مدیران و نویسندگان سایت spidey.ir فیلم "دکتر استرنج 2" را نقد میکنند

نقد-بررسی-تحلیل-آنالیز-موشکافی-ذره-بین-دکتر-استرنج-2-استرانج-داکتر-doctor-strange-2-مولتی-ورس-چندجهانی-دنیاهای-موازی-دیوانگی-جنون-سم-ریمی-2022-مارول

تقریبا 5 سال و نیم پیش یعنی در روز 6 آذر 1395، قسمت اول "دکتر استرنج" را به صورت گروهی نقد کردیم (در اینجا) و حالا به یاد همون روز میخواهیم از شیوه مشابهی برای نقد قسمت دوم بهره بجوییم ...

 

 

با توجه به تگ سنی و باتوجه به شایعات که گفته شده بود این فیلم شاید ترسناک ترین فیلم مارول باشه من و شاید خیلی از مخاطبان انتظار داشتیم با یه فیلم دلهره آورتر و ترسناک تر روبه‌رو باشیم که اینطور نبود! نکته دوم پرداختن به یونیورس های مختلف بود که با توجه به پتانسیل فیلم میشد به جهان های مختلف بهتر و بیشتر پرداخته بشه. ضعف بعدی بنظر من محدود بودن خیلی زیاد کاراکترها بود با توجه به اینکه در جهان های مختلف فیلم جریان داشت. نکته بعد شاید همون نوع متولد شدن و وضعیت والدین آمریکا بود که نقص بزرگیه و قطعا این موضوع به مذاق خیلی از مخاطبان هم خوش نیومد.

امتیاز: 6 از 10

سحاب نصراللهی

(sahabiuj)

 

در ابتدای فیلم ما دکتر استرنج مدافع و آمریکا چاوز رو میبینیم و با قدرت چاوز (سفر در دنیای موازی هنگام ترسیدن) آشنا میشیم. وقتی که آمریکا چاوز در دنیای اصلی مارول درحال فرار از دست شوما گوراث هست و دکتر استرنج که مشغول کار های شخصی هست ناگهان تغییر لباس میده و به سمت نبرد میره (مثل مرد عنکبوتی توبی مگوایر). و در سکانس دیگه خبیث داستان (شوما گوراث) از ساختمون درحال بالا رفتنه و ما این اتفاق رو از نگاه افراد داخل ساختمون میبینیم که درحال ترسیدن هستن (مثل حمله گرین گابلین و...). و این ها نشونه هایی از کارگردانی سم ریمی هست. توی رستوران دکتر استرنج درباره مرد عنکبوتی حرف میزنه که یعنی اون رو فراموش نکرده و فقط هویت پیتر پارکر رو از یاد برده و آمریکا چاوز در واکنش به مرد عنکبوتی میگه چه چندش که این آزار دهندست و این اتفاق برای داک آک و ماندارین هم در فیلم های دیگه افتاده. وقتی دکتر استرنج و آمریکا چاوز توی دنیا های دیگه سفر میکردن دنیایی رو دیدیم که کارتونی بود و این میتونه نشون بده که داستان انیمیشن وات ایف در دنیای موازی اتفاق میفته. در ادامه ی داستان زمانی که دکتر استرنج و آمریکا چاوز برای بررسی توی محفظه ای قرار گرفته بودن کریستین به استرنج میگه که زمین شما شماره 616 هست که در دنیای کمیک هم شماره اصلی دنیای مارول همینه.توی دنیای 838 شاهد گروه ایلومیناتی (نخبگان) هستیم (با اینکه به گروه چهار شگفت انگیز اشاره میشه ولی به گروه ایکس من اشاره ای نمیشه ولی با توجه به قدرت های پروفسور اگزاویر، میشه احتمال داد که توی این دنیا مردان ایکس هست) و واندا اونقدر قوی شده که به سادگی 4 نفر از اعضای این گروه که ثانوس رو شکست داده بودن رو میکشه. احتمالش خیلی کمه که مارول گروهی به این مهمی که بازیگران قدیمی نقش های مهم اون رو بازی میکنن رو به همین سادگی بکشه. در اصل ممکنه این پیش نمایشی از گروه اصلی باشه که بعدا قراره توی دنیای 616 ببینیم. و در نهایت واندا شباهت زیادی به داک آک داشت، بخصوص پایان این شخصیت که هردو پشیمون شدن و با مرگشون کارهاشون رو جبران کردن. به نظرم اینکه اشاره ها و کامئو هایی مثل ددپول، ولورین و مرد عنکبوتی و... نبود کار درستی بود چون دلیلی از نظر داستانی نداشت و فقط برای فروش بیشتر میبود و به فیلمنامه ضربه میزد. حضور شخصیت هایی مثل کاپیتان کارتر، پروفسور اگزاویر و... مختصر و مفید بود و در قالب گروه ایلومناتی به داستان مرتبط بود.

امتیاز: 9.5 از 10

محمدجواد کلانتری پور

mjkp

 

تا پیش از این احساس می‌کردم هنوز هم جای امیدواری برای ادامهٔ راه 10 سالهٔ فوق العادهٔ دنیای سینمایی مارول وجود دارد اما افسوس که روز به روز سراشیبی تندتری را طی کرده و اگر هرچه سریع‌تر ترمز نکند به طرز فجیعی سقوط خواهد کرد. مولتی ورس جنون نیز در راستای همین سراشیبی قرار می‌گیرد، سراشیبی‌ای که سرمنشا بزرگترین مشکلات آن از یکی از ناامیدکننده ترین و توهین آمیز ترین آثار مارول یعنی “وانداویژن” سرچشمه می‌گیرد! متاسفانه درس نگرفتن کوین فایگی و دست‌اندرکاران آن از آثار پیشین و مقاومت بیش از حد آن‌ها از قبول واقعیت و تغییر رویه دادن باعث شده نتوان به این راحتی اعتماد سابق طرفداران “واقعی” را برگرداند. مولتی ورس جنون در واقع دنبالهٔ قسمت اول دکتر استرنج سال 2016 نیست بلکه به نوعی فصل دوم “وانداویژن” محسوب می‌شود چرا که عصارهٔ اصلی داستان و جلوبرندهٔ هر نقطه از فیلمنامه برمبنای واندا مکسیموف سوکوویایی یا جادوگر پلید داستان اسکارلت ویچ است. کسی که یک شهر را به مدت طولانی به بردگی و اسارت گرفت اما در نهایت به خاطر مسائل اجتماعی حال حاضر این روزهای تاریک هالیوود به نقطهٔ مثبت داستان تبدیل شد و حتی ادعا شد این واندا بوده که در نهایت فداکاری کرده و از خیر شوهر و فرزندان خیالی خود گذشته نه از خیر گذشتن آسیب‌های ذهنی‌ای که به مردم یک شهر تحمیل کرده! این بار با وقاحت هرچه تمام تر دکتر استرنج در ملاقات با واندا به این واقعه تاریک اشاره می‌کند اما این هیچگاه در اختیار فیلمنامه نبوده و تناقضات درونی آن را می‌افزاید ("تو که بچه می‌خواستی چرا یه فرصت دیگه به همین زندگی خودت ندادی؟ چرا لااقل دنبال ویژن واقعی نرفتی؟" این‌ها بخشی از سوالاتی است که از نویسندگان فیلم داریم!) با در نظر داشتن این نکته و همراستا کردن آن با انگیزه‌های اصلی خبیث اصلی فیلم؛ تنها چیزی که از آن نتیجه گیری می‌شود بی اساسی و اوج حماقت نویسندگان فیلم در نگارش فیلمنامه است. واندا یک زن آسیب دیده و شکست خورده است که منجر شده روان او از هم بپاشد و قدرت‌های عظیم او باعث شد شوهر و فرزندانی خیالی را برای تسکین دردهای خود بسازد و در نهایت از خیر آن‌ها بگذرد در حین این پروسه شوهر اصلی اش بازگردد و هیچ‌گاه این سوال که در این فاصله زمانی چرا سراغ او نرفته است پاسخ داده نمی‌شود هیچ، ما شاهد این هستیم که او به دنبال جایگزینی خود با یکی از نسخهٔ های موازی‌اش است تا بتواند در کنار فرزندان دوقلویش (که در اصل واقعی نبودند) بازگردد و برای این مهم نه تنها به کشته شدن مادر اصلی آن‌ها بسنده نمی‌کند بلکه می‌خواهد به تمام نسخه‌های مشابه دسترسی داشته باشد. آن هم به مضحک‌ترین پیشینهٔ ممکن: “اگر بچه‌هایم دچار بیماری شوند من بروم و سراسر مولتی ورس درمان آن را پیدا کنم” و در این راه اصلا هیچ اهمیتی ندارد هزاران نفر سلاخی شوند! با این اوصاف چیزی که کار را بدتر می‌کند توجیه‌های بی منطقی است که برای آن بیان می‌شود! مثلا این‌که دکتر استرنج سنگ زمان را به ثانوس تقدیم کرد به یک بهانه کاملا از محل اعراب خارج تبدیل می‌شود تا واندا به کشتار‌های خود برای هدف پوچ خود ادامه دهد! دوقطبی کاذب و بی اساسی به وجود می‌آید که دکتر استرنجی که تمامی آینده‌های احتمالی را دیده بود و می‌دانست این تنها راهی است که برای نجات دنیا وجود دارد و در این راه هم خودش فدا شد (برای پنج سال) و هم عنوان برازندهٔ «جادوگر اعظم» را از دست داد در مقابل واندایی که یک شهر را به بردگی کامل خود گرفت و بعد از آزاد کردن آن‌ها تشویق شد؛ قرار می‌گیرد. باید از سازندگان پرسید آیا این همان واندایی است که چندین و چند بار پروسهٔ رستگاری را طی کرده و حالا مجددا به همان شیوهٔ اولیه بازمی‌گردد؟ آیا این باعث نمی‌شود تاثیرگذاری آن به کلی از بین برود؟

مردعنکبوتی راهی به خانه نیست با وجود ایراداتی که داشت با این حال ثابت کرد که چگونه می‌توان به طرفداران یک فرنچایز ادای احترام کرد و اکثریت مخاطبان را با لبخند رضایت روی لبانشان بعد از دیدن یک فیلم از سالن سینما خارج کرد اما در این فیلم کاملا پا در مخالف مسیری که خود این افراد طی نموده‌اند گذاشته می‌شود. کامئوها و حضورهای “افتخاری” فیلم نه تنها باعث شعف طرفداران نمی‌شود بلکه همانطور که پیش‌تر گفتم ادامه دهندهٔ راه “وانداویژن” دهن کجی بزرگی به طرفداران بوده و همسو شدن آن با مسائل اخیر استودیوهای هالیوودی چاشنی و شدت اوج افتضاح بودن یک صحنه را به آشکار به اثبات همگان می‌رساند! (کودن شدن ناگهانی کاراکترهای مرد داستان با وجود قدرت‌های عظیم در دنیای کمیک و تیکه پاره شدن آنی بدون داشتن کوچکترین فرصت مبارزه‌ای در حالی که همرزمان آن‌ها عین بُز در حال تماشای سلاخی شدن آن‌ها هستند!) چرا باید پاتریک استوارت را بعد از خداحافظی قاطعی که از این نقش داشت بازگرداند تا مجددا به طرز خنده داری کشته شود؟ چرا باید یکی از بزرگترین خواسته‌های طرفداران برای ایفای نقش یک بازیگر یعنی «جان کرازینسکی» را در نقش رید ریچاردز برآورده کرد که نه تنها باعث دلزدگی آن‌ها شده بلکه با دیالوگ‌های بسیار کوتاه و آن شیوهٔ تنفربرانگیز قصابی شدنش مرزهای دیگری از مضحکه قرار دادن مخاطبان را درنوردید. حتی اگر در فیلم اختصاصی چهارشگفت انگیز شاهد بازگشت این بازیگر باشیم نه تنها تازگی و طراوت اولین حضور او را از داده‌ایم بلکه اصلا تمایلی به دیدن ایشان در نقش نداریم چرا که تفاوتی بین او و کارکتر «جیم» در سریال Office ندیدیم! با حضور «انسون مونت» در هیبت بلک بولت که سابقا در سریال منفور ناانسانها دیده بودیم و کشته شدن تمامی اعضای ایلومیناتی توسط واندا اگر رید ریچاردز «مایلز تلر» (چهارشگفت انگیز 2015)، پروفسور ایکس «هری لوید» (سریال لژیون) سر و کار می‌داشتیم به راحتی از کنار این صحنه‌ها می‌گذشتیم اما چنین نشد و متاسفانه هیچ یک از کامئوهای فیلم در اختیار داستان نبودند و فقط برای کشاندن مخاطب به سالن‌های سینما تعبیه شده بودند! (ضمن این‌که کارکرد سینما با دنیای کمیک کاملا متفاوت بوده و به نمایش گذاشتن یک شخصیت آن‌هم برای چندین و چندبار باعث بی خاصیت شدن آن در روایت داستان می‌شود).

خروج کارگردان و نویسندهٔ اصلی از پروژه به علت اختلاف با استودیو باعث شد سکان کارگردانی به دستان توانا و دوستداشتنی «سم ریمی» بیافتد ولی این بدان معنا نیست که یک کارگردان نام آشنا و کاربلد توانسته باشد تمام ایرادات آن را بپوشاند. عدم انسجام فیلمنامه و منطق سازی فیلم، صحنه‌های شگفت انگیز با جلوه‌های ویژه و فیلمبرداری جذاب ریمی را تحت تاثیر خود قرار داده و این اجازه را نداده تا نهایت لذت را از فیلم ببریم اما همین موارد کافیست تا کلیت اثر در مقایسه با آثار فاز چهارم مارول در رتبهٔ بالاتری قرار گرفته و در نتیجه فروش بیشتری در گیشه داشته باشد. شاید استفاده ابزاری کردن از برخی از کارکترهای مهم، تقلیل قدرت‌های آن‌ها، فیلمنامهٔ ضعیف، بی منطق بودن وقایع و البته جادو‌های انجام شده ، انگیزه‌های سطح پایین، پایان بندی هندی(بالیوودی) ، عدم برآورده کردن خواسته‌های طرفداران و از بین بردن فرصت‌های طلایی جزو ضعف‌های فیلم باشد اما وارد شدن MCU به بخش جدی‌تر مثل نشان دادن صحنه‌های خشونت‌آمیز و ترسناک و اکشن‌های خلاقانه و دیدنی باعث شده این فیلم در قلمرو بدترین فیلم‌های دنیای سینمایی مارول قرار نگیرد و همچنان رکن سرگرمی همیشگی مارول را حفظ کند.

امتیاز: 6.5 از 10 

احمد فقیه

P.Constantine

 

سم ریمی فیلمی را ساخته که فارغ از اتصال آن با فیلم های دیگر تلاش می کند تا داستان خود را نیز روایت کند. فیلم تمرکز اصلی خود را بر روی خود دکتر استرنج قرار می دهد و وجه قهرمانانه ی شخصیت استیون در این فیلم بیش از هر فیلم دیگری بروز می یابد. استیون در مسیر خود در طول جهان های چندگانه با وجوه مختلفی از شخصیت خود مواجه و مجبور به اتخاذ تصمیماتی می شود که موجب تکامل شخصیتی او می گردد. در این مسیر شخصیت های مکمل قدیمی و جدیدی هم او را کمک می کنند. آمریکا چاوز به عنوان مهم ترین شخصیت جدید فیلم انگیزه های مشخصی ندارد و نمی تواند ما را تماما با خود همراه کند ولی بازی خوب بازیگر جوان آن و رابطه ی امتحان پس داده ای که مشابه آن را در Homecoming شاهد بودیم، شخصیت او را در مجموع قابل قبول می کند. مارول با دعوت از توبی مگوایر و اندرو گارفیلد در No way home  سینماها را منفجر کرد ولی معتقدم تیر مارول در مورد شخصیت های ایلومیناتی در این فیلم به سنگ خورد. اساسا ایلومیناتی هیچ تاثیر خاصی بر روند داستان و تکامل شخصیت های آن نمی گذارد و اعضای آن هم آن قدر ها غافلگیر کننده نیستند (به جز یکی از شخصیت ها که برای اولین بار او را با بازیگر جدیدش ملاقات کردیم). با این که این فیلم، فیلم استیون است اما به اعتقاد من بهترین شخصیت داستان اسکارلت ویچ است. واندا در این فیلم با انگیزه های قابل درک و قدرت های بی حدش تبدیل به یکی از بهترین و ترسناک ترین خبیث های MCU می شود. این فیلم به جز یکی "فیلم مارول" یک "فیلم ریمی" هم هست و المان های سینمای ریمی در جای جای آن دیده می شود، المان هایی که در هماهنگی کامل با ساختار روایی و بصری داستان و شخصیت ها قرار دارد و موجب بهبود سطح کیفی فیلم شده است. در مجموع مولتی ورس جنون فیلم مفرحی است که می تواند تماشاگر را 2 ساعت با جهان غریب خودش همراه کند، ولی ایراداتی هم دارد.

امتیاز: 7 از 10

فرزان صدیقی

Farzan003 

 

دکتراسترنج 2 یک فیلم بسیار خوب و لذت بخش هست. فیلمی کاملا متمایز از دیگر آثار MCU و حتی سینمای ابرقهرمانی.ماجراجویی فیلم خیلی خوب طراحی شده و کاملا باعث همراهی مخاطب با این فیلم میشود. سم ریمی هم با تلفیق چند ژانر توانست بار دیگری با کارگردانی خودش دل ما را بدست بیاورد. لحظات درام و احساسی خوبی در فیلم حضور دارد و حتی صحنه ای در پایان فیلم باعث بغض کردن من شد. شخصیت پردازی خود نقش های اصلی و همین طور ورینت ها هم خوب انجام شده (همین طور شخصیت پردازی آمریکا چاوز به عنوان یک نقش جدید در MCU) و میتونیم با همه اون ها به شکل خیلی خوبی همذات پنداری کنیم. فیلم چندان ترسناکی نیست ولی از اِلِمان ها و عناصر ترس به خوبی استفاده شده تا فیلمی با حال و هوای ترسناک و متفاوت ارائه شود. نکته دیگری که این اثر را متمایز کرده شجاعت فیلمنامه در به تصویر کشیدن بی رحمی های وانداست. بازیگری های این فیلم بسیار خوب هستند. ( به خصوص الیزابت اولسن من را شگفت زده کرد و بازیگری عالی ای از خودش ارائه داد).

فیلم صحنه های اکشن جذابی هم دارد و از دیدنش لذت میبریم. موسیقی متن هم به نظرم آقای دنی الفمن بعد از مردعنکبوتی 1 و 2 باز هم ترکاند و یک موسیقی متن بی نظیر را ارائه داد که کاملا به تاثیر گذاری صحنه های فیلم کمک میکرد. این را هم اضافه کنم که فیلم باید وظیفه سخت توضیح و تشریح دارک هولد و کتاب ویشانتی و رویا نوردی را هم تا حدودی انجام میداد که کاملا موفق بود. یک سری نقاط ضعف هم در فیلمنامه فیلم دیده میشد ( به خصوص در پایان بندی فیلم برخی اتفاقات به نوعی سرهم بندی شده و نبود تعامل و رابطه احساسی بین اعضای ایلومیناتی در نبرد با واندا ) و نمیتوان گفت دکتراسترنج 2 اثر بی نقصی هست ولی در کل این فیلم به عنوان شروع کننده راه مولتیورس در فیلم های MCU یک فیلم کاملا جذاب و لذت بخش هست.

امتیاز: 8.5 از 10

علی عبداللهی

BlueCrown4

 

"دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی"، بازگشت حماسی "سم ریمی" به سینما به همراه شیوه‌ی خاص‌اش در ساخت فیلم‌های ابرقهرمانی، در غالب جلوه‌های ویژه‌ی فوق العاده و اجرای بی‌نقص تیم بازیگری، خصوصا "بندکیت کامبربچ" و "الیزابت اولسن" بود. هر چند با وجود نقاط قوت بسیار این فیلم، بی‌شک قسمت جدید "دکتر استرنج"، داستانی نبود که اکثر طرفداران انتظار آن را داشتند؛ همین مسئله و ضعف‌هایی در فیلمنامه‌ی فیلم، باعث شد تا بخش قابل توجهی از انتظارات عده‌ای از طرفداران فراهم نشود؛ البته توقع دیدن یک فیلم تمام عیار درباره‌ی چندجهانی گسترده‌ی مارول، به همراه تعداد زیادی از شخصیت‌های محبوب، آن‌هم در فیلمی که می‌دانستیم صرفا قرار است راجع به مشکلات به وجود آمده برای "دکتر استرنج" و نهایتا "واندا ماکسیموف" با چندجهانی باشد هم در این مسئله بی تاثیر نبود!

(گرچه بی‌انصافی‌ست اگر نگوییم که قسمت دوم "دکتر استرنج" خالی از غافلگیری‌های فوق العاده در چندجهانی و حضورهای افتخاری جذاب شخصیت‌های مارول هم نیست!). عناصر نمادین و خاص "سم ریمی" در فیلم‌هایش، به وضوح در قسمت جدید "دکتر استرنج" حس می‌شود؛ حال و هوا و روند قصه‌گویی خاص "سم ریمی"، به همراه موسیقی زیبای "دنی الفمن" در "دکتر استرنج 2"، شما را کاملا به یاد سگانه‌ی محبوب "مرد عنکبوتی" اش می‌اندازد؛ البته این‌بار با چاشنی المان‌های ترسناک این کارگردان و در غالب چارچوب‌های مدرن دنیای سینمایی مارول. در نهایت "دکتر استرنج در چندچهانی دیوانگی"، شاید داستانی نباشد که در ذهن خود تصویرسازی کرده‌اید، اما بی شک ثابت می‌کند که محصولی متفاوت و حرفه‌ای از مارول است که قطعا شما را راضی نگه خواهد داشت و به دیدن ادامه‌ی داستان دنیای سینمایی مارول مشتاق خواهد کرد.

امتیاز: 8 از 10

امیر مهدی کورشلی

AM.Kooroshli 

 

فیلم دکتر استرنج 2 فیلمی بود که درست از پتانسیلش استفاده نشد! قطعا کمئو بازیگران دوست داشتنی فیلم های قبل خیلی به جذابیت داستان استفاده میکنه اما در این فیلم کمئو ها به هدفی اورده شدن که در نهایت اون هدف نابود شد و بود و نبود اون کاراکتر ها فرقی نمیکرد! پایان بندی نسبتا منطقی بود و ایرادی بهش نیست و به نظر من بیشتر هدف پایان بندیش پایه ریزی برای فیلم های آینده بود نه اینکه آنتاگونیست و پروتاگونیست معرفی تماشاگر بکنه. نقد اصلی من به فیلم، کارگردانی و فیلمبرداری و تدوین هست! سم ریمی رو اکثر اسپایدرمن فن ها به خاطر اون 3 گانه ی دوست داشتنی دوستش دارن اما شیوه ی فیلمبرداری و ترنزیشن هایی که بین سکانس ها می افتاد کاملا مال 20 سال پیش هست! شما وقتی فیلم رو ببینید انگار نه انگار که فیلم برای سال 2022 هست!

اکثریت میگن این سبک سم ریمی هست، ولی چرا باید ترنزیشن ها و شیوه ی فیلم برداری 20 سال پیش رو با سبک کارگردان بودن توجیه کنیم؟! بهتر نیست که خود سم ریمی یک مقدار آپدیت بشه و از سبک های جدید استفاده کنه؟ واقعا توی ذوق میزد. بازیگری ها به نسبت خوب بودن، قصه و فیلمنامه تا حدودی خوب بود.

امتیاز: 6 از 10

شکیبا پوران پیر​

Iamshakiba

 

دکتر استرنج در مولتی ورس جنون اثری جذاب و سرگرم کننده است، اما قطعا بی‌نقص نیست. قبل از هر چیزی باید بگم که «سم ریمی» کاملا این فیلم رو به تصاحب خودش در آورده. اگه آثار قبلی استاد ریمی رو دیده باشید مطمئنا متوجه خواهید شد که دکتر استرنج در مولتی ورس جنون فضایی مشابه بقیه آثار او داره و امضای ریمی در جای جایِ این فیلم قابل مشاهده است. دکتر استرنج در مولتی ورس جنون مشت دیگری بر دهان اونایی زد که اعتقاد داشتند آثار MCU به اصطلاح کارگردان محور نیستند (هرچند این عقیده مدت هاست که توسط آثار مارولیِ افرادی مثل «جیمز گان»، «تایکا وایتیتی» و حتی «کلویی ژائو» دفن شده). بگذریم. این فیلم از تیم بازیگری فوق‌العاده ای بهره می‌بره و بعید میدونم که فیلم در این زمینه کوچکترین ضعفی داشته باشه. از بندیکت کامبربچ عزیز که به زیبایی نقش چند نسخه متفاوت از دکتر استرنج رو بازی میکنه، تا الیزابت اولسن دوست داشتنی که ستاره این فیلمه و به بهترین شکل تاریک ترین و وحشتناک ترین جنبه واندا رو به نمایش میزاره. بندیکت وانگ، خوچیتل گومز و ریچل مک‌آدامز هم خیلی خوب از پس نقش هاشون بر اومدند. ضمنا این فیلم دارای جلوه های ویژه به شدت شگفت انگیزی هست. به علاوه، صحنه های اکشن این فیلم واقعا هیجان انگیز هستند و با عناصر فیلم های ترسناک ترکیب شده‌اند (همونطور که می‌دونید آقای ریمی در زمینه آثار ترسناک هم کارنامه درخشانی داره) تا تجربه متفاوتی رو برای مخاطبان رقم بزنند. این فیلم چند Jump scare داره و طراحی تاریک صحنه و الیزابت اولسنی که با بدنی خونین و ظاهری مخوف در تلاشه تا قهرمانان داستان رو تیکه پاره کنه کاملا تداعی کننده صحنه های تعقیب و گریز فیلم های ترسناکه (فقط کافیه یه نگاهی به اون سکانس فرار استرنج، آمریکا و پالمر توی اون تونل تنگ و تاریک بندازین). خوشبختانه سم ریمی آرک داستانی شخصیت هارو ماهرانه به جلو می‌بره. دکتر استرنج که بعد از دست رفتن عشق زندگی‌ش دائما با این موضوع دست و پنجه نرم میکنه که "آیا اون واقعا الان احساس خوشحالی میکنه یا نه؟" و آمریکا چاوز که نقش یه مک گافین رو ایفا میکنه و باید با احساس ترس و گناه خودش کنار بیاد و در نهایت هم موفق میشه نیرو هایش رو به کنترل خودش در بیاره. و اما میرسیم به واندا که ابرخبیث اصلی فیلم بود. ویلن داستان برای من خیلی مهمه و به شخصه اعتقاد دارم که اگه اهمیت ابرشرور فیلم از قهرمان بیشتر نباشه، کمتر هم نیست. واندا شخصیتی بود که سخته بهش لقب "شرور" داد. شکی نیست که حس مادر به فرزند یکی از قوی‌ترین و خالصانه ترین عشق های دنیاست و هر مادری که جای واندا بود احتمالا حاضر بود که مثل او خودش رو به آب و آتیش بزنه تا پسرانش رو برگردونه، چه بسا به اقدامات غیراخلاقی روی بیاره. از طرفی تاثیرات منفی دارک هولد مثل یک کاتالیزور اون جنبه دارک و منفی واندا رو بیش از پیش نشون داد. همه این ها باعث میشه که انگیزه های او قابل باور جلوه کنه. البته نمیشه انکار کرد که در بیشتر این فیلم واندا شبیه به یک "مادر افسرده دیوانه" به تصویر کشیده شده و بخش بزرگی از حالت سمپاتیک و حس ترحمی که ما بهش داریم حاصل سریال وانداویژنه. اما اون صحنه انتهای فیلم که واندا بالاخره به پسرانش میرسه و می‌بینه که اونا چقدر از هیولایی که بهش تبدیل شده هراس دارن، واقعا غمگین و احساسیه. بنابراین تنها راه متوقف کردن واندا نه با جنگیدن، بلکه با برانگختن احساساتش محقق شد.

از همه این ها که بگذریم فیلم ضعف هایی هم داشت. من از شما می‌پرسم "چرا ایده مولتی ورس همیشه جذاب و محبوبه؟"، مسلما به خاطر تنوع. به خاطر اینکه هیچی غیرممکن نیست و به خاطر اینکه تنها محدودیت در آثار مربط به جهان های موازی، وسعت تخیل سازندگان است. واقعا به اون چند لحظه کوتاهی که استرنج و آمریکا در حال غلت زدن بین جهان های موازی بودند نگاه کنید. در یک جهان انسان ها از رنگ های از هم پاشیده تشکیل شده اند و در جهانی دیگر هنوز دایناسور ها بر زمین حکمرانی میکنند. در یک ثانیه دنیایی آینده نگرانه و رباتیک را می‌بینیم و در ثانیه بعدی جهانی انیمیشنی را. حقیقت این است که همه ما بعد از شنیدن نام "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" انتظار یک ماجراجویی حماسی با سفر در ابعاد موازی مختلف را داشتیم. اما بخش اعظم این فیلم در جهان اصلی MCU اتفاق می‌افتد و بخش هایی هم در دنیایی معروف به دنیای 838 و یک جهان متروکه. جهان متروکه برخلاف چیزی که در ابتدا به نظر می‌آمد ارتباطی با اپیزود چهار سریال وات ایف ندارد و همچنین چیز زیادی درباره اش نمیدانیم و برای مدت کوتاهی هم در این فیلم قابل دیدن است. شکی نیست که دیدن پروفسور ایکس و رید ریچاردز برای اولین بار در MCU محشر است اما طرفداران از فیلمی با عنوان "‌مولتی ورس جنون" انتظار بیشتری از یک نسخه کپی از نیویورک با رنگ چراغ راهنمای برعکس و بروس کمبلی که به جای آزار پیتر پارکر، پیتزای کروی می‌فروشد داشتند؛ چراکه پتانسیل مولتی ورس فراتر از چند کامئو است. شاید بزرگترین مشکل دکتر استرنج در مولتی ورس جنون این است که به اندازه اسمش "بزرگ" نیست و اگر انتظارات خیلی بالایی از این فیلم دارید ناامید خواهید شد. این فیلم تنها یک دنباله فیلم دکتر استرنج است، نه بیشتر. بنابراین هرگز توقع یک واقعه فوق حماسی را نداشته باشید. دکتر استرنج در مولتی ورس جنون فیلمی خوب و قابل قبول است که به واسطه کارگردانی سم ریمی، تیم عالی بازیگران و صحنه های اکشن نفسگیر و همچنین آمیختگی به المان های سینمای وحشت، لحظات خوشی را برای شما رقم خواهد زد. البته این فیلم پتانسیل بالایی داشت که بخش زیادی از آن به هدر رفت و جا داشت که با دیدگاه خلاقانه تری به موضوع مولتی ورس پرداخته میشد.

امتیاز: 7.75 از 10

کیارش یارویسی

Kia Iron Man

 

چیزی که در این فیلم قابل توجه بود امضاء همیشگی "سم ریمی" همانند دیگر آثار او یعنی "تم ترسناک نوع فیلم برادری و حضور یار همیشگی‌اش بروس کمبل بود". روایت داستان به سرعت پیش می‌رود و همۀ اتفاقات پشت سر هم نمایش داده می‌شود. جلوه‌های ویژه فیلم بسیار قوی و چشم‌نواز هستند. از دیگر نکات مثبت فیلم موسیقی متن دنی الفمن بود که به خوبی اجرا شده بود. همچنین الیزابت اولسن در کنار دیگر بازیگران فیلم بازی فوق العاده‌ای از خودشان به نمایش گذاشتند. نکات منفی نیز در فیلمنامه به چشم میاید که شاید به مذاق برخی از تماشاگران خوش نیاید. از جمله کمئو‌های موجود در فیلم، ریشوت های آن و دستکاری فیلمنامه توسط مارول که به فیلم ضربه ای وارد میکند. (نحوه روایت و ارتباط فیلم با دیگر آثار MCU) اما در عین حال اثری نسبتا خوب را تحویل می‌دهد و می‌تواند تماشاگران را راضی نگه دارد.

امتیاز: 7 از 10

امیرحسین رجبی

 

 

عاشق 20 دقیقه ابتدایی فیلم هستم. البته کلا عاشق فیلم هایی هستم که یهویی با یه تهدید بزرگ شروع میشن (مثل "اونجرز: جنگ بینهایت") ولی این 20 دقیقه رو دوست دارم چون سم ریمی خالصه! 100 در صد ریمیه. اون مبارزه با اون هیولایی اختاپوسی شگفت انگیزه. اصلا من عاشق دیدن نبرد ابرقهرمانان با هیولاهای عظیم الجثه وسط خیابون های نیویورکم! بنظرم بعد از این سکانس فیلم یه مقدار افت میکنه تا اینکه در اون انتها و اون سکانس دیوانه واری که دکتر استرنج دنیای اصلی وارد جسم اون نسخه زامبی شده میشه دوباره به اوج میرسه چون ایده های دیوانه واری داره که قبلا نظیرش رو از جناب استاد فقط در سری "مرده شریر" (Evil Dead) دیده بودم (خدا میدونه ریمی چقدر با این زامبیه حال کرده!) البته اون وسطا از همه سکانس های اسکارلت ویچ که دست به طغیان زده و آدم میکشت هم لذت بردم. و بگم که نه تنها اصلا از نحوه کشتار "ایلومیناتی" ناراضی نبودم  بلکه کلی هم باهاش حال کردم و بنظرم برای وحشی نشون دادن واندا و سطح بالای قدرت هاش باید هم که سریع دخلشون میومد! این صحنه ها بار دیگر نشون داد که ریمی چقدر در خلق سکانس های دلهره آور تبحر داره و واندا با اون صورت خونی یادآور فیلم "کری" (ساخته «برایان دی پالما» براساس رمان معروف «استیفن کینگ») میندازه. در مجموع از فیلم راضی بودم. اگر هر کسی دیگری به جز ریمی کارگردانش بود معلوم نبود جه بلایی سرش میومد. تاریخ اکرانش عوض شد، فیلمنامه ش عوض شد، کلی صحنه فیلمبرداری مجدد (ریشوت) داشت و ... فقط کسی مثل ریمی میتونست اونو جمع و جور کنه و کلیت کار به نظرم قابل قبوله. فیلم ضرباهنگ خوب و افکت های مناسبی داره. کشش داستانی خوبی هم داره و البته بازی های عالی! ولی خب ... کاملا مشخصه که آشفته است. یعنی تدوینش جاهایی واقعا تو ذوق میزنه و فیلم پرش های آزاردهنده ای داره. برخی دیالوگ ها سطحیه و کلیشه ای.

و من سه تا مشکل اساسی با فیلم دارم: اول اینکه مدت زمانش کوتاهه و دوست داشتم بیشتر طول میکشید. یعنی دوست داشتم بیشتر به دنیاهای موازی که نشون دادن میپرداختن چون واقعا دوست داشتم بیشتر ازشون بدونم. و دوما اینکه من با اسکارلت ویچ در قالب ویلن اصلی فیلم مشکل دارم! البته او یک خبیث عالیه که انگیزه خوبی هم داره. به دنیای کمیک هم وفاداره چون واندا اونجا هم به خاطر بچه هاش دست به هر کاری زده. الیزابت اولسن هم عالی بازی کرده. ولی من در مجموع از ایده "قهرمان سابق که خبیث شده" خوشم نمیاد! مخصوصا برای این فیلم واقعا دوست داشتم یک خبیث شیطانی و تمام عیار از دنیای کمیک بوک های دکتر استرنج مثل کثان یا مفیستو و کابوس رو در نقش آدم بد اصلی ببینم. ضمن اینکه این قضیه خبیث بود واندا و بعد قهرمان شدنش رو قبلا در MCU دیده بودیم و شخصا دوست داشتم بعد از این همه بدبختی که کشیده بود، رهایش میکردن تا به آرامش برسه. و سوما اینکه من آرک داستانی شخصیت دکتر استرنج رو خیلی نپسندیدم. یعنی برام دقیقا ملموس نبود که او در پایان داستان در نتیجه اتفاقات فیلم، چه تغییر مثبتی از نظر شخصیتی پیدا کرد. خب البته شاید بشه گفت تغییر این بود که او مهربان تر، صبور تر و "انسان" تر شد. چون در "راهی به خانه نیست" هم دیدیم که دلش به حال خبیث ها نمیسوزه و میخواست به دنیای خودشون برشون گردونه تا کشته بشن تا جلوی فاجعه ای مولتی ورسی رو بگیره. ولی اینجا در نهایت تصمیم گرفت که قدرت های آمریکا چاوز رو نگیره و اجازه نده که کشته بشه. این یک تغییر مثبت میتونه باشه ولی کافی نیست و دوست داشتم عیان تر نتیجه تغییرات شخصیت اش رو میدیدم. اما همانطور که گفتم از کلیت فیلم راضی بودم. یه خاصیتی داره که خوشم میاد ازش. و اعتراف میکنم بیشتر از "راهی به خانه نیست" دیدمش! (نه اینکه از اون بهتر باشه ها! نه! ولی نمیدونم چرا بیشتر میل به تماشای مجددش دارم!). به فایگی هم تبریک میگم که بازم یه فیلم متفاوت از آثار قبلی بهمون ارائه داده. خیلی سخته که 28 تا فیلم بسازی و هنوزم با طراوت باشی و این فیلم هم این قابلیت رو داشت و چیزایی رو بهمون نشون داد که قبلا ندیده بودیم. "دکتر استرنج در چندجهانی دیوانگی" قطعا فیلم بی عیب و نقصی نیست ولی بسیار جذاب و سرگرم کننده است با ایده هایی ناب و سبک کارگردانی منحصر به فرد جناب استاد و موفقیتی دیگر در کارنامه پرافتخار مارول استودیوز محسوب میشه.

امتیاز: 7.75 از 10

مهدی ترابی مهربانی

MTM

 

فیلم دکتر استرنج جدید، سبک کارگردانی سم ریمی در اون میدرخشه، با این حال، احساس میشه که تا حدی در بعضی جاها دستش بسته بوده. فیلمنامه فیلم احساس ناکامل بودن رو داشت و با تمام شایعه ها و حرفایی که از سمت دست اندرکاران فیلم زده میشه، به نظر میرسید که قرار بود فیلم خیلی بزرگتر از این باشه.

امتیاز: 6.5 از 10

معینِ محمد قلی زاده

MoienGZ88

MoienGZ88

 

فیلم دکتر استرنج و چندجهانی جنون اکران شد و با اکران این فیلم، دریچه دیگری از داستانها و جهانهای دیگر (به معنای واقعی) از سمت جهان ادبیات مارول به سمت مردم جهان باز شد. شاید گفته ها و نقدهای زیادی را در چند روز اخیر در مورد این فیلم شنیده باشید، اما امروز می خواهیم جنبه دیگری از این فیلم و معانی علمی آن را برای شما آشکار کنیم. یکی از اهداف ادبیات داستانی غرب و خصوصا جهان کمیک، آشنائی خوانندگان این کتابها با بعضی مفاهیم علمی درقالب داستان و همچنین آموزش سجایای اخلاقی در قالب ادبیات قهرمانانه می باشد. کشور آمریکا با استفاده از شوق و عطش کودکان کشور خودش به این شخصیتها، از قالب این کاراکترها برای آموزش کودکان در قالب داستان استفاده میکند. مفاهیمی چون لیزر، نجوم ، سیارات، سفرهای بین سیاره ای و .. اولین بار از دل همین کتابها به ذهن کودکان پاگذاشتند. برای مثال همگی ما داستان "روی ماه قدم گذاشتیم" ، از سری داستان های تن تن و میلو را به خاطر داریم. و یا فیلمهائی همچون "من و لیزر" و یا مجموعه فیلمهای "پیشتازان فضا" همگی در راستای همین آموزش ساخته شده و در اختیار مردم قرار گرفتند. در واقع در بطن این کتایها و یا فیلم ها، جریانی آموزشی در جریان است که مسبب آشنائی نسل جدید و کودکان ما، با علوم و اخلاقیات صحیح تربیتی میباشد.بد نیست این نکته را بدانید که تمامی فیزیکدانان آمریکا و جهان در کتابهای خود از این فیلمها به عنوان "مثال" استفاده می کنند واگر به مطالعه این کتابها علاقمند باشید ، از خواندن داستانهای کمیک در لا به لای مشکل ترین و سنگین ترین کتابهای علمی، متعجب خواهید شد. آخرین سری و آخرین مثال از این تلفیق همین دو هفته قبل بصورت استریم در اختیار شما قرار گرفت: فیلم " MOONFALLیا سقوط ماه به یکی از معروفترین وجالب ترین فرضیه های علمی یعنی "ابرسازه بودن ماه" اشاره میکند. اما علت استفاده از ساختارعلم در ادبیات و خصوصا ادبیات کمیک چیست؟ و چرا با چنین شدتی توسط نویسندگان این کشور ترویج می شود؟ این جهان از ساختاری مهندسی شده و زیبا ساخته شده و جهان پس از قوانین سه گانه نیوتن به این دانش دست پیدا کرد. قبل از نیوتن مردم جهان به این باور بودند که قوانین الهی این دنیا در دست خداوند است و انسان ها به آنها دسترسی ندارند. قوانین طبیعت در هر ملت و یا کشوری بسته به فرهنگ آن کشور با داستانهای ساخته شده توسط همان فرهنگ تعبیر می شد .مردم اسکاندیناوی برای توجیه صاعقه به خدای اودین و ثور اعتقاد داشتند و رعد و برق را نتیجه جنگ ثور و لوکی می دانستند. اما پس از ظهور نیوتن و فیزیک ترمودینامیک، مردم جهان فهمیدند که میتوان قوانین طبیعت را کشف کرد و از آن استفاده نمود و جهان بهتری برای مردم ساخت. در این میان، قدرت تخیل، جایگاه ویژه ای دارد. اگر علوم به دل ادبیات راه پیدا نمیکرد، خیلی از سازه های امروز ما در اختیار بشر نبود. برای مثال، اگر اجداد ما، رویای پرواز نداشتند، برادران رایت هرگز به فکر ایجاد چیزی به نام هواپیما نمی افتادند. قدرت تخیل در آموزش علوم در قالب ادبیات به کودکان، در بزرگسالی مسبب پیشرفت سطح علمی جامعه میشود. و بشر به این جنبه آموزشی و پیشرفت، بیش از هر چیزی احتیاج دارد.

حال و پس از این مقدمه میخواهیم به سراغ آخرین فیلم در این سری و جنبه های جدید و مهم "دکتر استرنج و چند جهانی جنون" برویم و این فیلم را از جنبه علمی و آموزشی پنهان در آن، بصورت کوتاه مطالعه کنیم. مدتی است که فیزیک دانان غربی پس از دستیابی به ریاضیات چندوجهی (فریمنی) و از ابتدای قرن بیستم و توسط فیزیک دانانی همانند انشتین به فیزیک جدید یا فیزیک کوآنتوم و در نتیجه چندوجهی بودن این جهان پی برده اند. تازه ترین بخش این یافته ها به نام "نظریه ریسمان" شناخته میشود. نظریه ریسمان جهان را در یک مدل ریاضیات دارای 7 ، 11 و 33 و سپس بی نهایت دنیا در نظر میگیرد. بد نیست به این نکته اشاره کنیم که تلفیق این نظریه به سری MCU اولین بار در سریال لوکی و نمایش وجهه های دیگر ابعاد، (با نشان دادن پلیس های زمان) نمایان شده است. نظریه علمی این ریاضیات به این صورت است که این جهان دارای 7 بعد در بالای خود و سپس سه بعد در ورای خود میباشد (نظریه ریسمان) و در نهایت یک بعد به صورت ریسمانی مرتعش در بالاتر و همزمان در تمامی این ابعاد می باشد (نظریه ابرریسمان). اکنون با تعمید این نظریه به کتابهای کمیک نگاهی بیندازیم.

دلیل علمی قدرت آزگارد و جهان آزگارد، رسیدن مردم این جهان به تکنولوژی سطح بی (بر طبق نظریه کارداشف) می باشد. جهانی که میتواند به سمت دیگر کهکشان پا بگذارد (به همین دلیل در فیلم ثور - راگناروک، ثور از درون یک پورتابل نوری به سیاره هالک پرتاب میشود)، در واقع ما به علت استفاده از قوانین فیزیک ، شاهد استفاده مردم از قدرت بینهایت و عمر طولانی (به دلیل مدیریت خمیدگی فضا و زمان) هستیم. همچنین ، چنین مردمی قادر به درک ابعاد بالاتر، بدون مشکل جسمانی خاص و به دلیل دستیابی به تکنولوژی مورد نیاز می باشند. (زیرا در خمیدگی ، ابتدا زمان در اختیار قرار میگیرد و سپس فضا) . و به همین دلیل است که لوکی اولین شخصیتی است که به ابعاد بالاتر، پا میگذارد. همانطور که گفتیم این جهان از 7 بعد تشکیل شده . اما اگر به سطحی موازی این هفت بعد پا بگذاریم، قادر به خمیدگی فضا و زمان خواهیم بود. (به همین دلیل در فیلم ابدی ها ، سلستیال برای تلپورت از یک سیاه چاله استفاده میکند. چون در اطراف سیاه چاله ها خمیدگی فضا اتفاق افتاده و میشود از کرم چاله یک سیاه چاله برای جا به جائی استفاده کرد). فرضیه جهان های موازی به همین قسمت از علوم فیزیک اشاره دارد و علت خیلی از وقایع فیلم چند جهانی جنون نیز همین دسترسی به جهان های موازی است. اگر انسان به جهان های موازی پا بگذارد، به دلیل گرانش متفاوت بین جهانی، دارای دردسرها و تعارضات زیادی خواهد شد. برای مثال زمان، در جهانی موازی با جهان ما، بصورت معکوس خواهد بود و یا ممکن است کندتر و یا تندتر از جهان ما در جریان باشد. به همین دلیل در صحنه ای که دکتر استرنج به دنیائی دیگر می رود، به چند حالت از قبیل انیمیشن، تکه تکه و یا مربع مربع، دیده میشود. تمامی این قسمت ها دارای زمینه علمی و مطابق با علوم چند جهانی می باشد.

البته ما قبلا هم به علت سنگ زمان (که در اختیار دکتر استرنج بود) ، با بعضی قابلیت ها و اعمال دکتر استرنج آشنا شدیم. در صحنه ای از اولین فیلم حماسه بینهایت ، شاهد این هستیم که دکتر استرنج در مقابل ثانوس به ده ها عدد از خودش تکثیر میشود و همه آنها تارهائی قرمز به سوی ثانوس پرتاب میکنند. بد نیست بدانید که شخصی که خمیدگی زمان (یا همان سنگ زمان) را در اختیار دارد ، میتواند به لحظاتی جلوتر و عقب تر در زمان رفته و یک نسخه از خودش را برای کمک به همراه بیاورد، در واقع سنگ زمان به او توانائی تکثیر و از همه مهمتر "سازگاری" با شرایط زمانی بین بعدی داده بود. اما در این فیلم دیگر چنین سنگی در اختیار او نیست و طبیعتا شرایط دکتر هم متفاوت شده است. نکته دیگر، و مشکلات دیگر، تعارضات ذهنی و چندوجهی در مغز و روح مسافرین چندجهانی میباشد. فرضیه ای در پزشکی مغز وجود دارد که بیماران اسکیزوفرنی قادر به دیدن جهان های موازی هستند و همین مطلب، دلیل بیماری ذهنی آنها است. دلیل این فرضیه نقش مغز در مدیریت جسم مشترک در این جهان ها می باشد. به همین دلیل است که شخصیت شرور این فیلم، اسکارلت ویچ است و به همین دلیل است که اسکارلت ویچ به دکتر استرنج می گوید فرزندان خودش را در خواب دیده است و به همین دلیل، اسکارلت ویچ با مشکلات مغزی خودش، برای این نقش انتخاب شده است. در صحنه ای از فیلم موجوداتی همانند شیطان با دیدن اسکارلت ویچ، به او تعظیم میکنند، که حتی برای خود اسکارلت ویچ تازگی دارد . (او حتی گارد دفاع گرفته است). علت این امر بعد شیطانی درون روح یا مغز این شخصیت است که در این جهان دارای تاریخچه می باشد و موجودات فرابعدی قادر به درک آن هستند. سرتاسر این فیلم به صورتی هنرمندانه تمامی قوانین علمی را با ادبیات تلفیق کرده و بعد تازه ای از علوم را در دل فیلم خود آغاز کرده است. و البته ترکیب علوم با این فیلم خیلی بیشتر از اینهاست ولی از آنجا که نمیخواهیم شما را با گفته های سخت و علمی گیج کنیم، پس به همین اشاره کوتاه بسنده میکنیم و فقط جنبه علمی این سری فیلم ها را برای آشناتر شدن شما، باز کردیم تا بدانید در دل این فیلم ها ، در حال آموزش دیدن با قوانین پیشرفته علمی هستید و این خصلت، فقط متعلق به فیلمهای جهان کمیک می باشد و البته که فیلم دکتر استرنح و چندجهانی جنون سرآمد و بهترین مثال این مجموعه می باشد. پس اگر یک فیزیک دان یا یک دانش آموز عالی هستید، چند جهانی جنون برای شما بسیار جالب و سطح بالا خواهد بود. چون این فیلم، یک فیلم تخیلی و علمی قوی نیز هست که حتما از آن لذت خواهید برد. خودم اگر مدت زمانش بیشتر بود نمره کامل بهش میدادم.

امتیاز: 9 از 10

هادی علیزاده

hadializadeh60

 

دکتر استرنج 2، فیلمی که خیلی وقته منتظرش بودیم‌ و به شدت تئوری های وحشتناکی داشتیم براش و آماده بزرگترین رونمایی ها و بزرگترین شروع ها برای mcu بودیم اما واقعا همون حد بود؟ میشه گفت هم آره هم نه. اما نه به بزرگی که تصور میکردیم و نه به کمی که خیلی ها میگن این فیلم مشکلات فیلمنامه ای داره که یک‌سری جا ها به شدت واضحه و مشخصه ریشوت ها و نبود فیلمنامه کامل اثر خودشو‌ گذاشته مثلا مولتی ورس به اون جنونی که فک‌میکردیم‌ نبود و دقیقا برعکس عنوان فیلم بیشتر درباره واندا بود تا دکتر استرنج، اما نمیشه کارگردانی سم ریمی‌ و‌حتی جلوه های ویژه رو نا دیده گرفت خلاصه وار این فیلم نه تو‌جایگاه عالی هستش نه تو جایگاه بد و میشه گفت خوب کلمه مناسبی برای این فیلمه.

امتیاز: 7 از 10

امیرحسین حقیقی

King spidey

 

یکی از بهترین جملاتی که در توصیف فیلم خوندم، این بود که از زمان نگهبانان کهکشان، مشخص‌ترین فیلم مارول که می‌بینینش و سریعا متوجه کارگردان متفاوتش میشین همین دکتر استرنج در مولتی‌ورس جنونه. امضای سم ریمی که در تمام فیلم پخش شده. فضای ترسناک فیلم، حرکات دوربین، عوض شدن صحنه‌ها و... . فضای ترسناک فیلم که برای اولین بار در یک فیلم از MCU می‌بینیم فوق العاده از آب درامده و کاملا با فضاهای داستانی و دنیای دکتر استرنج جور درمیاد و یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های MCU رو رقم میزنه. ریمی بطور کامل جادو میکنه. از خود جادوها بگیر تا باقی نکات. اگر فکر می‌کنید صحنه مبارزه دکتر استرنج با تانوس، یکی از موفق‌ترین صحنه‌ها در نشون دادن دکتر استرنج بود، باید این فیلمو ببینید. با وجود تمامی ریشوت‌ها و مشکلاتی که در سر راه فیلم بوده، فیلم یکدسته و ریتم خودش رو حفط میکنه که مهارت‌های ریمی رو نشون میده. فیلم مثل یک قطار سریع السیر میمونه که فرصت کمی برای سوار شدنش دارین و بعد با سرعت زیاد شروع به حرکت میکنه تا به مقصد برسه. فیلم از هیچ چیز ابایی نداره و اتفاقاتی در فیلم می‌افته که هیچ جوره انتظارش رو ندارید. شخصیتی که در طی سال‌ها دیدیمش، کارهایی رو در طول فیلم میکنه که من به خوابم هم نمی‌دیدم. هنوزم باورش سخته که در یک فیلم مارولی شخصیت‌هایی رو ببینیم که سلاخی میشن. موسیقی هم یک نکته مثبت دیگه از فیلمه که به شخصه در ابتدا با جدا شدن جاکینو نگران بودم اما نتیجه کار عالیه. یکی از بهترین صحنه‌های فیلم ترکیبی از جادو و موسیقیه که باید بگم در تمام مدت محو تماشای اون بودم.جلوه‌های ویژه فیلم هم درخشانه. تمامی صحنه‌های فیلم از جلوه‌های ویژه خوب و جذابی بهره بردن. دنیاهای مختلف فیلم جذاب و تماشایین و مات مبهوت اون می‌شید. بازی بازیگران فیلم مخصوصا الیزابت اولسن معرکهست. اولسن رو همین چند وقت پیش توی وانداویژن دیدیم، اما بازیش در این فیلم چند مرحله بالاتره و مو رو به تن آدم سیخ میکنه (که بازیش تو خود اون سریال هم بی‌نظیر بود!). بندیکت کامبربچ هم که نیاز به گفتن نداره و با اینکه چند نسخه از دکتر استرنج رو در فیلم میبینم، تفاوت رو بینشون احساس میکنیم.

اما با همه اینا باید بگم که فیلمنامه فیلم مشکل داره. در این حین که در بعضی از صحنه‌ها فیلمنامه خوب عمل میکنه، در بعضی از قسمتا وا میده. مثلا داستان عاشقانه دکتر استرنج نسبت به قسمت اول کلی پیشرفت کرده و فقط یک عشق ساده برای شخصیت اصلی نیست، یکی از بخش‌های مهم داستانه که بیشترین تاثیر رو در آرک شخصیتی دکتر استرنج داره. رومانس این فیلم یکی از پخته‌ترین و بهترین داستان‌های عاشقانه‌ای که تاحالا دیدم. اما در یک صحنه دیگه که گفتنش اسپویله، دیالوگا سطحین و تو ذوق میزنن و باعث زیر سوال رفتن خود شخصیت میشه. از اونطرف، با وجود دنیای جادویی و کاملا دورمنظر دکتر استرنج، تم‌ها و شخصیت‌های فیلم جوری هستن که کاملا میشه اون‌هارو درک و باهاشون ارتباط برقرار کرد. آرک خود دکتر استرنج توی فیلم بسیار جذابه و حکم یک خودشناسی عمیق رو براش داره. او به راحتی با این فیلم به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های من از مارول و شخصیتی که میتونم ارتباط برقرار کنم، تبدیل میشه که حتی تا قبل از MCU اطلاع زیادی ازش نداشتم. اما بزرگ‌ترین مشکل فیلم از نگاه من اینه که فیلم دکتر استرنج نیست. من که با ذوق و شوق به امید یک فیلم دکتر استرنج به تماشای اون نشستم، فیلم اسکارلت ویچ رو نگاه می‌کردم. احساس کردم از پشت خنجر خوردم. وانداست که قطار فیلم رو به حرکت در میاره و باعث پیشبرد داستان میشه. داشتن یک فیلم از واندا به خودی خود چیز بدی نیست، اما نه اینکه فیلم دکتر استرنج به فیلم واندا تبدیل بشه...

امتیاز: 8.5 از 10

مبین امیری

Amazing Spidey

 

از نکات مثبت فیلم "دکتر استرنج: در مولتی‌ورس جنون" می‌شه به مفاهیم جدید یا مفاهیمی که قبلا فقط ازشون یاد شده بود اشاره کرد، مثل رویانوردی (dream walking) یا برخورد دنیاها. ولی امیدوارم خروجی این فیلم چیزی نبوده باشه که مارول از همون اول درنظر داشته (بخاطر تاخیرها و تغییرات و جابجایی‌هایی که بخاطر شیوع کرونا و این ها داشت) چون بنظرم با اینکه سورپرایز بزرگی مثل تیم ایلومیناتی و بازگشت چند شخصیت مهم مارول داشت، اما شاید اون‌قدری که باید و شاید بزرگ نبود و بعضی صحنه ها که توی تبلیغات روشون خیلی تمرکز شده بود خیلی سریع تموم شدن! (مثل ایلومیناتی یا اون استرنج خبیث که میله رفت توش!) درهرصورت با اینکه به شخصه به قول گفتنی اونطور که باید بهم نچسبید اما از تماشای یه اثر متفاوت دیگه از سم ریمی و مارول لذت بردم.

امتیاز 7 از 10

حسام سرخانی

Captain-Deadpool

 

«دکتر استرنج: در چندجهانی دیوانگی» آن رویداد عظیم مارولیِ پُرشده از کامئوهای هیجان‌انگیز که انتظارش را داشتیم نیست. اثری انقلابی در میان بلاک‌باسترهای ابرقهرمانی که به سیم آخر بزند و یک ماجراجویی دیوانه‌وارِ مولتی‌ورسی را روایت کند هم نیست. به تصمیم کارگردان یا به اجبار استودیو، دکتر استرنج 2 فیلمی سرراست با داستانی جمع‌و‌جور است که قرار است تماشاچیان را کمی بیشتر با مولتی‌ورس و سازوکارش آشنا کند. چیزی که به فیلم هویت خاص خود را می‌بخشد، امضای کارگردان صاحب‌سبک و کهنه‌کاری چون «سم ریمی» پای آن است. ریمی به خوبی از وظیفهٔ غایی هر فیلم و سریالی که از دل MCU بیرون می‌آید، یعنی پیشبرد داستان بزرگ‌ترِ این دنیای درهم‌تنیده و مقدمه‌چینی برای رویدادهای آیندهٔ آن، آگاه است و تلاش کرده این رسالتِ ازپیش‌تعیین‌شده را به سبک‌وسیاق خود اجرا کند. شاید بزرگ‌ترین نقطهٔ قوت فیلم هم همین مؤلفه‌های ریز و درشت سینمای ریمی، به خصوص حرکات سریع و پرانرژی دوربین که به ساده‌ترین صحنه‌ها رنگ‌و‌بویی خاص می‌بخشند باشد.

جدّی‌ترین انتقادی که به فیلم دارم به هستهٔ انسانی و عاطفی داستان برمی‌گردد. به دلایلی سوگ واندا در مرگ عزیزانش و عشق محکوم به شکستی که استفن به کریستین دارد، آن تأثیرگذاری و عمقی که در آثار پیشین دیده بودیم را ندارند. خط داستانی مربوط به «آمریکا چاوز» هم اجرایی نه چندان چشم‌گیر از موتیفِ شخصیتی دارای قدرت‌های فوق‌بشریِ ناخواسته است که بر ترس‌های خود فائق آمده و به توانایی‌هایش ایمان می‌آورد. متأسفانه قلب و روح فیلم در هیاهوی مولتی‌ورس تا حدّی رنگ باخته که زیاد از یک داستان مارولی سر نمی‌زند. «دکتر استرنج: در چندجهانی دیوانگی» فیلمی‌ست که پایش را از گلیمش درازتر نمی‌کند و بسیاری از ظرفیت‌های بی‌حدوحصر خود را، شاید برای اقتباس سینمایی احتمالی «جنگ‌های پنهان» در آینده، دست‌نخورده باقی می‌گذارد. در نهایت سبک بصری منحصربه‌فرد ریمی در کنار داستانی مفرح در دل مولتی‌ورس و نوآوری‌های فیلم برای دنیای سینمایی مارول، این فیلم را به اثری دیدنی تبدیل می‌کند.

امتیاز: 7.5 از 10

محمد صالح حیدری

Spider-Fan

 

امتیاز سایت اسپایدی به این فیلم: 7.5 از 10

 

 شما چطور این فیلم را نقد میکنید؟ نمره شما به این فیلم چیست؟ در بخش نظرات بگویید 

 

All rights reserved © Spidey.ir 2022

   (هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

 

مطالب مرتبط:

10 اسپویل بزرگ فیلم "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون"

10 طلسم جادویی برتر دکتر استرنج در فیلم های مارول

لینک دانلود نسخهٔ پرده ای فیلم "دکتر استرنج ۲ در چندجهانی دیوانگی"

شرح 20 دقیقه ابتدایی فیلم "دکتر استرنج 2: مالتی ورس جنون" به نمایش درآمده در جشنواره "سینما کان"

ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم دکتر استرنج

تحلیل و بررسی تریلر "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" + نکات و ایستراگ ها

15 حقیقتی که احتمالاً درباره دکتر استرنج نمیدانستید!

18 شایعه و خبر درباره شخصیت هایی که در فیلم «دکتر استرنج در مولتی‌ورس جنون» حضور خواهند داشت

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید :

Submit to DeliciousSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

دیدگاه‌ها   

Frank castle
-1 #1 Frank castle 1401-02-22 20:32
اسپویل
نزدیک ترین نظر در مورد این فیلم رو با اقای فقیه دارم.
درسته که فیلم بسیار جاه طلبانه پرداخته شده بود و ایده های نویی رو باز خلق کرده بود،اما درست این فیلم بخاطر فشار این همه ایده و نداشتن یه فیلم نامه درست و حسابی له شد.
فیلم نامه بشدت شلخته،تدوین های فیلم واقعا روی اعصاب بود مدام داستان ها رو نیمه کاره ول میکرد می رفت سراغ یه داستانک دیگه،بازم گفتم درسته خوب چفت شدن بهم اخر فیلم ولی بشدت ازار دهنده بود در طول فیلم،واقعا اعصابمو خورد کرده بود.
برای چی واندا مدام باید راه خباثت و رستگاری رو طی کنه؟
مورد بعدی که اقای فقیه به خوبی اشاره کرد بهش مرگ بسیار مسخره ایلومیناتی هست.میخواستن قدرت و خباثت واندا رو نشون بدن؟باشه مشکلی نیست اما نه بدلیل فوق العاده مضحک.رید ریچاردز وایساده میگه بلک بولت فلانت میکنه،اونقدر این سکانس مسخره بود که باهوش ترین ادم دنیا نشسته برای دشمنش قدرت های رفیقشو میگه.یعنی نباید سیاست داشته باشه حداقل تونایی ها شو به رقیبش نگه؟از اونور هم بقیشونم انگار بز نشتسن دارن نکاغه میکنن چجوری میمره.بازی و اکشن بین واندا و کاپیتان کارتر بشدت کند و مصنوعی بود.
خوبی هم داشت فیلم مثل بازیگری عالی کمبربچ و اولسون،جلوه های ویژه عالی.ولی وقتی شما یه فیلم نامه بشدت بدی داری،کارگردانی هم نمی تونه کاری انجام بده حتی اگر ریمی باشه.
درسته امضای ریمی پای کار بوده و هست ولی فیلمی نبود که بگیم بازگشت شکوهمندی برای ریمی داشت.

دوستی گفتن بتمن هندونه سربسته هست و به دکتر استرنج ریمی امید داریم.چقدر مردم به این فیلم امید بسته بودن و حداقل از دید من که واقعا توی بخش روایت داستان خراب کرد.
یه فیلم خوب بایدپی خوبی داشته باشه منطق پشتش باشه نه که هرچی دلت بخواد بگی و حسن خطام فیلمت یه عالمه چاله و حفره داستانی باشه.مگه دکتر استرنج توی نو وی هوم نمی خواست به هر دلیلی از دشمنای اسپایدرمن خلاص شه و ترهمی نداشت بهشون؟برای چی به همچین دختری اینقدر ترهم داشت؟دلیل داشت.استرنج امریکا رو مثل خواهرش میدید میخواست با اینکه که نتونست خواهرش رو نجات بده آمریکا رو حداقل نجات بده؟ولی کی فهمید همچین دلیلی رو؟میتونستن دو تا دیالوگ ساده رو اضافه کنن تا این حفره داستانی حل شه.چرا انجام ندادن؟چونکه فیلم نامه خوب کار نشده بود.داستان عالی ولی وقتی به داستانت عمق درست ندی همین میشه،پی هر فیلمی فیلم نامشه،اکشن و جلوه های ویژه میشه نمای یه فیلم نامه.
واقعا حیف بود.دکتر استرنج بک بشدت منو عاشق این شخصیت کرد،استرنجی چند لایه که از درد به چه جایگاهی میرسه و اوریجین عالی تعریف شده بود اما استرنج دو نه.عمق نداشت این فیلم‌.
نظر شخصی بود.من همیشه گفتم بازم میگم داستان برام از همه چی توی فیلم مهمتره.
نقل قول کردن
mtm
#2 mtm 1401-02-22 20:48
#1:
قضیه اینکه چرا به چاوز ترحم کرد، خب آخر فیلم بود و در نتیجه حوادث فیلم شخصیتش تغییر کرد. توصیح یا دیالوگ نمیخواست. شخصیتش دچار تغییر مثبت شد
در کل فیلم مشکل داشت. فیلمنامه ش تکمیل نبود ولی خط روایی داستان مختل نشد و در مجموع اون کلیت و انسجام خودشو حفظ کرد که بدلیل حضور ریمی بود
این چیزی که شما نوشتی بدرد نقد اکوامن میخورد .
نقل قول کردن
Frank castle
#3 Frank castle 1401-02-22 22:12

سلام
وقتتون بخیر
جسارت به دیدگاه شما بنده ندارم اما فکر میکنم برداشت شما با بنده فرق داره.دکتر استرنج از همون اول نسبت به امریکا ترحم داشت.میتونست خیلی راحت همون اول فیلم نیروهاش رو بگیره و قضیه رو ختم بخیر کنه چه قبل از ملاقات با واندا چه توی کامرتاج که شرایط بحرانی بود و چه توی دنیای ایومانیتی که گیر کرده بود.حالا دنبال فرصت بود برای نجاتش رو کاری ندارم.میتونست ولی از همون اول ترحم داشت.من ضعفی توی کار استرنج هم ندیدم که نتونسته باشه چرا که سوپرمه استرنج هم همین قدرت رو داشت(البته درست نیست مقایسه بشن با هم که به راحتی بتونه نیروی چاوز رو بگیره).من فکر میکنم از همون اول نسبت بهش ترحم داشت بنا به دلایلی که عرض شد.درسته وقتی امریکا دکتر رو بغل کرد باز یه تحولی دیدیم و قولی که به اون شخص داد هم مزید بر علت میتونه باشه اما بنظر من خط اصلی ترحم نسبت به اون دختر همون داستان خواهرش بود که متاسفانه اگر چند تا دیالوگ اضافه تر رد و بدل میشد بین استرنج و نسخه خبیثش ،خیلی پخته تر و عمیق تر میشد.اصلا بفرض هم که حرف من اشتباه باشه بنظر شما این ایده دوست داشتنش و به چشم خواهر نگاه کردن به چاوز عمیق تر نمی تونست باشه و مزیدی بر لایه بندی شخصیتی دکتر استرنج نمی تونست باشه؟ این نظر بنده هست که از فیلم گرفتم مسلما شما مطالعه بیشتر داشتین و نقد های بیشتری خوندین و من چه بسا نکته های ریزی رو ندیده باشم ولی ان چیزی که برمن مشخص شد و استنباطم بود همینی بود که عرض شد.بنظرم شخصیتش از همون اول همین بود که ترحم داشت به دختره حالا چه خواب رو ملاک بگیریم و چه رویدادهای پیتر پارکر روش تاثییر گذاشته باشه.مسلما من حدس میزنم قضیه خواهرش از همه چیز بولد تر بوده که اشاره کافی نشد.
من اصلا نگفتم خط داستانی مشکل داشت،دقت کرده باشید عرض کردم که فیلم در اخر خوب بهم چفت شد و داستانک ها بهم نشست اما تدوین فیلم بشدت روی اعصاب من بود.پرش داستانی و سکانس ای که داشت منو اذیت میکرد اما منم منکر نمیشم کل داستان ها در خدمت پایان فیلم بوده و چیزی اضاف و کم نبوده،من میگم داستان عمق لازم رو نداشت،قسمت قبل فیلم نامه به مراتب قوی تر و بهتری داشت اما این فیلم گرفتار جاه طلبی هایی شد که میتونست داستان پخته تری رو بتصویر بکشه.حرف من اینه.حالا کوتاه مردن این فیلم مشکل درست کرده یا خود فیلم نامه ایراد داشته بماند.نتیجه همینی بوده که دیدیم
این حرف شاید خیلی ها رو ناراحت کنه ولی بنظرم اسکات دریکسون چه توی فیلم نامه و روایت داستانی و چه توی خلق دنیای جادوگری و استفاده از ایده ها و خلق دنیا با کمک جلوه های ویژه بهتر و خلاقانه تر از ریمی بود. قسمت دوم خیلی بزرگتر بود ولی همین بزرگتر بودنه شده بوده پاشنه اشیل فیلم.
پیروز باشید.
نقل قول کردن
mtm
#4 mtm 1401-02-22 22:45
به نقل از Frank castle:

سلام
وقتتون بخیر
جسارت به دیدگاه شما بنده ندارم اما فکر میکنم برداشت شما با بنده فرق داره.دکتر استرنج از همون اول نسبت به امریکا ترحم داشت.میتونست خیلی راحت همون اول فیلم نیروهاش رو بگیره و قضیه رو ختم بخیر کنه چه قبل از ملاقات با واندا چه توی کامرتاج که شرایط بحرانی بود و چه توی دنیای ایومانیتی که گیر کرده بود.حالا دنبال فرصت بود برای نجاتش رو کاری ندارم.میتونست ولی از همون اول ترحم داشت.من ضعفی توی کار استرنج هم ندیدم که نتونسته باشه چرا که سوپرمه استرنج هم همین قدرت رو داشت(البته درست نیست مقایسه بشن با هم که به راحتی بتونه نیروی چاوز رو بگیره).من فکر میکنم از همون اول نسبت بهش ترحم داشت بنا به دلایلی که عرض شد.درسته وقتی امریکا دکتر رو بغل کرد باز یه تحولی دیدیم و قولی که به اون شخص داد هم مزید بر علت میتونه باشه اما بنظر من خط اصلی ترحم نسبت به اون دختر همون داستان خواهرش بود که متاسفانه اگر چند تا دیالوگ اضافه تر رد و بدل میشد بین استرنج و نسخه خبیثش ،خیلی پخته تر و عمیق تر میشد.اصلا بفرض هم که حرف من اشتباه باشه بنظر شما این ایده دوست داشتنش و به چشم خواهر نگاه کردن به چاوز عمیق تر نمی تونست باشه و مزیدی بر لایه بندی شخصیتی دکتر استرنج نمی تونست باشه؟ این نظر بنده هست که از فیلم گرفتم مسلما شما مطالعه بیشتر داشتین و نقد های بیشتری خوندین و من چه بسا نکته های ریزی رو ندیده باشم ولی ان چیزی که برمن مشخص شد و استنباطم بود همینی بود که عرض شد.بنظرم شخصیتش از همون اول همین بود که ترحم داشت به دختره حالا چه خواب رو ملاک بگیریم و چه رویدادهای پیتر پارکر روش تاثییر گذاشته باشه.مسلما من حدس میزنم قضیه خواهرش از همه چیز بولد تر بوده که اشاره کافی نشد.
من اصلا نگفتم خط داستانی مشکل داشت،دقت کرده باشید عرض کردم که فیلم در اخر خوب بهم چفت شد و داستانک ها بهم نشست اما تدوین فیلم بشدت روی اعصاب من بود.پرش داستانی و سکانس ای که داشت منو اذیت میکرد اما منم منکر نمیشم کل داستان ها در خدمت پایان فیلم بوده و چیزی اضاف و کم نبوده،من میگم داستان عمق لازم رو نداشت،قسمت قبل فیلم نامه به مراتب قوی تر و بهتری داشت اما این فیلم گرفتار جاه طلبی هایی شد که میتونست داستان پخته تری رو بتصویر بکشه.حرف من اینه.حالا کوتاه مردن این فیلم مشکل درست کرده یا خود فیلم نامه ایراد داشته بماند.نتیجه همینی بوده که دیدیم
این حرف شاید خیلی ها رو ناراحت کنه ولی بنظرم اسکات دریکسون چه توی فیلم نامه و روایت داستانی و چه توی خلق دنیای جادوگری و استفاده از ایده ها و خلق دنیا با کمک جلوه های ویژه بهتر و خلاقانه تر از ریمی بود. قسمت دوم خیلی بزرگتر بود ولی همین بزرگتر بودنه شده بوده پاشنه اشیل فیلم.
پیروز باشید.

اشکالی نداره. ما عادت داریم به اینکه نظرات شما "متفاوت" باشه. راستش بنظرم صد در صد غلط میگی ولی نظرته و قابل احترام ;-)
هیچ ایرادی هم نداره نظر شما هم درباره نظر من همین باشه
نقل قول کردن
AS-Spider
#5 AS-Spider 1401-02-22 22:47
من حقیقتا به این نقد ها اعتراض دارم و منصفانه نمیدونمشون.ابتد ا رفتم و نقد های دوستان برای دکتر استرنج 1 رو دیدم (نمرات،نقد و غیره) و بعد اینجا رو خوندم که هرکس حداقل بین 0.5 تا 1 نمره کمتر از فیلم اول نمره دادن که واقعا عجیبه. این فیلم ویلن بهتری نسبت به فیلم اول داشت، صرفا اوریجین استوری نبود،نوع کارگردانی واقعا چند لول بهتر بود(مگه میشه سم ریمی بیاد روی یه کاری و لول رو بالا نبره) نوع شیمی بین کریستین و دکتر خیلی بهتر بود اما نمرات فیلم عجیب است.
خودم هم قبول دارم که از موقعی که دنیای 838 شروع میشه فیلم افت میکنه اما افتش مقداری نیست که بخاطرش فیلم رو اینقدر بکوبیم.اگر اینطور بود فیلم اسپایدرمن هم میتونیم از این ایرادها بگیریم و نمرش رو تا 7 پایین بیاریم.بطور مثال 5 ویلن داستان بعد از اینکه از خونه هپی فرار کردن کجا رفتن،چیشدن،گرین گابلین تجهیزات از کجا آورد؟ یا توی نبرد پایانی چرا ما بین نورمن و پیتر توبی هیچ چیزی حتی در حد یک دیالوگ نمیبینیم؟ سندمن برای چی حمله کرد به پیتر در نبرد پایانی؟ مگه هدف الکترو و سندمن کاملا فرق نداشت چرا پس بجای جنگ با خودشون با اسپایدرمن ها میجنگیدن؟ و هزاران ایراد بنی اسرائیلی دیگه که میشه گرفت،اما ما نداشتیم.
قطعا این فیلم دکتر استرنج صحنه های حذف شده زیاد داشته و اونچیزی که من شنیدم ابتدا ریمی 3 ساعت فیلم ساخته که در نهایت به این شکل در اومده(مارول بخاطر ارتباط با آثار دیگه این فیلم رو تغییر داده) و بنظرم اگر اثر نهایی به این شکل در اومده باید دست ریمی رو بوسید.
نقل قول کردن
Agent bishop
#6 Agent bishop 1401-02-22 22:58
#1
توی مردعنکبوتی بازگشت به خانه با اینکه استرنج میخواست با بی‌رحمی خبیث ها رو برگردونه ولی بعدش در آخر فیلم متوجه شد که راه حل بهتری هم هست ( درمانشون )
خب اینجا هم استرنج قدرت های رو از اول نگرفت چون شاید فکر میکرد بهتره دنبال راه‌حل امن‌تری باشه ولی مثلاً اون دکتر استرنج دنیا موازی ( اول فیلم ) چون تجربه بازگشت به خانه رو نداشت میخواست به قیمت از دست رفتن جون دختره قدرتش رو بگیره و اگه اتفاقات این فیلم چند وقت زودتر اتفاق می‌افتاد احتمالا استرنج اصلی قدرت دختره رو می‌گرفت .
نقل قول کردن
BlueCrown4
#7 BlueCrown4 1401-02-22 23:27
در این کامنت میخوام از جناب ترابی تشکر کنم که باز هم این کار جالب و متفاوت رو در سایت قرار داد و نقد مدیران و نویسندگان اسپایدی رو ارائه کرد که فکر میکنم کمتر سایت یا حتی هیچ سایتی در ایران چنین کاری نکرده باشه. به نظرم خیلی خوبه که نظرات چندین نفر رو درباره یک فیلم شنید. (اونم چه جایی بهتر از سایت اسپایدی)
چه قدر عالی که دقیقا برای دکتراسترنج 2 بعد 5 سال و نیم این کار رو تکرار کردید و این یک بار دیگه ثابت میکنه که چقدر به مخاطبان سایت و خود سایت احترام قائلید. ممنونم.
از همه عزیزانی که فیلم رو نقد کردند هم ممنونم.
نقل قول کردن
Frank castle
#8 Frank castle 1401-02-23 00:21

همین که متن و دیدگاه من رو منتشر میکنید و وقت میزارین و پاسخ به شبهات میدین، نشان دهنده لطف شماست.میدونم هم چندین بار حرف هام فضای سایت رو متشنج کرده ولی رو اور نبودین.خلاصه ببخشید.قصد ایجاد شکاف و زیر ذره بین رفتن سایت رو ندارم
پیروز باشین.
#۶ توی متن دومم همین حرف شما رو ذکر کردم بصورت خیلی خلاصه،اما گفتمم حدس من اینه که دلیل اصلی اون حمایت اینه که وقتی داستان خواهر دکتر استرنج رو تعریف کرد،دکتر استرنج اونو به چشم خواهرش دید که میخواست همه جوره ازش محافظت کنه،حالا من اشتباه میکنم یا هدف همین بود برای القای این بخش خط داستانی خوب عمل نکرده.چونکه یجورایی رابطه پدری و دختری که توی لوگان دیدیم اینجا هم شاهد بودم اما کم عمق تر و کم بها داده شده تر بود.
نقل قول کردن
mtm
#9 mtm 1401-02-23 12:51
به نقل از BlueCrown4:
در این کامنت میخوام از جناب ترابی تشکر کنم که باز هم این کار جالب و متفاوت رو در سایت قرار داد و نقد مدیران و نویسندگان اسپایدی رو ارائه کرد که فکر میکنم کمتر سایت یا حتی هیچ سایتی در ایران چنین کاری نکرده باشه. به نظرم خیلی خوبه که نظرات چندین نفر رو درباره یک فیلم شنید. (اونم چه جایی بهتر از سایت اسپایدی)
چه قدر عالی که دقیقا برای دکتراسترنج 2 بعد 5 سال و نیم این کار رو تکرار کردید و این یک بار دیگه ثابت میکنه که چقدر به مخاطبان سایت و خود سایت احترام قائلید. ممنونم.
از همه عزیزانی که فیلم رو نقد کردند هم ممنونم.

من عادت دارم‌ تا جای ممکن به اطرافیانم، همکارانم و دوستانم پر و بال بدم و کمک کنم مطرح بشن. تو همه این سالها سعی کرده ام اینطوری باشم چون عقیده دارم بزرگ شدن اطرافیان باعث بزرگی خودم‌میشه
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#10 AM SM BM SM 1401-02-23 16:31
سلام
ممنون بابت این نقدهای زیبا و تامل برانگیز.
امروز صبح من تونستم فیلم رو ببینم و دوست دارم که من هم نوشته ای رو برای این فیلم بنویسم. و اگر هم فیلم رو ندیدید، احتمالا این کامنت حاوی اسپویل باشه، پس مراقب باشید.
.
.
همیشه در هر موردی، یک نظر ثابت شده و عمومی وجود داره و یک نظر شخصی. نظر عمومی چیزی هست که اغلب مردم اون رو قبول دارند اما نظر شخصی چیزی هست که ما اون رو بر اساس سلیقهٔ خودمون درست میکنیم و ممکنه با نظر بقیه تفاوت داشته باشه. توی خیلی چیزها هم میتونه صدق کنه مثل غذا، تفریح، رنگ، ماشین و صدالبته بازی و سریال و فیلم. بعضی وقت ها تمام دنیا جار میزنند که فلان فیلم خیلی فوق‌العاده است اما وقتی میبینیمش با خودمون فکرمیکنیم که آیا لیاقت این همه تعریف رو داشته؟ اما بعضی وقت ها هم برعکسش هست و ما با فیلم هایی رو به رو میشیم که کمتر از شایستگیشون، تحویل گرفته شدند. فیلم "دکتر استرنج" (Doctor Strange) چنین حس و حالی رو برای من داشت. درحالی که توی اون سال کلی فیلم کمیک بوکی و بلاک باستر های گنده و غول پیکر (و بعضا توخالی) عرضه میشدند، ددپول با خشونت افسارگسیخته، بی ادبی بامزه و خجالت آورش و شکستن های پیاپی دیوار چهارم دل هوادارانش رو برد، فاکس سراغ آپوکالیپس، آنتاگونیست بزرگ و توفق ناپذیر دنیای مردان ایکس رفت و اون رو در حد یک طوفان شن معمولی و یک سرگرمی عصرانه برای اعضای مردان ایکس تنزل داد، دی سی با "بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت" دو قهرمان محبوب دنیای خودش رو رو به روی هم قرار داد اما نتونست موفقیتی رو به دست بیاره و با "جوخهٔ انتحار" دست به ساخت فیلمی دربارهٔ چند ضدقهرمان کله خرابِ باحال زد و در اجرای هدفش به طرز فجیعی شکست خورد، مارول که توی اون سال ها در اوج لذت قرار داشت و سینماروهای معمولی دیگه داشتند کامل با mcu و کاراکترهاش آشنا میشدند، دو تا فیلم به روی پردهٔ سینما فرستاد. اولین فیلم "کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی" (Captain America: Civil War) بود که مارول توی اون فیلم قهرمان های محبوبش رو انداخت به جون هم و کلی طرفداران دنیای مارول رو ذوق زده کرد و خیلی ها به تعریف و تمجید ازش پرداختند. اما دومین فیلم مارول "دکتر استرنج" بود که از یک شخصیت نسبتا گمنام مارول ساخته شده بود و خیلی ها بهش شک و تردید داشتند اما وقتی اومد فهمیدند که چه فیلم زیبایی هست که شاید یک از دوست داشتنی ترین فیلم های mcu برای من بود. خیلی ها از جنگ داخلی، به عنوان برترین فیلم کمیک بوکی سال ۲۰۱۶ نامبردند؛ با اینکه منم این فیلم رو خیلی دوست داشتم، اما دکتر استرنج برای من در جایگاه متعالی تری سِیر میکرد. نمیدونم چرا و چطور اما فیلم دکتر استرنج یک فیلم زیبا بود که تاثیر عالی روی من گذاشت. شاید بتونم به بهترین نحو، دکتر استرنج رو با عبارت "با طراوت" توصیف کنم چون این فیلم واقعا همین حس رو برای من داشت. ما فیلم های کمیک بوکی با طراوت کم نداریم؛ از "نگهبانان کهکشان" گرفته تا "لوگان" که یک شاهکار کمیک بوکی/وسترن مدرن بود. اما دکتر استرنج فیلم بود که از دیدنش خیلی لذت بردم. چه از نظر فیلمنامه، کاگردانی، بازی ها، خلاقیت های زیبا و... که دکتر استرنج رو برای من به فیلم خاصی تبدیل کرد. منکر ایرادات اون فیلم نیستم و اون رو بی نقص نمیدونم، ولی اونقدر زیبا بود که با خاطرهٔ خوشی در ذهن من ثبت بشه. متاسفانه ۶ سال طول کشید تا مارول دنبالهٔ فیلم دکتر استرنج رو تحویل ما بده(-۶ سال طول کشید تا مارول دنبالهٔ فیلم ""دکتر استرنج"" رو تحویل ما بده؟- ای کاش واقعا همینطوری بود)، اما حالا قراره با فیلمی از سم ریمی رو به رو بشیم. بله، سم ریمی کبیر! کسی که سه گانهٔ ماندگار مرد عنکبوتی رو پیشکش ما کرد و کلی فیلم خلاقانه مثل فیلم های Evil Dead رو ساخته که ژانر "کمدی/ترسناک" رو متحول کردند. موضوع "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" هم که دربارهٔ مولتی ورس بازی بود که خوراک خودمه و شاید بدونید که چقدر عاشق این قالب داستانی هستم. پس با این توصیف ها این فیلم، چقدر در کارش و تکرار میراث فیلم نخست موفقه؟
از اولین چیزهایی که بعد از دیدن "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" احساس کردم، دلتنگیِ عمیقی برای فیلم اول بود. شاید نه فقط فیلم اول، بلکه دورانِ فیلم اول. دورانی که فیلم کمیک بوکی و اصلا کلا فیلم های هالیوودی حتما نیاز نداشتند که بزرگ و گنده باشند و کلی وعده و وعید بدن و عموما هم آخرش شکست بخورند. دورانی که فیلم ها مخصوصا از نوع کمیک بوکیشون هنوز اجازه داشتند کوچکتر و صمیمی تر باشند. شاید بعد از دیدن "انتقام‌جویان: پایان بازی" حسابی کیف کردیم و بالا و پایین میپریدیم و بارها اون فیلم رو تماشا میکردیم، اما اگر میدونستیم اون فیلم آغاز دورانی هست که دلمون حسابی برای فیلم های کمیک بوکی کوچکتر که لزوما نیاز به موضوعات بزرگ و کامئوهای هایپ کننده نداشتند تنگ میشه، شاید در کنار تلخی مرگ آیرون من، تلخی های دیگری رو هم حس میکردیم. نمیخوام بگم که این موضوع حتما چیز بدیه و فیلم های بزرگ و غول پیکر لزوما فیلم های بدی هستند (ارباب حلقه ها، هری پاتر، انتقام جویان: جنگ بی نهایت و پایان بازی و همین "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" که طرفداران زیادی رو برای خودشون دست و پا کردند نمونه ای برای نقض این ادعا هستند) اما بعضی وقت ها با فیلم هایی رو به رو میشیم که بیخودی میخوان بزرگ باشند و میتونستند با کوچکتر بودن، زیباتر باشند. "دکتر استرنج در مولتی ورس جنون" در جایی بین این دو قطب قرار میگیره که شاید از این نظر، بدترین اتفاقی هست که میتونست بیفته. این فیلم نه اون فیلم جمع و جور و صمیمی شبیه به فیلم اول هست و نه به اندازهٔ کافی به سیم آخر میزنه و یک ماجراجویی مولتی ورسی تمام عیار رو نشون ما میده و در برزخی بین این دو نقطه قرار گرفته. حداقل اگر نمیخواد شبیه فیلم اول باشه، این فیلم میتونست خیلی جاه طلب تر باشه اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. اما شاید بزرگترین مشکلم با فیلم که با چیزهایی که تا الان گفتم هم بی ربط نیستند، اینه که "این فیلم دنبالهٔ دکتر استرنج نیست"، در عوض میشه اون رو به عنوان دنباله ای برای "وانداویژن" دونست. این چیزی هست که من رو خیلی اذیت کرد، درواقع شاید حتی قبل از دیدن این فیلم من رو اذیت میکرد. شاید عاشق ایدهٔ مولتی ورس باشم و از دیدنش سیر نشم، ولی بیشتر از اون برای دیدن فیلم دوم دکتر استرنج اشتیاق داشتم. فیلمی که ادامه بر ماجراهای استیون استرنج باشه. اما در عوضش چی تحویل گرفتیم؟ یک فیلم مولتی ورسی دیگه که اون زیبایی که ازش انتظار داشتیم رو نداشت. نمیخوام بگم که به این دلیل فیلم خوبه یا بده، ولی میخوام بگم که بعد از شش سال رو به رو شدن با دنباله ای که واقعا دنباله نیست، عمیقا ناامیدکننده است. متهم ردیف اول این موضوع شاید خود مارول و آقای فایگی عزیز باشند. نمیدونم چند اثر دیگه باید فدای حرکت mcu باشه ولی بعضی وقت ها این موضوع من رو واقعا ناراحت میکنه. از بلک ویدو و وانداویژن گرفته تا هاکای که اخیرا این بلا سرشون اومد. به عنوان اثری که کمترین ارتباط رو با دنیای mcu داشت ببینید سریال "مون نایت" (Moon Knight) با تمام ایراداتش به چه اثر اعجاب انگیزی تبدیل شد. نمیخوام بگم که کلا باید هر فیلم در جهان مارول ارتباطش رو با mcu قطع بکنه، اما خب بعضی وقت ها اینکه آثار، فدای حرکت mcu بشن، واقعا ناراحت کننده است. خب دیگه، بریم سراغ خود فیلم. راستش نمیدونم از کجا شروع کنم و چی رو بگم. چون اونقدر بحث های زیادی پیرامون این فیلم وجود داره که حد و مرز نداره. شاید بهتر بشه از یکی از برجسته ترین نکتهٔ مثبت فیلم که کاگردانی هست شروع کنم. بله، کارگردانی سم ریمی چیزی هست که اگر وجود نداشت، شاید فیلم رو خیلی سخت تر تموم میکرد. مطمئن باشید برای سم ریمی هم که شده از دیدن این فیلم سرگرم میشید. سبک ریمی در این فیلم حکمفرمایی میکنه و ما هواداران رو مبهوت. از جامپ اسکرهای ترسناک گرفته، تا سبک فیلمبرداری، جلوه های ویژه و کلی چیزهای دیگه که سم ریمی اون رو عالی انجام داده. امضای سم ریمی پای این فیلم هست و مخاطب رو خیلی خوب سرگرم میکنه. خلاقیت هایی که ریمی در فیلم به کار برد واقعا ستودنیه. درسته که همونطور که بعضی ها اشاره کردند شاید برخی از تکنیک های ریمی قدیمی به نظر میرسه اما در کل کاگردانی سم ریمی از نکات مثبت مهم این فیلم هست. البته راستش رو بخواید آنچنان از اکشن های فیلم لذت نبردم، درواقع میشه گفت اندازه ای که از ریمی انتظار داشتم نبودند. نه اینکه بد باشند، اتفاقا مثلا همون نبرد استیون استرنج با اون اختاپوس یک چشمه خیلی هم جذاب بود ولی از سم ریمی چیز بهتری میخواستم. میدونید چیه، به نظرم عنصری که در اکشن های فیلم های اسپایدرمن به وفور یافت میشد اینجا تقریبا غایبه و اون عنصر تعلیق و تنش هست. توی اسپایدرمن های ریمی سنگینی ضربه ها بسیار عالی حس میشد و بارها میشد برای قهرمان نگران شد اما اینجا کمتر این موضوع رو میبینیم که شاید به خاطر ماهیت جادوگری استرنج هست که اکشن پرتنش درآوردن ازش سخته. در عوض دقیقا وقتی که سم ریمی دست از جلوه های کامپیوتری میکشه و یک نبرد تن به تن نشونمون میده، همون اکشن هایی رو میبینیم که میخوایم که نمونش رو با نبرد استرنج و موردو دیدیم. اما از کاگردانی که بگذریم به فیلمنامه میرسیم که بزرگترین مشکل این فیلم هست. فیلمنامه نه تنها مشکلات مهمی داره، بلکه در برخی جهات واقعا ناامید کننده ظاهر میشه. نمیخوام بگم که فیلمنامه کلا داغون و به درد نخوره ها، نه و در کل انسجام خوبی داره، اما راستش رو بخواید انتظار خیلی بیشتری از این فیلم داشتم. اول اینکه فیلمنامه بعضی وقت ها شلختگی داره که متاسفانه این موضوع به تدوین هم سرایت کرده. دوم اینکه این فیلم اون چیزی که برای استیون استرنج میخواستیم رو نداره. قوس شخصیتی استرنج در این فیلم ناقصه، کار راه اندازه، ولی ناقصه. میشد خیلی بیشتر روی تغییر شخصیتی استیون کار کرد و اون رو خاص تر کرد اما این اتفاق نیفتاد. اول اینکه قوس شخصیتی استیون مبهمه. یعنی دقیق معلومه نیست استیون از چی به چی میرسه. توی فیلم اول استرنج مغرور تبدیل به یک آدم فروتن میشه. گرچه اونجا هم میشد این تغییر رو پرجزئیات تر کرد، اما هنوز هم دل نشین بود. اما اینجا چی؟ استرنجی که خیلی براش آمریکا چاوز فرقی نمیکنه در آخر فیلم بهش اهمیت میده؟ استیونی که احساساتی میشه؟ استیونی که به کریستین میگه "دوستت دارم"؟ یا باز هم استیونی که از مغرور بودنش کم میکنه؟ دقیق مشخص نیست. مسئله اینه که درواقع ما نمیدونم استیون کار رو از کجا شروع میکنه و کجا تموم میکنه، مخصوصا نقطه شروعش. یعنی اگر آخر فیلم ما یک استرنج احساساتی رو میدیدیم، باید در اول فیلم ما یک استرنج که هنوز هم کمی مغرور هست که مخصوصا در برایر آمریکا چاوز تندروی میکنه رو میدیدیم(مثل چیزی که در جنگ بی نهایت به پیتر و تونی میگه که میتونه در برابر محافظت از سنگ زمان، به راحتی جون اونا رو فدا کنه). درحالی که چنین صحنه ای در فیلم وجود نداره. اما حتی اگر هم هدف این تغییر مشخص باشه موضوع اینه که اکثر این موضوعاتی که گفتم تکراری هست و در فیلم اول اونا رو دیدیم و حتی در همین "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" احساساتی شدن استرنج رو دیدیم. ضمن اینکه اواسط فیلم میتونست شخصیت محور تر باشه و تغییر استرنج رو بهتر ببینیم که اینطور نبود. البته همه چیز اینطوری بد هم نیست. درواقع رابطهٔ کریستین پالمر و استیون استرنج در این فیلم خیلی خوب و ملموسه و در این زمینه از فیلم اول بهتره. یکی از بهترین تصمیمات فیلم همراه کردن کریستین پالمرِ دنیای ۸۳۸ سر قضیهٔ واندا هست که شاید به دلیل اینکه او کریستین پالمر اصلی نیست تغییری در خود اون شخصیت پالمر اصلی ایجاد نشه، اما برای تغییر خود استیون تصمیم درستی هست.
(ادامهٔ نظر بنده در کامنت بعدی)
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#11 AM SM BM SM 1401-02-23 16:32
اما میرسیم به واندا خانم! سر قضیهٔ واندا با یک پارادوکس و تناقض طرف هستیم. از طرفی واندا یک شخصیت زجر کشیده و تراژیک هست که تا حدودی انگیزه هاش قابل درکه(گرچه برخی حفره ها هم در داستان وجود داره که بهشون در نقد های عوامل سایت هم اشاره شد) اما از طرفی ترجیح میدادم که بعد از اتفاقات وانداویژن، واندا به حال خودش رها بشه چون به قول آقای فقیه این آرک رستگاری برای او قبلا بارها و بارها به کار گرفته شده و دیگه تکرار دوبارهٔ اون در این فیلم خیلی خوب نیست. برای همین شاید بهتر بود به جای واندا شخصیت دیگه ای به عنوان آنتاگونیست در این فیلم به کار گرفته میشد. به شخصه ترجیح میدم که واندا دیگه مرده باشه و کار مارول باهاش تموم شده باشه ولی اینکه مرگش رو نشون ندادن کمی شک آوره. شخصیت آمریکا چاوز هم در نقطهٔ متوسط رو به بالایی هست. گذشتهٔ او واقعا کلیشه ای هست اما حضورش در فیلم بعضی وقت ها جذابیت خوبی داره اما در نهایت شخصیت ماندگاری در ذهن مخاطب نیست. دیالوگ ها هم در همین وضعیت هستند. بعضی وقت ها خیلی خوب میشن اما بعضی وقت ها بسیار معمولی جلوه میکنند. و راستش منم یکی از کسانی هستم که با مرگ اینچنینی گروه ایلومیناتی مشکل داشتم. درسته که برای نشون دادن بی رحمی واندا چنین مرگ هایی لازم بود اما مشکلات در این صحنه وجود داشت. اول اینکه اصلا چرا این حضور بازیگران اینقدر هایپ شدند که حالا اینچنین کشته بشن که به این معنی هست که احتمال حضور دوبارهٔ اونا در این نقش ها بسیار کم میشه؟ بعدش هم نحوهٔ مرگ بعضی هاشون که اصلا جالب نبود. رید ریچاردز که مثلا قراره نابغه ترین آدم این دنیا باشه خیلی راحت با واندا حرف میزنه و خیلی راحت به این کسی که اینقدر استرنج دربارش هشدار داد حمله میکنه و خیلی راحت کشته میشه. توی حرف هاش با واندا اصلا نمیشه استراتژی یک آدم نابغه رو حس کرد و خیلی راحت هرچی که واندا میخواد رو میذاره کف دستش. از همه بدتر اینکه قدرت های بلک بولت رو به راحتی لو میده که واندا یه دفعه بلایی سرش نیاد! (آدم رو یاد وقتی میندازه که در بازی The Last of Us Part ll جوئل و تامی به راحتی به آدم هایی که تازه چند وقته باهاشون آشنا شدند هویت خودشون رو فاش میکنند. مگه نه آقای فقیه؟!) از اون ور نبرد بین کاپیتان کارتر و واندا اصلا جالب نبود و نبرد کاپیتان مارول با واندا فقط کمی کنش و واکنش جذاب داشت. این کامئوها نه تنها جالب نبودند، بلکه بدتر ما رو اذیت کردند. بعضی وقت ها هم فیلمنامه دارای حفره های داستانی عجیبی میشه (تا جایی که یادم میاد بارون موردو توی فیلم اول دکتر استرنج سعی نکرد استیون رو بکشه، نه؟ یعنی بعدش بهش حمله کرد؟ اصلا با این همه مولتی ورس بازی، آیا نوبت حضور موردو میشه؟) و در کل فیلمنامه به جز اندک مواردی زیاد به کمک فیلم نمیاد. دنی الفمن در موسیقی تاثیر خودش رو گذاشته و کارش رو خیلی خوب انجام داد. گرچه، در فیلم اون تم زیبایی که در پایان فیلم توی ذهنمون بمونه وجود نداشت اما الفمن لحظات فیلم رو به خوبی برجسته میکرد. بازیگران فیلم هم که عالی هستند. اصلا همیشه بازیگران از نقاط قوت دنیای مارول بودند. الیزابت اولسن با بازی عالیش شخصیت واندا رو بسیار جالب تر میکنه و بازهم هنر بازیگریش رو به رخ میکشه. بندیکت کامبربچ هم که یکی از بازیگران مورد علاقهٔ شخص بنده است که کاریزمای بسیار عالی و جذابی داره. مخصوصا اون اندک لحظاتی که در قالب استرنجی که دنیاش نابود شده بود بازی میکرد، کارش فوق‌العاده بود. اما راستش رو بخواید، غیر از این مورد دیگه جایی نیست که ازش به عنوان لحظه ای اشاره کنم که بگم این آخرت بازی کامبربچ هست. متاسفانه فیلمنامه اونقدرها به بازیگران اجازهٔ درخشش نمیده و معلوم نیست اگر فیلمنامه بهتر بود با چه بازی های بهتری که طرف نبودیم. برای همینه که اگر از من بپرسید شاید بازی بندیکت رو در سریال "چه میشد اگر...؟" بیشتر از اینجا دوست داشته باشه چون اونجا صداپیشگی او کاملا شگفت انگیز بود و فیلمنامه هم فرصت خوبی بهش میداد. مدت زمان کم فیلم هم در نهایت به ضررش تموم شد. از این نظر که فیلم میتونست زمان بیشتری رو به لحظات انسانی و تغییر شخصیت هاش اختصاص بده اما این اتفاق نیفتاد. اتفاقا این مشکلی بود که در فیلم اول هم وجود داشت. تعجب میکنم از کسانی که میگن فیلم اول طولانی بود چون به نظرم حداقل ۱۵ یا ۲۰ دقیقهٔ دیگه جا داشت که میتونست بیشتر به مسیری که استرنج در موفق شدن طی میکنه میپرداخت. لحظات ترسناک فیلم رو هم سم ریمی خیلی عالی درآورد و تا جای ممکن از پتانسیل درجه سنی PG-13 استفاده کرد. روی هم رفته همونطور که گفتم این فیلم میتونست خیلی از این ها بهتر باشه اما در آخر اکثر طرفداران رو ناامید کرد. متاسفانه ایراد اصلی در فیلمنامه بود که به خوبی بهش پر و بال داده نشده بود. با اکثر نمرات هم موافقت هستم و ای کاش این فیلم یک دنبالهٔ واقعی برای فیلم اول دکتر استرنج بود. شاید در یک دنیای موازی زیبا این اتفاق افتاد، شاید امشب من رویای این اتفاق رو ببینم...
نقل قول کردن
Spectacular-SpiderMan
#12 Spectacular-SpiderMan 1401-02-23 17:45
سلام سلام
به به ببین چه خبره ایلومیناتی های سایت گرد هم آمدند :-*
من تمام نقد ها را خواندم و به نظرم:
دکتر استرنج در مولتی ورس جنون فیلمی بود که از همون اول به معنای واقعی کلمه طرفداران رو به حالت جنون برد از همون اولین تیزر تا تبلیغات و حواشی همه به ما نوید یک فیلم خیلی خفن رو میدادن فیلمی که قراره مرز های مولتی ورس رو جا به جا کنه اما آیا تونست؟
این سوال یه سوال جواب بازه و هرکس می‌تونه با نظر خودش بهش جواب بده اما از نظر من تا حدودی موفق شد اما فقط تا حدودی!
این فیلم به فیلم کاملا متفاوت. از مارول بود همین یکی از نقاط قوتشه اما به هیچ وجه بی نقص نیست این فیلم سعی کرد که بسیار و بسیار دنیاش رو عظیم کنه اما یه جاهایی شخصیت پردازی ها ضعیف بود و فیلم بعضی جاها زیبایی رو قربانی شلوغی کرد و بارز ترین نمونش گروه ایلومیناتی . من مدت هاست منتشر حضور این گروه و دو خفن گروه بودم ایکس من و چهار شگفت انگیز افسانه ای اما این فیلم حضور این شخصیت ها رو خراب کرد مثلا رید ریچاردز ناسلامتی باهوش ترین انسانه ولی بدون هیچ نقشه درست و حسابی مثل بقیه سلاخی میشه یه مرگ افتضاح ناسلامتی با ریچاردزی طرفیم که تو کمیک کل مولتی ورس رو نجات داد! اما اینجا هعی من دوست داشتم ایلومیناتی یک حضور موثر تر و لااقل مرگ حماسی تر داشتن اما خب نشد.
از اون گذشته فیلم همچین آشفتگی هایی داشت و خلاصه نتونست به اون خوبی که باید ابعاد مختلفی ارائه بده
البته نقاط مثبت هم کم نبود و اکشن خوب بازی قابل باور و ریتم مناسب از نقاط مثبت اون اند و در این فیلم سعی شد استرنج را به نوعی بلوغ عاطفی برسونن که تا حدودی در آخر فیلم موفق شدن.
در کل این فیلم فیلمی بود جذاب و نه چندان بی نقص که میتونید از تماشای اون لذت ببرید و در عین حال حرص بخورید از برخی نقایص.
و من هنوز منتظرم که ببینم آینده این ابر دنیا چه خواهد شد..
باتشکر
نقل قول کردن
Spectacular-SpiderMan
#13 Spectacular-SpiderMan 1401-02-23 17:51
دوستان نظر این حقیر مشکلی داشت به بزرگی خودتون ببخشید
و اما سوال
استاد ترابی نظرتون حضور چهار شگفت انگیز( در ام سی یو چگونه خواهد بود ؟ آیا مارول می‌تونه یک سری افسانه ای در خور این شخصیت ها بسازه ؟ آیا میتونیم شاهد تصاویری خوش باشیم و این رید ریچاردز فیلم رو فراموش کنیم ؟ و در نهایت
چقدر احتمال داره که شاهد یه بازسازی از جنگ های پنهان و دیده شدن دنیای بتل ورلد و حاضر شدن دکتر دووم به عنوان خبیث باشیم ؟ اصلا بیاندرز رو خواهیم دید ؟
نقل قول کردن
mtm
#14 mtm 1401-02-23 18:03
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
آیا میتونیم شاهد تصاویری خوش باشیم و این رید ریچاردز فیلم رو فراموش کنیم ؟

شما کلا از این رید ریچاردز چی دیدی . چقدر تو این فیلم بود که درباره ش اینجوری نظر میدی؟
نقل قول کردن
stranger616
#15 stranger616 1401-02-23 19:28
ممنون از عوامل سایت اسپایدی برای نقد جمعی این فیلم.
خب منم نظرمو درباره ی این فیلم با اجازه تون میگم:
قبل از اینکه بخوام راجب فیلم حرف بزنم باید برم سراغ دوتا چیز دیگه:
۱. تریلر ها و تیزر های مختلف فیلم
۲. شدت هایپ و انتظارات فن ها از فیلم
به نظرم این دو تا مورد تونستن روی نظرات تماشاچیان از این فیلم تاثیر بسزایی بزارن. مارول تریلر ها و تیزر های نسبتا زیادی رو از این فیلم منتشر کرد و hint های زیادی از کامئو ها و حضور احتمالی شخصیت هایی مثل پروفسور ایکس ، آیرون من تام کروز ، لوکی و ددپول به ما تحویل داد که این منجر به انتظار فن ها برای حضور همچین شخصیت هایی در فیلم شد. به نظرم دلیلی نداشت که مارول بخواد این همه هینت و اشاره به شخصیتهای مختلف بکنه و هیچ اشاره ای بهشون در فیلم نشه ( هر چند که خیلی از این حرف و حدیث ها راجب حضور بعضی از شخصیت ها یه سری شایعه بی اساس از خود فن ها بود و به عبارتی خود فن ها انتظاراتشونو از فیلم بالا بردن) یه نکته دیگه ای که کمتر بهش اشاره میشه جایگاه این فیلم توی تایم لاین انتشار فیلم های این فازه که دکتر استرنج در مولتیورس جنون تقریبا در اواسط این فاز قرار داره بنابر این از اول نباید انتظار فیلمی رو داشته باشیم که توش فاجعه ی میان بعدی و چند جهانی اتفاق بیفته ( منظورم درجه اهمیت چیزی مثل فیلم های آخر فاز قبل و اگر خدا بخواد secret wars )
اما به خود فیلم که برسیم به نظرم با وجود ایراداتی که داره جایگاه خودشو در این فاز مستحکم نگه میداره و زمینه ساز پلات هایی برای فیلم های آینده میشه. دکتر استرنج در مولتیورس جنون از غافلگیری های زیادی برخورداره و روند سریعی در روایت داستان داره به طوری که اونو به فیلمی تبدیل میکنه که دلمون میخواد برای چندین بار تماشاش کنیم و از این لحاظ اثر بسیار سرگرم کننده ایه. بازی بازیگران هم در طول فیلم بی نظیره ( مخصوصا الیزابت اولسن که سنگ تموم گذاشت و برای من که از فن های اسکارلت ویچم تا سال ها تصویری که از این واندا در ذهنم حک شد فراموش نمیشه. کاملا این سیر تکاملی شخصیت واندا با واندای کمیک وفادار بود و اون آشفتگی روانی و مسائل پیرامون واندا و بچه هاش رو به خوبی به تصویر کشید) بندیکت کامبربچ هم که اوج بازیگری خودشو توی نقش استرنج در تقابل سینیستر استرنج و استرنج دنیای اصلی به تصویر کشید و مو لای درز بازیش نمیرفت. کارگردانی سم ریمی هم که دیگه تمام بزرگان اشاره کردن که امضای پای این کاره و مثل جیمز گان توی نگهبانان کهکشان به محض دیدن فیلم متوجه کارگردانش میشید. اما فیلم ایراداتی داشت که نتونستم ازش بگذرم. اولین مورد که کاملا با آقای فقیه هم نظرم مرگ بی دلیل و مضحک ایلومیناتی بود ( مخصوصا بلک بولت و رید ریچاردز) به طوری که واسه ی دیدن رید ریچاردز تو فیلم فنتستیک فور ذوق و شوق اولیه خودمو از دست دادم. یعنی مارول اومد گروه ایلومیناتی رو برای اولین بار به ما معرفی کرد و بعد توسط واندا اونارو سلاخی کرد.( اونجایی که موقع مردن اعضای گروه کاپیتان مارول و کاپیتان کارتر فقط دارن نگاه میکنن هیچ وقت از ذهنم بیرون نمیره :-| )
مورد دیگه ای هم که به نظرم فیلم توش نقص داشت ویلن فیلم بود که باز هم ما واندای غمگین و در غم از دست دادن عزیزانشو دیدیم که دردسر ساز شده و یه جورایی فیلم بیشتر در راستای اسکارلت ویچ و سریال واندا ویزن بود تا خود دکتر استرنج. من به شخصه دلم میخواست کابوس خبیث اصلی فیلم باشه که در اونصورت فیلم در مسیر "دکتر استرنج محور بودن" قرار میگرفت.اما در کل تغییرات شخصیتی که دکتر استرنج طی کرد و تغییر تفکرش نسبت به بعضی از مسائل ( صحنه ی بین چاوز و استرنج زامبی) و سر راست کردن ماجرای استرنج و کریستین و همچنین حضور آمریکا چاوز برام دلنشین بود و ازش لذت بردم. در کل این فیلم شاید ایراداتی داشته باشه امااز فیلم های خوب و جذابیه که دلمون میخواد چندین بار تماشا کنیمش.
فقط امیدوارم در فیلم بعدی دکتر استرنج ( اگه خدا بخواد :-* ) بتونن از پتانسیل های بالای دکتر استرنج استفاده کنن و فیلمی شاهکار رو تحویل فن ها بدن
نقل قول کردن
Spectacular-SpiderMan
#16 Spectacular-SpiderMan 1401-02-23 20:28
به نقل از mtm:
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
آیا میتونیم شاهد تصاویری خوش باشیم و این رید ریچاردز فیلم رو فراموش کنیم ؟

شما کلا از این رید ریچاردز چی دیدی . چقدر تو این فیلم بود که درباره ش اینجوری نظر میدی؟

همینو میگم استاد کلا هیچی حالا هیچ چیش خیلی ناجور بود آخه کلا هیچ کاری نکرد ناسلامتی یه ابر نابغست اما خیلی راحت بدون هیچ نقش اساسی کشته شد و حتی نقش خودش هم در خور یک نابغه نبود ! پس امیدوارم در فیلمهای بعدی یه رید ریچاردز همچین قدرتمند شاهد باشیم که بتونه با هوشش کارای باحال مثل کمیک کنه


استاد شرمنده که نظرم ناراحتتون کرد
نقل قول کردن
Qeiji
#17 Qeiji 1401-02-24 01:56
دیشب دیدم فیلمو. به شخصه انتظاری نداشتم ازش فقط به عشق سم ریمی و بندیکت دوست داشتم ببینم. اخبار و تریلرها و اسپویل هاو... دنبال نکردم اصلا و درنهایت لدت بردم از فیلم و داستان عجیب و جالبش
برام جالب بود این میزان از چنددستگی رو ببینم بین منتقدا که یسریا اصلا درحدانتظارشون نبود و راضی نبودن و یسریا عادی بود و اوکی بودن باهاش. ظاهرا این انتظارات بیش ازحد بالا داره کار دست مارول میده حالا من اخبارای فیلمو دنبال نکردم نمیدونم وعده یه رویداد بزرگ با کلی حضور شخصیت های مهمان و معرفی شخصیت های مهم و بزرگ و ورودشون به MCU داده شده بود به طرفدارا یا نه ولی خب حیفه که مبینیم خیلیا نتونستن اونقدری که تونستم لذت ببرم، از فیلم لذت ببرن
ممنون از نقدهاتون
راستی طرفدار مون نایت تو نویسنده هاتون ندارین؟ کسی نقدشو نمیذاره؟
نقل قول کردن
amirggff
#18 amirggff 1401-02-24 03:54
خطر اسپویل:


ممنون از عوامل سایت بابت نقد زیباشون.فیلم رو دوست داشتم اما واقعا انتظاراتم بالا تر بود البته مشکلی با میزان کمئو ها ندارم ولی کاشکی یه ذره حضور ایلومیناتی دلیل بهتری داشت تا نشون دادن قدرت بالای واندا که تو یک دقیقه همشون رو رنده کنه!
بنظرم ریتم داستان هم خیلی سریع بود و فیلم واقعا زمان بیشتری نیاز داشت .البته الان هم داستان فیلم به لطف کارگردانی فوق العاده سم ریمی از هم پاشیده نشده و همین هم خیلی خوبه. جلوه های ویژه هم خوب بود اما واسه قسمت اول بنظرم بهتر بود و بعضی جاها نقص داشت.و خب حقیقتش بنظرم یه ذره نام مولتیورس جنون واسه فیلم زیادی بود انتظار دیوونه های بیشتر و دنیاهای بیشتری رو داشتم (ناموسا اگه اسم اسپایدرمن رو میزاشتن مولتیورس جنون و دکتر استرنج جدید رو راهی به خانه نیست بنظرم شایسته تر بود :-* ) بازیگرها هم کارشون خیلی خوب بود مخصوصا بندیکت کامبربچ (دکتر استرنج) و الیزابت اولسن (اسکارلت ویچ)با اینکه خیلیا معتقدن ستاره فیلم الیزابت اولسنه ولی بنظر من بندیکت کامبربچه و واقعا در نقش دکتر استرنج (یا بهتره بگیم دکتر استرنج ها )ترکوند و سر هر نسخه از دکتر استرنج میشد تفاوت ایفای نقش رو دید که منو یاد بازی اسکار ایزاک در سریال مون نایت انداخت (که واقعا هردو فوق العاده بودن) در کل بنظرم فیلم خوبی بود اما اصلا در حد هایپی که براش ایجاد شده بود نبود!
نقل قول کردن
mtm
#19 mtm 1401-02-24 07:32
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
به نقل از mtm:
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
آیا میتونیم شاهد تصاویری خوش باشیم و این رید ریچاردز فیلم رو فراموش کنیم ؟

شما کلا از این رید ریچاردز چی دیدی . چقدر تو این فیلم بود که درباره ش اینجوری نظر میدی؟

همینو میگم استاد کلا هیچی حالا هیچ چیش خیلی ناجور بود آخه کلا هیچ کاری نکرد ناسلامتی یه ابر نابغست اما خیلی راحت بدون هیچ نقش اساسی کشته شد و حتی نقش خودش هم در خور یک نابغه نبود ! پس امیدوارم در فیلمهای بعدی یه رید ریچاردز همچین قدرتمند شاهد باشیم که بتونه با هوشش کارای باحال مثل کمیک کنه


استاد شرمنده که نظرم ناراحتتون کرد

نه ناراحت نشدم. ولی هنوزم حس میکنم اونجور شکست خوردن به خاطر سطح بالا و قدرت های از کنترل خارج شده واندا بود تا عدم نبوغ رید ریچاردز و نمیشه به همین راحتی درباره این شخصیت اظهار نظر کرد ضمن اینکه حضورشون حالت کامئو و معرفی داشت و نباید انتظار داشت همه ویژگی هاشون رو دید
و اینکه اونا واریانت بودن و تفاوت هایی بین واریانت ها وجود داره، چه از نطر سطح قدرت یا شخصیت
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#20 AM SM BM SM 1401-02-30 19:47
به نقل از mtm:
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
به نقل از mtm:
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
آیا میتونیم شاهد تصاویری خوش باشیم و این رید ریچاردز فیلم رو فراموش کنیم ؟

شما کلا از این رید ریچاردز چی دیدی . چقدر تو این فیلم بود که درباره ش اینجوری نظر میدی؟

همینو میگم استاد کلا هیچی حالا هیچ چیش خیلی ناجور بود آخه کلا هیچ کاری نکرد ناسلامتی یه ابر نابغست اما خیلی راحت بدون هیچ نقش اساسی کشته شد و حتی نقش خودش هم در خور یک نابغه نبود ! پس امیدوارم در فیلمهای بعدی یه رید ریچاردز همچین قدرتمند شاهد باشیم که بتونه با هوشش کارای باحال مثل کمیک کنه


استاد شرمنده که نظرم ناراحتتون کرد

نه ناراحت نشدم. ولی هنوزم حس میکنم اونجور شکست خوردن به خاطر سطح بالا و قدرت های از کنترل خارج شده واندا بود تا عدم نبوغ رید ریچاردز و نمیشه به همین راحتی درباره این شخصیت اظهار نظر کرد ضمن اینکه حضورشون حالت کامئو و معرفی داشت و نباید انتظار داشت همه ویژگی هاشون رو دید
و اینکه اونا واریانت بودن و تفاوت هایی بین واریانت ها وجود داره، چه از نطر سطح قدرت یا شخصیت


ولی راستش رو بخواید من نظرم متفاوته. چون فکر میکنم وقتی رید ریچاردز لقب "باهوش ترین آدم دنیا" رو لقب میکشه، چنین مرگی خیلی عجیبه. اصلا نمیشه استراتژی یک آدم نابغه رو توی حرف هاش دید و اون خیلی راحت قدرت های بلک بولت رو به واندا میگه تا بلک بولت به فنا بره. اگر کاپیتان مارول یا کاپیتان کارتر این موضوع رو میگفتند اشکالی نداشت اما همونطور که آقای فقیه گفت اونا باید مثل بز قهرمانان "مرد" رو ببینند که نابود میشن، تا "خانم" ها یکی یکی فرصت مبارزه ای نفسگیر داشته باشند(این ور بوم و اون ور بوم یادتون نره)! بعدش حمله کردن رید هم خیلی ابلهانه بود. یعنی یک آدم معمولی هم میفهمه که همین جوری الکی حمله کردن به جادوگر بسیار قدرتمندی که میتونه دهن بلک بولت رو هم گِل بگیره اشتباهه اما باهوش ترین فرد دنیا از درک این موضوع عاجزه چون انگار خیلی برای مردن اشتیاق داره! بقیه هم چیز خاصی نداشتند و فقط نبرد کاپیتان مارول با واندا جالب بود(دقت کردید این کاپیتان مارول توی همه دنیاها آدم نچسبیه؟).
نقل قول کردن
Hail Comic Book
#21 Hail Comic Book 1401-03-01 00:00
به نقل از AM SM BM SM:
به نقل از mtm:
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
به نقل از mtm:
به نقل از Spectacular-SpiderMan:
آیا میتونیم شاهد تصاویری خوش باشیم و این رید ریچاردز فیلم رو فراموش کنیم ؟

شما کلا از این رید ریچاردز چی دیدی . چقدر تو این فیلم بود که درباره ش اینجوری نظر میدی؟

همینو میگم استاد کلا هیچی حالا هیچ چیش خیلی ناجور بود آخه کلا هیچ کاری نکرد ناسلامتی یه ابر نابغست اما خیلی راحت بدون هیچ نقش اساسی کشته شد و حتی نقش خودش هم در خور یک نابغه نبود ! پس امیدوارم در فیلمهای بعدی یه رید ریچاردز همچین قدرتمند شاهد باشیم که بتونه با هوشش کارای باحال مثل کمیک کنه


استاد شرمنده که نظرم ناراحتتون کرد

نه ناراحت نشدم. ولی هنوزم حس میکنم اونجور شکست خوردن به خاطر سطح بالا و قدرت های از کنترل خارج شده واندا بود تا عدم نبوغ رید ریچاردز و نمیشه به همین راحتی درباره این شخصیت اظهار نظر کرد ضمن اینکه حضورشون حالت کامئو و معرفی داشت و نباید انتظار داشت همه ویژگی هاشون رو دید
و اینکه اونا واریانت بودن و تفاوت هایی بین واریانت ها وجود داره، چه از نطر سطح قدرت یا شخصیت


ولی راستش رو بخواید من نظرم متفاوته. چون فکر میکنم وقتی رید ریچاردز لقب "باهوش ترین آدم دنیا" رو لقب میکشه، چنین مرگی خیلی عجیبه. اصلا نمیشه استراتژی یک آدم نابغه رو توی حرف هاش دید و اون خیلی راحت قدرت های بلک بولت رو به واندا میگه تا بلک بولت به فنا بره. اگر کاپیتان مارول یا کاپیتان کارتر این موضوع رو میگفتند اشکالی نداشت اما همونطور که آقای فقیه گفت اونا باید مثل بز قهرمانان "مرد" رو ببینند که نابود میشن، تا "خانم" ها یکی یکی فرصت مبارزه ای نفسگیر داشته باشند(این ور بوم و اون ور بوم یادتون نره)! بعدش حمله کردن رید هم خیلی ابلهانه بود. یعنی یک آدم معمولی هم میفهمه که همین جوری الکی حمله کردن به جادوگر بسیار قدرتمندی که میتونه دهن بلک بولت رو هم گِل بگیره اشتباهه اما باهوش ترین فرد دنیا از درک این موضوع عاجزه چون انگار خیلی برای مردن اشتیاق داره! بقیه هم چیز خاصی نداشتند و فقط نبرد کاپیتان مارول با واندا جالب بود(دقت کردید این کاپیتان مارول توی همه دنیاها آدم نچسبیه؟).



دلیل اینکه گفت قدرت بلک بولت رو گفت چون میخواست بهش تسلیم بشه.این تیم تا حالا اصلا با واندا روبرو نشده بودن و پیروزی خودشون رو 100% میدونستن واسه همین جدی نگرفتنش.
و یک نکته شما میگی قهرمان های مردو حذف کردن که زنا فرصت جنگ داشته باشن.ولی من یادمه اخرین نفری که با واندا رودرو شد پروفسور ایکس بود مگه نه؟
در کل فکر میکنم دلیل اصلی حذف اونا همون اول نگه داشتنشون واسه فیلم اصلیه نه چیزی که شما و اقای فقیه گفتین.ما قدرتای کاپیتان مارول و امریکا رو دنیای اصلی دیدیم در نتیجه نشون دادنش بی ضرر هست.حذف بلک بولت هم همون اول واضح بود چون تنها کسی بود که واقعا میتونست واندا رو بکشه.
در کل من فکر میکنم کل این کمئو یک ستاپ واسه سکرت وارز یا پروژه ایلومیناتی هست که ایلومیناتی ها همدیگرو نابود میکردن.هیچ منظور خاص دیگه ای نداشت.
نقل قول کردن
Hail Comic Book
#22 Hail Comic Book 1401-03-01 00:04
یک سوال دیگه از همه کسانی که میگن چرا واندا دنبال ویژن اصلی یا همون وایت ویژن نمیره دارم.
واندا اصلا از کجا میدونه وایت ویژن هنوز هست؟!!
و اگر هم میدونه از کجا قراره بدونه که برگشته به حالت ویژن اصلی؟؟؟
اخرین باری که دیدش من یادمه داشت لهش میکرد.تنها کسی هم که میدونست وایت ویژن خاطراتش برگشته هکس ویژن بود که اونم به رحمت خدا رفت.الان از چه منبعی واندا باید بدونه وایت ویژن شده ویژن اصلی؟
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#23 AM SM BM SM 1401-03-01 12:26
#21
ببینید من سوالم اینه که چرا کسی مثل رید ریچاردز جوانب احتیاط رو رعایت نمیکنه. لقب "باهوش ترین مرد جهان" چیز کمی نیست ولی این باهوش ترین خیلی راحت میاد قدرت بلک بولت رو لو میده. یعنی نمیتونست حتی یک درصد احتمال بده که جادوگری که اینقدر استرنج دربارش هشدار داد و از سدهای دفاعی اونا به راحتی عبور کرد میتونه کارهای خطرناکی بکنه. از این بدتر نوع حمله رید ریچاردز هست. مستر نابغه، میاد همینجوری خودش رو دراز میکنه و میره تو دل یک جادوگری که همین الان دهن بلک بولت رو صاف کرد! اگه ایشون باهوش ترین آدم جهان هست، من به خودم خیلی امیدوار شدم! بعدش، آقای شگفت انگیز که بعد از هفت سال و سه فیلم که یکی از یکی بدتر بودند ملاقاتش میکنیم (اونم با نقش آفرینی جان کرازینسکی) حتی فرصت مبارزه نداشته باشه بعد کاپیتان مارولی که کلا انگار توی هر دنیایی شخصیت نچسبی هست و چیز خاصی برای مخاطبین نداره، یک نبرد جانانه با واندا داره(این شما رو یاد چیزی جز سلاخی کردن کاراکترهای مرد برای قدرت نمایی زورکی خانم ها میندازه؟) این صحنه میتونست به شکل منطقی تری نوشته بشه. یعنی اینکه کاپیتان کارتر به خاطر روحیه صلح طلبانه ای که داره یا کاپیتان مارول به خاطر غرورش قدرت های بلک بولت رو فاش میکردند و بعد از اون هم یکی از این دو نفر به مصاف واندا میرفت و کشته میشد. اینطوری رید ریچاردز فرصت مبارزه هم داشت و میتونست منطقی تر بجنگه. و البته پروفسور ایکس رو هم به خاطر جایگاهی که پیش هواداران داشت نفر آخر گذاشتنش و راستش ایشون هم همچین نبردی نکرد! من نمیگم که کلا زن ها رو بذارند کنار و هیچی به هیچی، ولی این کارهای زورکی واقعا اشتباهه. و البته شما میگید این کامئوها مقدمه ای برای سکرت وارز و ایلومیناتی و ایناست، ولی من میگم بیشتر برای مجبور کردن مردم به دیدن فیلم و فروش بیشتر بود(که به همین منظور دیدیم که چقدر بعضی چیزها رو در تریلرها لو دادن که حتی صدای کوین فایگی هم دراومد)! وگرنه میتونستند بازیگران و نسخه هایی رو بیارند که این چنین پیش هواداران محبوب نیستند و هر بلایی که دلشون خواست سرشون بیارند، ولی اینطوری فروش فیلم چی میشد؟! خیلی حیفه که پاتریک استوارتی که در این نقش با اون سکانس فوق‌العاده مرگش در فیلم لوگان خداحافظی کرد، حالا اینطوری برگرده و اینطوری کشته بشه!
نقل قول کردن
tynixer
#24 tynixer 1401-03-01 15:54
به نقل از AM SM BM SM:
#21
ببینید من سوالم اینه که چرا کسی مثل رید ریچاردز جوانب احتیاط رو رعایت نمیکنه. لقب "باهوش ترین مرد جهان" چیز کمی نیست ولی این باهوش ترین خیلی راحت میاد قدرت بلک بولت رو لو میده. یعنی نمیتونست حتی یک درصد احتمال بده که جادوگری که اینقدر استرنج دربارش هشدار داد و از سدهای دفاعی اونا به راحتی عبور کرد میتونه کارهای خطرناکی بکنه. از این بدتر نوع حمله رید ریچاردز هست. مستر نابغه، میاد همینجوری خودش رو دراز میکنه و میره تو دل یک جادوگری که همین الان دهن بلک بولت رو صاف کرد! اگه ایشون باهوش ترین آدم جهان هست، من به خودم خیلی امیدوار شدم! بعدش، آقای شگفت انگیز که بعد از هفت سال و سه فیلم که یکی از یکی بدتر بودند ملاقاتش میکنیم (اونم با نقش آفرینی جان کرازینسکی) حتی فرصت مبارزه نداشته باشه بعد کاپیتان مارولی که کلا انگار توی هر دنیایی شخصیت نچسبی هست و چیز خاصی برای مخاطبین نداره، یک نبرد جانانه با واندا داره(این شما رو یاد چیزی جز سلاخی کردن کاراکترهای مرد برای قدرت نمایی زورکی خانم ها میندازه؟) این صحنه میتونست به شکل منطقی تری نوشته بشه. یعنی اینکه کاپیتان کارتر به خاطر روحیه صلح طلبانه ای که داره یا کاپیتان مارول به خاطر غرورش قدرت های بلک بولت رو فاش میکردند و بعد از اون هم یکی از این دو نفر به مصاف واندا میرفت و کشته میشد. اینطوری رید ریچاردز فرصت مبارزه هم داشت و میتونست منطقی تر بجنگه. و البته پروفسور ایکس رو هم به خاطر جایگاهی که پیش هواداران داشت نفر آخر گذاشتنش و راستش ایشون هم همچین نبردی نکرد! من نمیگم که کلا زن ها رو بذارند کنار و هیچی به هیچی، ولی این کارهای زورکی واقعا اشتباهه. و البته شما میگید این کامئوها مقدمه ای برای سکرت وارز و ایلومیناتی و ایناست، ولی من میگم بیشتر برای مجبور کردن مردم به دیدن فیلم و فروش بیشتر بود(که به همین منظور دیدیم که چقدر بعضی چیزها رو در تریلرها لو دادن که حتی صدای کوین فایگی هم دراومد)! وگرنه میتونستند بازیگران و نسخه هایی رو بیارند که این چنین پیش هواداران محبوب نیستند و هر بلایی که دلشون خواست سرشون بیارند، ولی اینطوری فروش فیلم چی میشد؟! خیلی حیفه که پاتریک استوارتی که در این نقش با اون سکانس فوق‌العاده مرگش در فیلم لوگان خداحافظی کرد، حالا اینطوری برگرده و اینطوری کشته بشه!




حالا جدا از اینها ، همون کاپیتان مارول زد سفینه تانوس رو از وسط نصف کرد ، بعد با افتادن یک مجسمه زپرتی روش مرد ؟ اصلا بعضی سکانس‌ها آدمو به خنده میندازه !
حیف که این فیلم می‌تونست یک شاهکار بشه ولی رفت جزو بدترین فیلمای مارول :(
نقل قول کردن
mtm
#25 mtm 1401-03-01 16:27
به نقل از tynixer:
به نقل از AM SM BM SM:
#21
ببینید من سوالم اینه که چرا کسی مثل رید ریچاردز جوانب احتیاط رو رعایت نمیکنه. لقب "باهوش ترین مرد جهان" چیز کمی نیست ولی این باهوش ترین خیلی راحت میاد قدرت بلک بولت رو لو میده. یعنی نمیتونست حتی یک درصد احتمال بده که جادوگری که اینقدر استرنج دربارش هشدار داد و از سدهای دفاعی اونا به راحتی عبور کرد میتونه کارهای خطرناکی بکنه. از این بدتر نوع حمله رید ریچاردز هست. مستر نابغه، میاد همینجوری خودش رو دراز میکنه و میره تو دل یک جادوگری که همین الان دهن بلک بولت رو صاف کرد! اگه ایشون باهوش ترین آدم جهان هست، من به خودم خیلی امیدوار شدم! بعدش، آقای شگفت انگیز که بعد از هفت سال و سه فیلم که یکی از یکی بدتر بودند ملاقاتش میکنیم (اونم با نقش آفرینی جان کرازینسکی) حتی فرصت مبارزه نداشته باشه بعد کاپیتان مارولی که کلا انگار توی هر دنیایی شخصیت نچسبی هست و چیز خاصی برای مخاطبین نداره، یک نبرد جانانه با واندا داره(این شما رو یاد چیزی جز سلاخی کردن کاراکترهای مرد برای قدرت نمایی زورکی خانم ها میندازه؟) این صحنه میتونست به شکل منطقی تری نوشته بشه. یعنی اینکه کاپیتان کارتر به خاطر روحیه صلح طلبانه ای که داره یا کاپیتان مارول به خاطر غرورش قدرت های بلک بولت رو فاش میکردند و بعد از اون هم یکی از این دو نفر به مصاف واندا میرفت و کشته میشد. اینطوری رید ریچاردز فرصت مبارزه هم داشت و میتونست منطقی تر بجنگه. و البته پروفسور ایکس رو هم به خاطر جایگاهی که پیش هواداران داشت نفر آخر گذاشتنش و راستش ایشون هم همچین نبردی نکرد! من نمیگم که کلا زن ها رو بذارند کنار و هیچی به هیچی، ولی این کارهای زورکی واقعا اشتباهه. و البته شما میگید این کامئوها مقدمه ای برای سکرت وارز و ایلومیناتی و ایناست، ولی من میگم بیشتر برای مجبور کردن مردم به دیدن فیلم و فروش بیشتر بود(که به همین منظور دیدیم که چقدر بعضی چیزها رو در تریلرها لو دادن که حتی صدای کوین فایگی هم دراومد)! وگرنه میتونستند بازیگران و نسخه هایی رو بیارند که این چنین پیش هواداران محبوب نیستند و هر بلایی که دلشون خواست سرشون بیارند، ولی اینطوری فروش فیلم چی میشد؟! خیلی حیفه که پاتریک استوارتی که در این نقش با اون سکانس فوق‌العاده مرگش در فیلم لوگان خداحافظی کرد، حالا اینطوری برگرده و اینطوری کشته بشه!




حالا جدا از اینها ، همون کاپیتان مارول زد سفینه تانوس رو از وسط نصف کرد ، بعد با افتادن یک مجسمه زپرتی روش مرد ؟ اصلا بعضی سکانس‌ها آدمو به خنده میندازه !
حیف که این فیلم می‌تونست یک شاهکار بشه ولی رفت جزو بدترین فیلمای مارول :(

این خیلی برام عجیبه که بعضی ها تنها ملاکشون برای بد بودن یا خوب بودن این فیلم رو گذاشتن روی یک سکانس! اونم سکانسی مربوط به واریانت های شخصیت هایی که قبلا میشناختن
و قطعا این فیلم یکی از بدترین های مارول نیست
نقل قول کردن
AM SM BM SM
#26 AM SM BM SM 1401-03-01 18:12
به نقل از mtm:
به نقل از tynixer:
به نقل از AM SM BM SM:
#21
ببینید من سوالم اینه که چرا کسی مثل رید ریچاردز جوانب احتیاط رو رعایت نمیکنه. لقب "باهوش ترین مرد جهان" چیز کمی نیست ولی این باهوش ترین خیلی راحت میاد قدرت بلک بولت رو لو میده. یعنی نمیتونست حتی یک درصد احتمال بده که جادوگری که اینقدر استرنج دربارش هشدار داد و از سدهای دفاعی اونا به راحتی عبور کرد میتونه کارهای خطرناکی بکنه. از این بدتر نوع حمله رید ریچاردز هست. مستر نابغه، میاد همینجوری خودش رو دراز میکنه و میره تو دل یک جادوگری که همین الان دهن بلک بولت رو صاف کرد! اگه ایشون باهوش ترین آدم جهان هست، من به خودم خیلی امیدوار شدم! بعدش، آقای شگفت انگیز که بعد از هفت سال و سه فیلم که یکی از یکی بدتر بودند ملاقاتش میکنیم (اونم با نقش آفرینی جان کرازینسکی) حتی فرصت مبارزه نداشته باشه بعد کاپیتان مارولی که کلا انگار توی هر دنیایی شخصیت نچسبی هست و چیز خاصی برای مخاطبین نداره، یک نبرد جانانه با واندا داره(این شما رو یاد چیزی جز سلاخی کردن کاراکترهای مرد برای قدرت نمایی زورکی خانم ها میندازه؟) این صحنه میتونست به شکل منطقی تری نوشته بشه. یعنی اینکه کاپیتان کارتر به خاطر روحیه صلح طلبانه ای که داره یا کاپیتان مارول به خاطر غرورش قدرت های بلک بولت رو فاش میکردند و بعد از اون هم یکی از این دو نفر به مصاف واندا میرفت و کشته میشد. اینطوری رید ریچاردز فرصت مبارزه هم داشت و میتونست منطقی تر بجنگه. و البته پروفسور ایکس رو هم به خاطر جایگاهی که پیش هواداران داشت نفر آخر گذاشتنش و راستش ایشون هم همچین نبردی نکرد! من نمیگم که کلا زن ها رو بذارند کنار و هیچی به هیچی، ولی این کارهای زورکی واقعا اشتباهه. و البته شما میگید این کامئوها مقدمه ای برای سکرت وارز و ایلومیناتی و ایناست، ولی من میگم بیشتر برای مجبور کردن مردم به دیدن فیلم و فروش بیشتر بود(که به همین منظور دیدیم که چقدر بعضی چیزها رو در تریلرها لو دادن که حتی صدای کوین فایگی هم دراومد)! وگرنه میتونستند بازیگران و نسخه هایی رو بیارند که این چنین پیش هواداران محبوب نیستند و هر بلایی که دلشون خواست سرشون بیارند، ولی اینطوری فروش فیلم چی میشد؟! خیلی حیفه که پاتریک استوارتی که در این نقش با اون سکانس فوق‌العاده مرگش در فیلم لوگان خداحافظی کرد، حالا اینطوری برگرده و اینطوری کشته بشه!




حالا جدا از اینها ، همون کاپیتان مارول زد سفینه تانوس رو از وسط نصف کرد ، بعد با افتادن یک مجسمه زپرتی روش مرد ؟ اصلا بعضی سکانس‌ها آدمو به خنده میندازه !
حیف که این فیلم می‌تونست یک شاهکار بشه ولی رفت جزو بدترین فیلمای مارول :(

این خیلی برام عجیبه که بعضی ها تنها ملاکشون برای بد بودن یا خوب بودن این فیلم رو گذاشتن روی یک سکانس! اونم سکانسی مربوط به واریانت های شخصیت هایی که قبلا میشناختن
و قطعا این فیلم یکی از بدترین های مارول نیست

قطعا و بدون شک این فیلم یکی از بدترین فیلم های مارول نیست. هنوزم کلی سرگرم کننده است. اصلا اسم سم ریمی کلی برای فیلم اعتبار میخره اونم با بازیگرانی معرکه. یه سری تصمیمات خوب هم توی فیلمنامه وجود داشتند که قبلا بهشون اشاره کردم. ولی من حرفم اینه که بعضی تصمیمات عجیب و اشتباهی که در فیلمنامه وجود داشتند باعث عصبانی شدن طرفداران شدند که خیلی حیف بود. نمیتونم تصور کنم اگر با یک فیلمنامه زیبایی که مال خود دکتر استرنج بود، سم ریمی چه کارهایی که نمیکرد و چطور عصاره اش رو بیرون میکشید. ولی متاسفانه این اتفاق نیفتاد و این کامئوهای بی دلیل هم مشت نمونه خروار بودند که نشون میدن بعضی از این تصمیمات اشتباه چه ضرری به فیلم زدن. حالا اینم که اینقدر به این صحنه گیر میدیم نه تنها به خاطر حضور بازیگران دوست داشتنی مطرحی هست بلکه شما رو نمیدونم، ولی توی اون لحظه که رید ریچاردز شد سخنران و بقیه جنگجوهای عزیز وایسادن نگاهشون کردن تا همینطوری سلاخی بشن، فیلم لحظه ای برای من حالت کمدی گرفت که اینا انگار میخواستند هرچه سریعتر از شر همکارانشون راحت بشن! اما در کل من فقط این صحنه رو ایراد فیلم نمیدونم و توی دو کامنت اصلی که نوشتم (10# و 11#) دلایلم رو برای ایرادان این فیلم ارائه کردم.
نقل قول کردن
HosseinK
#27 HosseinK 1401-03-26 21:29
فاز چهارم مارول بعد فازی شروع شد که محبوب ترین کارکتر ها بهترین بازی ها و ماندگار ترین سکانس هاشون رو خلق کرده بودن و ویلن بزرگی مثل تانوس بالاخره از پا درومده بود.
فاز چهارم شروع جدیدی برای استودیو بود تا بتونه داستان عظیم دیگه ای رو خلق کنه و قهرمان های جدیدی رو معرفی کنه با این تفاوت که دیگه هوادارا مثل فاز یک کم توقع نیستن و دوسدارن داستان ها منسجم تر بشه و استودیو هم در حد توقع فیلم بسازه.
اما فاز چهارم تا اینجای کار، مثل وعده غذایی آخر هفته از قرمه سبزی ته یخچال که بلک ویدو باشه بد موقع و فیلم دکتراسترنج ناقص بود.
بعد پایان بازی هوادارا دکتراسترنج رو رهبر بعدی قهرمان های زمین میدونستن و از مولتی ورس جنون به عنوان یک پایه گذار اساسی فاز های بعدی نام میبردن.
اما چی شد؟ این فیلم صرفا فصل دوم وانداویژن بود. با این تفاوت که بودجه بیشتری داشت.
اگه این فیلم رو تحت عنوان دکتراسترنج نمیساختن و مثل فیلم مردعنکبوتی، دکتراسترنج یک شخصیت مکمل میشد فیلم به اندازه ارزشش برسی میشد و جایگاه بهتری داشت.
قبلا همزمان بودن سکانس بعد تیتراژوانداویژن و قسمت آخر لوکی خیلی مورد بحث بود و توقع میرفت که این بیانگر اتفاقی باشه که توضیحش رو توی مولتی ورس جنون ببینیم اما خب انگار طرفدارها از برخی نویسنده های مارول ذهن خلاق تری دارن.
نقل قول کردن
Ts7n
#28 Ts7n 1401-04-04 01:59
با احترام به بقیه بزرگواران
لایک به نقد آقای فقیه
اصولا دنیای سحر ، جادو و طلسم خیلی جای بازتری برای خلاقیت های داستانی و بصری داره
اما من هم معتقدم در فاز جدید مارول یه جورایی وقایع به اون شکلی که باید ماندگاری و قوت ندارن که بخاطر سرعت و عدم پردازش صحیح مسیره
چون طبیعتا با ورود به فاز جدید و اتمام داستان های قبلی ، کارکتر های جدید وارد میشن به دنیای سینمایی مارول که هرکدوم هم بازیگر های مطرحی دارن و انتظار میره که حضور پررنگی داشته باشن در نتیجه مارول باید یک سرانجامی براش شخصیت های قبلی پیدا کنه چون نمیتونه همه این شخصیت ها رو توی یک داستان در اخر جمع کنه
اما مهم اینه این سر انجام ها چطوری باشن
شما کدوم رو میپسندید ؟ سرانجام تونی استارک یا کاپتان امریکا ؟ یا اسکارلت وچ ؟
منطق یکی از نقطه قوت های مارول بوده طی فاز های گذشته
این که میشد با استدلال از روی فیلم های مختلف سینمائیش به نتایج درست رسید اما الان داره مدام از این موضوع دور تر میشه و هوادار ها مدام دارن سعی میکنن خودشون داستان رو یک جوری تفسیر کنن که معنی بده ! و تنها چیزی که مخاطب رو دیدن محصولات ترغیب میکنه ، اعتیاد به دیدنشونه که این خیلی حیفه
نقل قول کردن
حسام محمد خانی
#29 حسام محمد خانی 1401-04-04 14:37
بنظرم فیلم از نظر کیفیت فیلم متوسطی بود ولی خب خیلی هایپ درست کردن از بودن ایکس من و اینها تا توبی مگوایر و..
ولی فیلم بدی نبود بنظرم نمره 7 بهترین نمره واسش هست
نقل قول کردن
IRONHAMI
#30 IRONHAMI 1401-04-05 01:21
خب اگه اجازه بدید منم نظر خودمو در این رابطه بگم
خب در کل فیلم رو انگار خیلی با عجله درست کردن اما سناریو و داستان فیلم خیلی خوب بود تو صحنه ی اول زود با یک نبرد شروع کردیم و خیلی هیجان انگیز بود
خب گروه ایلومیناتی هم زیاد به چشم نیومدن خب انقدر کاراکتر خوب بود بنظرم منطقی نمیاد که در عرض دو دقیقه بمیرن و خب تنها نکته مثبت اینه که اونا واریانت بودن و امیدوارم پروفسور ایکس مستر فانتاستیک بلک بولت و ... رو دوباره (با همان بازیگراشون ) ببینیم و البته حضور ولورین هم ( دوباره با همان بازیگر) میتونه چشم گیر باشه در کل با اومدن چندین شخصیت مثل کانگ و نسخه بد ادام وارلاک یا بلکه گالاکاتوس یوما گوراث گارگانتوس و ... منطقی هم هست ایکس من ها انتقایم جویان نا انسان ها و چهار شگفت انگیز برای یه نبرد عظیم جمع بشن یه نبردی که همه ی جهان های مولتیورس رو تهدید میکنه
در ادامه خب معرفی امریکا چاوز هم خوب بود میتونه با یادگیری جادو هم قدرتش افزایش پیدا کنه
نکات مثبت - حضور ایلومیناتی - معرفی امریکا چاوز - تایید شدن دیدن دوباره ی دکتر استرنج - دانستن چندین مطلب دیگر درباره مولتیورس -صحنات پر هیجان
نکات منفی -مرگ عجیب گروه ایلومیناتی - نبود چند کاراکتری که انتظار داشتیم - کم بود زمان فیلم ( انگار خیلی عجله کردن)- دیدن یک داستان دیگر علیرغم چیزی که در تریلر حدس زده بودیم
نقل قول کردن
Ts7n
#31 Ts7n 1401-04-05 09:27
اگر بخوام نقد دقیق تری از فیلم بگم :
از نظر کارگردانی ؛ نقاط قوت خوبی داشت مثل سکانس های وسیع مبارزه اول فیلم اما ضعف های شدیدی هم داشت؛میتونم به زمانی اشاره کنم که دکتر استرنج رو با نوشیدنیش به خواب فرستاد ، اون سکانس یک حالت سرگیجه یا مقداری اسلوموشن داشت که درستش این هست که این سکانس ها رو pov بگیرن ! چون کارکتر داره سرش گیج میره ! و زاویه درست بر گیج رفتن دوربین جایی هست که ما از چشمان کارکتر ببینیم مثل وقتی که کریستین با اون وروحجهنمی درگیره که کارگردان اونجا رو pov میگیره
در نتیجه یا باید یک سری سکانس ها رو به اون شکل تدوین نکرد ! یا اگه میخوایم بکنیم باید روی اصول باشه
از این سکانس های ایراد دار توی فیلم بسیار هست و این بر اساس نظر اساتیدش هست نه بنده حقیر
البته میدونم که دوستانی ممکنه بگن این سلیقه کارگردانه ولی خب وقتی کسی کارگردانی یا هر رشته هنری رو به صورت آکادمیک میخونه ، متوجه میشه که یک سری اصول پایه و اصلی هست برای این اون رشته که لازم به اجرا هستند مثل یک خوشنویس ! نمیشه هرکسی به اسم سلیقه و علاقه هرتغییری که لازم میدونم توی اون هنر و فرمش بده.

درمورد فیلمنامه ؛ باید بگم که قبل از هر چیز به عنوان یک قانون ؛ اثر نیازمند این هست که در نهایت بک گراند و پیش زمینه کارکتر هاش در فیلم به شکل صحیح نمایان کنه
(بازم تکرار میکنم سعی میکنم صحبت هایی که در زمینه نقد هستن رو از روی اصول نقد پیش ببرم نه نظر و سلیقه شخصی) در نتیجه ما در نقد این فیلم نمیتونم توجیه کنیم برای مثال؛ نقصی که در شرح گذشته شخصیت امریکا هست بخاطر اینه که مثلا مارول بعدا میخواد نمایانش کنه ! این حرف غلطه! فیلمنامهِ درست ، باید به اندازه کافی و به شکل صحیح درون خودش این مبحث گذشته شخصیت ها رو داشته باشه و از اونجایی که ما نسبت به داکتر اسرنج روایتی برای گذشتش به شکل مشخصی داریم ! ( نمی‌خوام وارد فیلم قبلی بشم ولی میدونیم که بک گراند دکتر استرنج کامل چیه ) و از اونجایی که واندا مکسیموف هم توی سریال اختصاصی خودش کامل شناختیمش و توی این اثر هم وقت این کار رو نداریم (البته بعد از مدت زیادی سرگردانی بدون سرگذشت در دنیای مارول) در نتیجه نویسنده فیلمنامه فقط باید به سراغ ساختن بک استوری و گذشته برای امریکا چاوز میرفته ! که نرفته؛ و فقط یک سکانس بی سر و ته از اولین باری که دروازه بین دنیا های باز کرده رو نشون میده ! همین اونم بسیار ناقصه و توضیحات خودشم که چیز درست حسابی بهش اضافه نمیکنه که این بسیار بسیار بده
بریم سراغ گذشته واندا ؛ از اونجا که واندا توی سریال اختصاصی خودش یک جورایی تکلیفش روشن شد و اما اتفاق این فیلم که دوباره تصمیم گرفته یک خرابی دیگه به بار بیاره از نظر ساختاری یک اشتباه واضحه ! اگر فرض کنیم که مجبوریم شخصیت منفی داستان واندا باشه ، فیلنامه باید بتونه با قوت تمام نشون بده که دارک‌هولد چطوری ذهن به کار گیرندش رو مسوم میکنه ! و به چی ختم میشه ، که اینطوری حداقل ما یک دلیل درست برای تکرار این مسئله داشته باشیم و بپذیریم مثلا فرض کنید
وقتی پروفسور ذهن خوان ما (اگزویر)! توی ذهنش میره ؛ میتونست روی مسوم شدن ذهنش توسط دارک هولد تاثیر کوچیکی بذاره و خراشی روی اون سلطه تاریکی بندازه و شخصیت در آخر داستان با دیدن بچه هاش مقداری درونش بلرزه و با لمس همزاد پاکِ خودش، لحظه ای به خود اصلیش برمیگرده و تصمیم درست رو میگیره ! وحتی
قسمت انتهایی فیلم ، جایی که امریکا قراره قدرت هاش رو کنترل کنه تقریبا بدون هیچ منطقیه و با یک قیافه که آها الان فهمیدم چطوری با ماجرا برخورد میکنه و این یعنی شخصیت طی فیلم برای این صحنه اماده نشده ! و فیلمنامه برای رشد شخصیت امریکا (از نظر روانی) در این سکانس زمانی نذاشته

ایراد گیری از فیلم نامه میتونه خیلی طولانی باشه در نتیجه بیشتر از این سراغش نمیریم

از نظر جلوه های ویژه بصری اگر بخوایم صحبت کنیم و ژانر فیلمم در نظر بگیریم انتظار میرفت با کارگردانی درست تر و مقداری جلوه های بصری کم زرق و برق تر اما دقیق تر شاید صحنه های ترسناک تر بهتری باشیم ! که متاسفانه سراغش نرفتن. یکی از جاهائیم که در ساختن و انتخاب جلوه اشتباه کردن؛ اون قسمتی هست که چشم سوم داکتر استرنج رو میبینیم ! چقدر بد ساخته شده از نظر جلوه های ویژه !

موسیقی متن فیلم که میشه گفت بیشتر سررشته دارم ازش به خودی خود خیلی خوبه و مشخصه که خلاقانه ساخته شده امـــــــــــــ ــــــا با ساختار فیلم هماهنگی لازم رو نداره !
شاید اگر این قسمتی که الان در موردش صحبت میکنم یک مقداری مورد توجه قرار میگرفت فیلم خیلی بهتر میشد
ببینید مشخصه که خواستن که سکانس هایی ، پلان هایی ترسناک باشه که قابل درکه چرا ، اما زرق و برق رنگ ها در اجرای جادو ها ، رنگ بندی لباس ها و حتی تم کلی که در تدوین براش در نظر گرفته شده ، فیلم رو هوا معلق نگه میداره و تناقض ژانری درش به وجود میاره
خلاصه یعنی
خیلی سکانس ها موسیقی ترس رو میرسونه اما تم تدوین و رنگ بندی شادی و هیجان رو !
دیالوگ ها و صداهای کارکتر ها ترسناک میشه اما تم فیلم بازم خوشگل موشگل و گوگولیه
و حتی اگه جایی تم فیلم اینطوری نیست در عوض با کلی طلسم و جادو با نور نئونی روبرو هستیم که احساس مورد نیاز در صحنه رو بهم بزنه

ی مقدارم در مورد بازیگری اثر بگم ؛ الیزابت اولسن توی این فیلم نشون میده در کنار این که چهره معصوم و مظلوم و مغمومش چقدر دوست داشتنی بوده برای مخاطب و اسیبی که خورده رو توی چهرش میشه دید ! اما خیلی خوب ترسناک میشه ! اگر شخصیت واندا رو در عالم خیال فرض کنیم با توجه به داستان هایی که پشت سر گذاشته اگر قرار بود شرور بشه میمیک چهرش ، صداش و... دقیقا همینجوری میشد
نقل قول کردن
Ah.R
#33 Ah.R 1401-04-16 17:34
ب نظر من فیلم خوبی بود ، یکی از ایراداتی که میشه ب این فیلم گرفت ، سرعت فیلم بود ، ک حدود بیست دقیقه اول فیلم همه چی معلوم شد ، شخصیت بد داستان کیه ، آدم خوبه کیه ، إمریکا چاوز چیکارس و ...
یک مقدار کم هم cgهاش می‌لنگید
در کل اکشن های جذاب ، سکانس های ترسناک ، و شامل صحنه های جدیدی بود
امتیاز کل ، 8.25
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید