری بوده.
بله آقای ترابی.
قبول دارم صحبتتون رو، و حرف منطقی هم میزنید.
منم نگفتم تقصیر مارول نیست. گفتم شاید همش تقصیر مارول نباشه.
آخه یه موضوعی که هست، مارول قطعا سرسری تصمیم گیری نمیکنه و حتما باید نظرش از اول یه چی باشه تا نهایی بشه.
در اینکه نیک اسپنسر نویسنده خوبیه شک ندارم وگرنه نمیگفتم که داستان هاش رو در نقطه اوج و بهترین مکان ول کرده، من فقط میگم ممکنه نیک اسپنسر از همون اول نگفته باشه که من میخوام قضیه مفیستو رو درست کنم.
بهم حق بدید خیلی غیر عادیه که مارول بیاد و موافقت کنه بعد یهو بزنه زیرش و بگه نه.
(البته یک احتمال دیگه هم وجود و اونم اینکه من تو چند شماره قبلی هم گفتم که مارول برای مفیستو نقشه ها داره و خب این ران اسپنسر قبل از وقایع و داستان تولد مجدد قهرمانان بوده و اون موقع برنامه ای نداشتن ولی الان که برنامه دارن، میخوان که مفیستو رو درست نکنن.)
نظر کلیم درباره ران بود نه خود نویسنده که خب همون متفق القول میدونیم در خور اسپایدرمن نبود.
در مورد آقای گیج هم باید بگم دقت نکردم که این شماره دو نویسنده داره ولی از این بابت مطمئنم که فقط اسم اسپنسر روش بوده و کل داستان رو همون آقای گیج نوشته و احتمالا اسپنسر فقط ناظر بوده.
از نظرم واقعا این داستان پایان خوب بدی داشت . یعنی اگه مارول اینقدر توی کار اسپنسر دخالت نمی کرد و این داستان باعث رتکان داستان omd می شد مطمئنا بهترین داستان امسال می شود. واقعا حرص آدم در می آید که سه سال داستان اسپنسر را دنبال کرده باشد و اینگونه در پایان خراب شود . البته من ران اسپنسر را به ران اسلات ترجیح می دهم ( البته اگه داستان شکست جانانه رو فاکتور بگیریم چون خفن و عالی بود ) آن هم به خاطر شخصیت پردازی درست بود .
من هنوز نفهمیدم چرا مارول با مرد عنکبوتی اینکار رو کرد . امید وارم در آینده کمیکی بر اساس اینکه چی میشد اگه پیتر با مفیستو معامله نمی کرد نوشته بشه تا به مارول نشان بده ایده متاهل بودن پیتر آنقدر هم بد نیست.
در کل انتظارات زیادی از داستان داشتم که این اتفاق باعث فکر کنم سطح انتظارات من خیلی بالا است یا داستان خوب بد بود.
( خوب بد به داستان یا فیلمی که هم خوبه و هم بد مثل فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز ۲).
من قبل از هرچیز میخوام خسته نباشید بگم و تشکر کنم از استاد ترابی عزیز که با نظارتشون روی ترجمه همیشه خروجیِ کار رو بهبود دادن. ما هم این وسط خیلی چیزا یاد گرفتیم ازشون...
همینطور از امیرحسین رجبی دوستداشتنی که زحمت ادیت بیشتر شمارهها رو کشید و کیفیت کارش واقعاً استانداردی هست در ادیت کمیک.
و خوشحالم که توی حدوداً دوسالی که گذشت تونستم با ترجمهٔ این ران در خدمتتون باشم.
اینکه برآیند کیندرد ساگا و بهطور کلّی ران اسپنسر چطور بوده و در چه حدّ ظاهر شده بحثیه که جا داره بهش پرداخته بشه و حیفه که توی غوغای داستان بیاند و ... از یاد بره.
بهطور خلاصه ولی نظرِ کلّی من راجع به این ران مثبته.
بهنظرم حتی داستان پیچیده و غیرمنطقی این چندشمارهٔ آخر (که شاید ضعیفترین برهه از ران اسپنسر به شمار بیآد)، باز هم شرف داره به اون مزخرفاتی که اسلات توی دهسال تحویلمون داد.
اسپنسر نشون داده که قبل از نویسندهبودن، یک طرفدار واقعی پیتر پارکر/اسپایدرمن ه، این شخصیت رو درک میکنه و مثل تمام نویسندگان تاپ این شخصیت، دغدغهٔ اصلاح و حذف اشتباهات نویسندگان قبلی در این عنوان رو داره. شاید زورش به undoکردن OMD نرسید، امّا اونقدری از مشکلات قبلی رو اصلاح کرد و داستانهای ماندگاری نوشت که بشه جزو نویسندگان برتر اسپایدرمن حسابش کرد.
حیف و صد حیف که این ران هم درست مثل ران JMS، به پایان درخوری ختم نشد و مشخصاً اونطور که نویسنده قصد داشت به اتمام نرسید...
من کمابیش مطمئنم که در صفحات پایانی این شماره (همونجا که پیتر و امجی میرن بالای امپایر استیت)، یک صحنهٔ بسیار مهم از طرف مارول بهکلّی حذف شده و اون خواستگاری پیتر از مریجین ـه.
شما این پانل رو از شمارهٔ ۷۷ ببینید (اسپویلر خاصی نداره):
میبینید که حالت دستِ مریجین که حلقه روش هست خیلی غیرطبیعیه. انگار بعد از اینکه طراحی شده با نرمافزارهای گرافیکی تغییرش دادن.
توی تبلیغات آرک بیاند هم اگه خاطرتون باشه یه طراحی از پاتریک گلیسون دیدیم که باز هم مریجین رو با حلقه کشیده بود.
از اونجا که اسپنسر توی شمارههای قبلی خیلی روی خواستگاری پیتر از مریجین مانور داده بود، آخرِ این شماره درست جایی بود که میتونست اینکار رو انجام بده.
یعنی ران خودش رو با درخواست ازدواج پیتر از مریجین بعد از ماجراهای دیوانهوار کیندرد و ... روی ساختمان امپایر استیت (جایی که شمارهٔ اولش باهاش آغاز شد) به پایان برسونه.
برای همین بهنظرم یکی از صفحات پایانی که هامبرتو راموس طراحی کرده و اختصاص داره به این مسأله و درست قبل از صفحهٔ آخر قرار داشته، به دستور مارول حذف شده...
این ران پیش روی امیزینگ اسپایدرمن یه جورایی وعده داده شده که به بعد های موازی هم مربوط بشه؛ پس اگه اینطور باشه حضور دختر پیتر پارکر کاملا طبیعیه! مارول حالا حالا ها اجازه نمیده مرد عنکبوتی بچه دار بشه... تازه اگه یه همچین اتفاقی هم بیفته، تا بزرگ بشه و امجی و پیتر زیر سایه ی هم پیر بشن کلی طول میکشه (تازه با این وضعیت برام جای سواله که اصلا چرا پیتر حتی یکم نسبت به این همه سال داستان، پیر نمیشه!). پس احتمالا این ابعاد موازین که باعث شکست مفیستو میشن ولی امیدوارم توی ران جدید شاهد حضور مفیستو نباشیم. از این یارو دیگه واقعا متنفرم!
شاید بشه اینطور گفت ولی انصافا با اینکه خواستگاری پیتر از مریجین حسرتیه که به دل کمیک فن ها مونده، اگه دقیقا آخر همین ران این اتفاق به وقوع میپیوست، مثل فیلمای ایرانی میشد:... و همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد! حداقل الان بهانه ای برای ادامه ی سری امیزینگ هست! راستی از شما هم تشکر میکنم بابت زحمات فراوانتون و یه ترجمه ی فوق العاده شاهکار! خسته نباشید
یعنی چی؟ این مزخرفات چیه اینجا مینویسی؟ فکر کنم اینجا رو با جای دیگه اشتباه گرفتی
سلام ، این مشکل ازدواج پیتر و مری جین که خیلی از طرفدارا از جمله خودم منتظرش هستم اتفاق نمیفته همش تقصیر ماروله، آخه چه مرضی هست که نمیزارین این دوتا ازدواج کنن؟ اتفاقا زمانی که پیتر ازدواج کرده بود به هم مسئولیت پذیریش تو مرحله جدیدتری رفته و هم آدم پخته تری شده بود.
البته این فقط مشکل مارول نیست دی سی هم این مشکل رو داره مثلا سر نایتوینگ، یکبار عاشق و دلباخته باربارا گوردونه یبارم استارفایر و هیچ وقتم به نتیجه نمیرسه در صورتی اکثر طرفدارا دوس دارن نایتوینگ با باربارا ازدواج کنه یا مثلا سر ازدواج بتمن و کت وومن که همه چی داشت خوب پیش میرفت ولی بهم خورد الانم مشخص نیست که باهم ازدواج میکنن یا نه.
هرچی خواستم بنویسم، دیدم حرفتون حقه! کاملا موافقم.
به نقل از mtm:
استاد یه سوال... ازدواج پیتر با مری جین اون قدیما چطور به هم خورد؟ اینا که در عصر حاضر انگار حتی اون روزا رو یادشونم نیست! البته شاید باز پای معامله و قولنامه (!) وسط باشه ولی سوالیه که چند وقته ذهنمو مشغول کرده. اگه جواب بدید ممنونتون میشم.
