این مقاله به مناسبت اکران فیلم بتمن به کارگردانی مت ریوز تقدیم به شما می‌شود.

مقدمه: ریدلر با نام اصلی ادوارد نیگما توسط نویسنده بیل فینگر و طراح دیک اسپرنگ خلق شده‌است که برای اولین بار در مجموعه کمیک‌های کارآگاه (اکتبر 1948) حضور پیدا کرد. ریدلر از معماها و چیستان‌های فکری در فعالیت‌های مجرمانه خود استفاده می‌کند، و اغلب آن‌ها را به عنوان سرنخ برای متخصص‌ها یا بتمن باقی می‌گذارد تا به حل آن‌ها بپردازند. او یکی از سرسخت‌ترین دشمنان بتمن محسوب می‌شود و متعلق به جمعی از دشمنان بتمن است که فهرست جنایتکاران و مجرمین لیست او را تشکیل می‌دهد. او هم مثل بسیاری از دشمنان بتمن فاقد قدرت های فوق بشری است ولی مغز متفکر جنایت‌کاری، استراتژیست و کارشناس ماهر محسوب میشود و هوشی در سطح نابغه دارد و در استفاده از معماها و چیستان‌های پیچیده استاد است. با توجه به حضور ریدلر به عنوان ویلین اصلی فیلم جدید بتمن، حالا موقعیت مناسبی برای آشنایی با این شخصیت است. بنابراین در ادامه مقاله با من همراه باشید.

1- سرگذشت و نحوه تبدیل شدن به «ریدلر»

ادوارد نیگما (که بعدها معلوم شد اسم واقعی‌اش ادوار نشتون است!) کودکی سختی داشت. او از نظر فیزیکی بسیار ضعیف و ناتوان بود و از طرفی شیفته شهرت بود و همیشه می‌خواست که برتری خودش به دیگران را ثابت کند. برای همین او همواره سعی می‌کرد که با استفاده از هوش و ذهنش، کمبود قدرتِ جسمی‌اش را جبران کند. یک روز معلم او اعلام کرد که قرار است یک مسابقه در مدرسه برگزار شود و هرکس که بتواند نوع خاصی از پازل را در کمترین زمان حل کند برنده شده و جایزه دریافت می‌کند. البته این مسابقه فقط جنبه سرگرمی داشت ولی برنده شدن در این مسابقه انقدر برای ادوارد مهم بود که او سعی کرد با تقلب کردن مسابقه را ببرد. بنابراین او تا روز قبل از مسابقه هر شب یواشکی به مدرسه می‌رفت و انقدر با پازل تمرین کرد که موفق شد با کمترین سرعت آن را حل کند. بنابراین او در روز مسابقه به راحتی اول شد و یک کتابِ معما و چیستان را جایزه گرفت. اما متاسفانه او نه تنها به شهرتی که می‌خواست نرسید، بلکه بیشتر مورد توجه قلدرهای مدرسه قرار گرفت و بیش از پیش مورد آزار و اذیت قرار گرفت. اوضاع در خانه هم خوب نبود چراکه پدر ادوارد فردی بداخلاق بود و چون پسرش را فردی متقلب می‌دید، مدام او را کتک می‌زد. بنابراین خشونت پدر ادوارد، ممکن است یکی از علت های وسواس او برای اثبات برتری‌ خودش باشد.

سال ها بعد ادوارد در بزرگسالی، در یک کارناوال مشغول کار شد. او با استفاده از معماها و بازی هایش مردم را گول میزد چراکه هیچ راهی برای برنده شدن در بازی های ادوارد نبود و او از طریق تقلب کردن درآمد کسب میکرد. ولی او همیشه از اینکه در طبقهٔ کارگر جامعه باشد متنفر بود. بنابراین او قدم در مسیر جنایت گذاشت و سعی کرد که با خلافکاری، به شهرتی که همیشه می‌خواست دست یافته و برتر بودنش را به دیگران اثبات کند. البته او در ابتدا چندان شناخته شده نبود اما با انجام جنایات بزرگتر و درگیری با بتمن، به یکی از بزرگترین دشمنان شوالیه تاریکی تبدیل شد. در نتیجه، او به عنوان یکی از دشمنان بزرگ بتمن، وارد راهی پرفراز و نشیب شد تا بتواند برتری ذهنی خودش را نسبت به بتمن ثابت کند.

2- او از اختلالات روانی شدیدی رنج می‌برد

تصور ابرشروری که معماهای خود را در صحنه جرم رها میکند به ‌ظاهر ساده است، اما شخصیت ریدلر بسیار پیچیده تر از چیزی‌ست که گمان می‌کنید. وسواس ذهنی ریدلر نسبت به معماها انقدر شدید است که استفاده از سرنخ های پازل گونه برای او یک انتخاب نیست، بلکه یک اجبار روانی است! اگرچه ریدلر یک نابغه با ضریب هوشی بالاست اما او اختلال های وسواسی شدیدی دارد به طوریکه خواسته یا ناخواسته زندگی او با معماها و پازل ها عجین شده. بنابراین او هرگز نمی‌تواند معماها را از زندگی اش حذف کند؛ او هرگز نمی‌تواند به طور عادی با مردم ارتباط برقرار کند و آنها را بازی ندهد چون معما به بخشی جدایی ناپذیر از مغز و ذهن ریدلر تبدیل شده اند. ریدلر همچنین شدیدا مبتلا به OCD است (OCD یا اختلال وسواس فکری-عملی یک اختلال روانی است که در آن فرد افکار خاصی را به‌طور مکرر تجربه می‌کند یا نیاز به انجام مکرر اعمال خاصی را احساس می‌کند تا حدی که باعث پریشانی یا اختلال در عملکرد عمومی فرد می‌شود. کسانی که به OCD مبتلا هستند جز برای مدت زمان کوتاهی، قادر به کنترل افکار و اعمال وسواسی نیست). بنابراین علت اینکه ریدلر معماهایش را کنار نمی‌گذارد این نیست که او نمی‌خواهد این کار را بکند، بلکه این است که نمی‌تواند آن را انجام دهد. ریدلر در طول سال ها فهمید که نمی‌تواند هیچ تصمیم بزرگ یا کوچکی را بدون استفاده از معماها انتخاب کند. بنابراین معماها برای ریدلر فقط یک سری بازی برای سرگرمی نیستند، بلکه معماها تنها راهی هستند که او می‌داند چگونه زندگی کند.

3- او به سرطان مبتلا شد

در طول داستان "بتمن: هاش" (Batman: Hush) فاش شد که ریدلر یک تومور بدخیم لاعلاج در مغزش دارد. اما مسلما فرد باهوشی مثل ریدلر منتظر مرگ نمی‌نشیند، بنابراین او دست به هر کاری زد تا سرطانش را درمان کند. او بالاخره توانست یکی از چشمه های لازاروس (همان چشمه هایی که راس الغول با استفاده از آنها توانست قرن ها عمر کند) را پیدا کند و بدون اینکه راس الغول و لیگ قاتلان باخبر شوند، از آن استفاده کند. بدین ترتیب ریدلر موفق شد که سرطانش را درمان کند و ثابت کرد آدمی نیست که به این راحتی ها بمیره!

4- او یک بار صاحب لباس جدیدی شد که خشم هواداران را برانگیخت!

شکی نیست که ریدلر از دشمنان مطرح و کلاسیک بتمنه. لباسش هم خیلی نمادینه و آدم با دیدنش دقیقا یاد معما و این جور چیزا میفته. در داستان معروف Hush او یکی از نقش آفرینان اصلی بود که هویت مخفی بتمن را کشف کرد. این اطلاعات برای او خیلی خوش یمن نبود مخصوصا وقتی Hush برگشت و سعی کرد او را بکشه. بعدشم معماگو مجبور شد به جوکر مراجعه کنه تا ازش محافظت بشه. در نهایت هم او یک آواره و بی خانمان شد! بعدشم به نوعی احیا شد و جراحی پلاستیک انجام داد و لباسی پوشید که فقط سیاه بود! (یک تتوی علامت سئوال هم روی گردنش داشت!). ولی واقعا چه چیزی داشت که آدم با دیدنش بگه این همون معماگوی معروفه؟! این تغییر به مذاق هواداران خوش نیامد و دوباره برگشت سر ظاهر کلاسیک خودش!

5- او به تنهایی هویت مخفی بتمن را کشف کرد

ریدلر مدتی بعد از استفاده از چشمه های لازاروس، به بینش و بصیرت زیادی دست یافت و بالاخره توانست بزرگترین معمای عمرش را حل کند: چه کسی زیر ماسک بتمن است؟ به هر حال هویت مخفی همیشه برای بروس وین از اهمیت بالایی برخوردار بوده و ریدلر توانست به تنهایی و با کمک هوش خودش به این موضوع پی ببرد. او حتی به هویت رابین دوم یا همان جیسون تاد هم پی برد و همچنین از قضیه کشته شدن او به دست جوکر نیز باخبر گشت. ریدلر سعی کرد که از این موضوع برای زجر دادن بتمن استفاده کند، بنابراین او از «کلِی فِیس» ‌(Clayface) خواست که با قدرت خود، چهره اش را شبیه جیسون تاد کند تا بتمن را از لحاظ روحی زجر دهد. ریدلر می‌توانست هویت مخفی بتمن را برای همگان فاش کند اما این کار را نکرد زیرا او به این نتیجه رسید که هویت بتمن یکی از بزرگترین معماهاست و هر معمایی که همه پاسخ آن را بدانند، ارزش خود را از دست می‌دهد. همچنین بتمن او را تهدید کرد که اگر هویتش را فاش کند، به راس الغول می‌گوید که ریدلر بی‌اجازه از چشمه های لازاروس استفاده کرده. پس ریدلر چون می‌دانست که هرگز حریف راس الغول و لیگ قاتلان نمی‌شود، از افشای هویت بتمن خودداری کرد.

6- او یک بار به یک اسکلت متحرک تبدیل شد!

درسته که ریدلر توان جسمانی خاصی نداره ولی از خطرناک ترین دشمنان بتمن است که حتی تونسته هویت مخفی این قهرمان را کشف کنه و درسته که توان جسمانی خاصی نداره و بتمن میتونه با زدن یک مشت او را شکست بده ولی از نظر ذهنی و عقل و هوش بسیار قدرتمنده و مشکلات عدیده ای را برای قهرمان شنل پوش شهر گاتهام پدید آورده. در یکی از داستان های اخیر دی سی به نام "جنگ جوک ها و معماها" (The War of Jokes and Riddles)، ادوارد نیگما دارای ظاهر جدید و عضلانی شد که البته خیلی ها از این تغییر خوششان نیامد زیرا نقطه قوت اصلی ریدلر را را در ذهن او میدانند ، نه در عضلاتش! در هر حال او که دیگر خسته و مریض شده بود از بس از بتمن شکست خورده بود، از آمفتامین های تقویتی استفاده کرد تا ذهنش رو گسترده تر از قبل بکنه! در نتیجه برای سه ماه تقریباً نه غذایی خورد و نه خوابید تا بتونه معمای نهایی خودش که هیچ راه حلی نداره را خلق کنه! به همین دلیل در این دوران بدنش به اسکلت شباهت پیدا کرد!

7- او برای مدتی به همکار بتمن تبدیل شد!

در جریان رویداد "بحران نامحدود" (Infinite Crisis) ، «شاینینگ نایت» (Shining Knight) با گرز خود ضربه محکمی به سر ریدلر وارد کرد و او را به کما فرستاد. بعد از اینکه ریدلر بالاخره توانست دوباره به هوش بیاید، دچار فراموشی شد. بنابراین او نه تنها هویت مخفی بتمن و خاطرات دیگرش را از یاد برد، بلکه حتی نام خودش را هم نمی‌دانست! علاوه بر این ها او دیگر وسواسش نسبت به معماها را از دست داد و دیگر علاقه ای به جرم و جنایت نداشت. اما یکی از چیزهایی که در ریدلر تغییر نکرده بود هوش و نبوغ سرشار او بود. بنابراین او تصمیم گرفت که یک کارآگاه خصوصی بشود تا بتواند با همکاری بتمن نظم و امنیت را برقرار سازد! البته بتمن در ابتدا به او اعتماد نداشت اما ریدلر ثابت کرد که واقعا راه خلاف را کنار گذاشته و یک همکار عالی و قابل اعتماد است. البته بعد از مدتی ضربه دیگری به سر ریدلر وارد شد و او دوباره خاطراتش را به یاد آورد و باز هم دشمن بتمن شد.

8- او دختری به نام «‌اِنیگما» دارد

در کمیک های "تایتان های نوجوان" با دختری مرموز آشنا شدیم که به عضویت این گروه در آمد. بعد ها معلوم شد که نام او «اِنیگما» (Enigma) است و در واقع دختر ریدلر است. البته این موضوع مبهم بود تا اینکه خود ریدلر این موضوع را تایید کرد. اطلاعات زیادی از او در دسترس نیست اما می‌دانیم که او همچون پدرش علاقه زیادی به معماها دارد و همچنین از یک عصا که علامت سوال روی آن قرار دارد، استفاده میکند. او همچنین لباسی می‌پوشد که نماد علامت سوال روی آن تقش بسته. او همچنین یکی از دوستان صمیمی «دوئلا دنت» بود (دوئلا دنت کسی بود که در ابتدا به عنوان دختر جوکر معرفی شد اما بعدا اریجین او رتکان شد. به این صورت که گفته شد ممکن است او دختر دو چهره یا ریدلر و یا پنگوئن باشد! البته هدف از این کار مرموز نگه داشتن جوکر بود).ظاهرا انیگما در آخر به دست پدرش به قتل رسید.

9- جوکر یک بار جان ریدلر را نجات داد

جوکر خبیثی‌ست که جان دیگران برای او از کمترین ارزشی برخوردار نیست. برای جوکر فرقی نمی‌کند که طرفش نوزاد باشد یا بزرگسال، او هیچ رحمی ندارد. بنابراین واقعا جای تعجب دارد که او جانش را برای ریدلر به خطر انداخته باشد. همه چیز از داستان "جنگ جوک ها و معماها" شروع شد. جوکر بعد از شکست های پیاپی از بتمن، اعتقاد داشت که دیگر چیز خنده داری از جهان وجود ندارد و از خندیدن دست کشید. ریدلر هم به خاطر شکست هایش از بتمن علاقه‌اش را به پازل ها از دست داده بود. بنابراین هم جوکر و هم ریدلر دچار بحران هویتی شده بودند که علت آن فقط شوالیه تاریکی بود. ریدلر با جوکر ملاقات کرد و به او گفت که اگر با هم کار کنند می‌توانند بتمن را که یک معمای غیرقابل حل است به قتل برسانند و از نظر ذهنی دوباره به حالت سابق برگردند. اما جوکر و ریدلر هیج یک به دیگری اجازه این کار را نمی‌داد. بنابراین ریدلر پیشنهاد داد که هر یک تیم خود را تشکیل داده و با هم بجنگند. تیم ریدلر متشکل بود از «پویزن آیوی» (Poison Ivy)، «دو چهره» (Two Face)، «کیلر کراک» (Killer Croc)، «مترسک» (Scarecrow)، «دث استروک» (Deathstroke)، «کلی فیس» (Clayface)، «فایرفلای» (Firefly) و «آقای زز» (Mr. Zsasz). در مقابل جوکر هم تیم خود را تشکیل داد و ابرشرورانی مثل «پنگوئن» (Penguin)، «مستر فریز» (Mr. Freeze)، «ددشات» (Deadshot)‌، «من – بت» (Man-Bat)، «مد هتر» (Mad Hatter)، «سالومون گراندی» (Solomon Grundy)، «کلومستر» (Cluemaster)، «توئیدلدی» (Tweedledee) و «توئیدلدوم» (Tweedledum) به آن پیوستند. هردو تیم سعی داشتند یکدیگر را بکشند و مهمتر از آن، بتمن را بکشند. در طی این جنگ گاتهام به دو قسمت تقسیم شد و صدها نفر در طی این درگیری ها کشته شدند. اوضاع آنقدر وحشتناک بود که بتمن یک مهمانی، با حضور ابرشروران دو گروه برگزار کرد تا صلح را برقرار سازد اما موفق نشد. او در آخر به این نتیجه رسید که تنها راه اتمام جنگ و خونریزی این است که خودش هم به یکی از تیم ها کمک کند! بنابراین بتمن هم به تیم ریدلر پیوست تا بر جوکر پیروز شوند. در نبرد آخر ریدلر تقریبا پیروز بود تا اینکه یکی از اعضای تیم به اسم «کایت من» به او خیانت کرد و ورق به نفع جوکر برگشت. در آخر جوکر و ریدلر هردو به بتمن حمله کردند تا او را بکشند اما بتمن هردوی آنها را شکست داد. سپس ریدلر گفت که تمام این اتفاقات در اصل نقشه پیچیده او بودند تا جوکر را دوباره به خنده بیندازد. او همچنین گفت که جوکر مردی بود که همواره در حال خندیدن بوده و بازگشت خنده او معمای سختی بوده که ریدلر باید آن را حل میکرد. بنابراین ریدلر از قصد جنگ بزرگی راه انداخت و مسبب مرگ صدها نفر از شهروندان گاتهام شد، فقط برای اینکه در آخر شکست بخورد و جوکر را به خنده وا دارد. او حتی پسربچه کوچک «کایت من» را کشت تا کایت من در نبرد پایانی برای انتقام به تیم ریدلر خیانت کند و این گونه ریدلر جنگ را ببازد! اما بعد از تمام این اتفاقات، باز هم جوکر لبش را به خنده نگشود. سپس بتمن که فهمید ریدلر چقدر انسان باهوش و خطرناکی است با چاقو به او حمله کرد تا به زندگی‌اش خاتمه دهد. اما در آخرین لحظه جوکر جلو آمد و جان ریدلر را نجات داد. این اتفاق انقدر عجیب بود که جوکر دوباره به خنده افتاد و شروع به قهقهه زدن کرد.

10- «‌دی‌ کاپریو» قرار بود که نقش ریدلر را در فیلم "شوالیه تاریکی برمی‌خیزد" بازی کند!

ریدلر در اقتباس های زیادی از بتمن حضور داشته که اولین آنها مربوط به سریال دهه 60 بتمن بود که در آن «فرانک گورشین» (Frank Gorshin) نقش ریدلر را بازی کرد. این اقتباس را می‌توان ناجی شخصیت ریدلر دانست! زیرا تا قبل از این سریال ریدلر در دنیای کمیک گمنام و فراموش شده بود و سریال بتمن موجب شناخته شدن او شد. بعد از آن ریدلر دوباره در فیلم ها، سریال ها، انیمیشن ها و گیم های زیادی حضور یافت که از بین آنها می‌توان به فیلم "بتمن برای همیشه‌" (Batman Forever)، "بتمن: مجموعه کارتونی" (Batman: The Animated Series)، سریال گاتهام، سری بازی های آرکهام و فیلم بتمن مت ریوز اشاره کرد. اما جالب است بدانید که در ابتدا قرار بود که ریدلر در سه گانه نولان حضور پیدا کند. بعد از موفقیت فیلم شوالیه تاریکی، تهیه کنندگان ریدلر را به عنوان ویلین اصلی قسمت سوم انتخاب کردند. همچنین بعد از همکاری نولان و لئوناردو دی‌کاپریو در فیلم "سرآغاز" (که در ایران با نام "تلقین" شناخته میشود) تهیه کنندگان دی کاپریو را برای نقش ریدلر انتخاب کردند. اما در نهایت نولان با آنها مخالفت کرد چون معتقد بود که شخصیت ریدلر با دنیای جدی و واقع گرایانهٔ فیلم هایش همخوانی ندارد. بنابراین او در نهایت «‌بین» ‌(Bane) و «تالیا الغول» (Talia al Ghul) را به عنوان ابرشرور های فیلم برگزید.

کیارش یارویسی

(Kia Iron Man)

All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

همه چیز درباره بتمن

10 ابرشرور برتر دنیای کمیک که قدرت فوق بشری ندارند!

10 تغییر وحشتناک در شخصیت های کمیک بوکی

بدترین لباس های شخصیت های خبیث در فیلم های کمیک بوکی

معرفی 10 دشمن برتر بتمن (TOP 10 BATMAN VILLAINS)

5 ابرشرور کمیک بوکی دنیای سینما که باید ریبوت شوند

15 شخصیتی که در دنیای سینمایی دی سی وجود دارند (ولی شما هنوز آنها را ندیده اید)

10 خبیث دنیای مرد عنکبوتی که میتوانند دشمنان مناسبی برای بتمن باشند!

15 تغییر لباس در شخصیت های کمیک بوکی که باعث عصبانیت هواداران شد

10 شخصیت عجیب و غریب در دنیای کمیک

این مطلب را به اشتراک بگذارید :