مفیستو بهم زد دیگه
گفته شد واقعیت تغییر کرده به طوری که انگار هرگز ازدواج نکردن
یعنی یادمه انگار یه پاره آجر خورد تو سر پیتر، بیهوش شد ، به عروسیش نرسید
راستش انگار حالا مفیستو واقعيت جایگزین کرد یا حالا تو خط زمانی دست برد راستش مارول قصد داشت این داستان omd یجورایی توجیه کنه که بگه از ازدواج مری جین و پیتر بهم خورد بعدش چه اتفاقی افتاده و البته جوکسادا بالا سر داستان بود
داستان از کمیک شماره ۶۳۸ تا ۶۴۱ بود که به این مسئله میپرداخت
خلاصه اگه تعریف کنم
اگه درست یادم باشه پیتر یه دزد دستگیر میکنه و اون دزد حالا انگار توسط یه پرنده که انگار مفیستو یا حالا هرچی هست فرار میکنه و بعدش پیتر میره سراغ دزده و یه پاره آجر میخوره تو سرش بعدش دزد از پایین ساختمون پرت میشه پایین پیتر سیع میکنه بگیرتش و میگره ولی خب بیهوش میشه و خب دزد فرار میکنه و پیتر هم دیر به مراسم ازدواج میرسه بعدش مری جین از پیتر میخاد که مرد عنکبوتی بودن کنار بزار ولی انگار پیتر نمیتونه و مری جین ازش یه مدت فاصله میگره ولی خب برمیگرده پیشش ولی میگه اگه یادم باشه میگه دیگه درخواست ازدواج بهم نده همون اتفاقات مثل جنگ داخلی و زخمی شدن زن عمو می میفته ولی خب پیتر با کمک استرنج هویتش از یاد همه میره به غیر از مری جین چون دوستش داره زن عمو می هم حالش خوب میشه با توجه یه معامله و خب مری جین میره تا یه جایی دیگه زندگی کنه و خب موقع ازدواج زن عمو می و پدر جیمسون بر میگرده تو شماره ۶۰۰ انگار
راستش داستان به نظر من چرت بود و البته بعد از جدا شدن مری جین و پیتر از هم رو مخ بود به خصوص کارلی کوپر که مارول و نویسنده ها سیع میکردن به زور بگن عشق جدید پیتر ولی چه فایده میتونم بگم کس دیگه مناسب پیتر نیست و شخصیت دیگه مثل ماکینگ برد و کارلی کوپر به درد پیتر نمیخورن این داستان هم به نظرم حفره داشت
ممنون بابت توضیحات کاملتون! فیض بردیم والا من که نمیدونم چی بگم. اگه طرفدارا بتونن نقشی در داستانای امیزینگ داشته باشن، من من یکی دست بوس مارول میشم.
فقط یه نکته به شما بگم با توجه به مقالاتی که من توی سایت خوندم مارول همون موقع خیلی وقت پیش ها با ازدواج مری جین و پیتر مخالف بود سردبیر اون موقع مارول هدفش این بود که فروش بالا ببره و البته خیلی نویسنده ها میگفتن ازدواج سن پیتر بالا میبره و خیلی ها نمیتونند باهاش ارتباط برقرار کنند و البته میگفتن یه آدم دست پا چلفتی مثل پیتر نباید با دختر زیبا مثل مری جین ازدواج کنه از طرف دیگه خیلی نویسنده مری جین بیشتر به شکل همسر یه افسر پلیس نشون میدادن
اول از همه اینکه ارتباط برقرار کرد یه چیز شخصی محسوب میشه و خب خداییش اون بچه بزرگ میشن همیشه که بچه نمیمونند ضمن اینکه این طرز فکر نویسنده های اون موقع اشتباه بود چرا که پیتر از اون حالت دست و پا چلفتی فاصله گرفت و آدم بهتری شد تازه اجتماعی تر شد در ضمن اگه نویسنده کار بلد باشه میتونه مری جین فقط به شکل همسر یه افسر پلیس نشون نده و میتونه رمانس خوبی نشون بده مثل جی مایکل یا همین اسپنسر
البته رازهای زیادی در مورد پدر و مادر پیتر هست که خودش مثل معماست من فکر میکنم استن لی میخواست از این طریق بگه پدر و مادر پیتر هم مثل خودش مسئولیت پذیر بودن و به آدم ها کمک میکردن درست مثل پیتر شاید هم ایده به ذهن استن لی نرسید چون میخواست مرگ پدر و مادر پیتر مهم باشه
حیف شد هنوز که هنوزه نتونستم این داستان هضم کنم خیلی اتفاقات قرار بود بیفته که نیفتاد من خوش حال بود که omd قرار کنسل بشه و مری جین و پیتر پیش هم دیگه برگردن واقعا داشتم از خوشحالی بال در مورد ولی نشد و پای مفیستو بیشتر باز شد والبته باعث شد بیشتر برام سئوال بشه راستش همنطور که گفتم نقطه قوت run اسپنسر شخصیت پردازی درست مری جین و گربه سیاه بود و من با وجود اینکه مری جین و پیتر زن و شوهر نبودن اما از رابطشون لذت بردم اینکه دوباره هم دیگه کم و بیش پیدا کردن و شخصیت پردازی گربه سیاه درست شد چون دوباره متحد پیتر شد شد همون فیلشیا دوست داشتنی
تشکر از آقای حیدری بابت مقاله
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا