این مقاله نیز به مناسبت اکران فیلم جدید بتمن تقدیم به شما عزیزان میشود.

مقدمه: آزوالد چسترفیلد کابلپات ملقب به پنگوئن از نخستین دشمنان بتمن است که توسط نویسنده بیل فینگر و طراح باب کین خلق شده است و در شماره 58 کتاب‌های مصور کمیک‌های کارآگاهی، (دسامبر 1941) در اولین حضورش به تصویر کشیده شد. او اغلب قاچاقچی بازار سیاه است و کلوپ‌های شبانه محفلی برای فعالیت‌های غیرقانونی اوست. در کودکی او همواره توسط دیگرام مسخره میشد. او در بزرگسالی وارد شغل قاچاق میشود و با وجود ورشکستگی همچنان پولدار است و تبهکاران زیادی را دور خود دارد. قابلیت های او عبارت هستند از: مغز متفکر جنایت‌کاری. استفاده از چتر شعبده‌بازی به عنوان سلاح توانایی مطیع کردن افراد با زبان و سایر تجهیزات و قدرت سازماندهی و رهبری. حالا با توجه به حضور این کاراکتر در فیلم جدید بتمن ساخته مت ریوز، سایت اسپایدی قصد داره که شما رو با این کاراکتر آشنا کنه.

- یک شخصیت دیگر هم به نام «پنگوئن» در دنیای کمیک وجود داشته است!

احتمالا نمیدونستید که چند ماه پس از خلق شخصیت پنگوئن، انتشارات Fawcett Publications قهرمانی را معرفی کرد که او هم پنگوئن نام داشت! او یک کارآگاه و ابرجاسوس کاندایی الاصل به نام Bruce Baron بود که در جنگ جهانی دوم از کشورش در مقابل نازی ها دفاع میکرد. او بر خلاف پنگوئن دی سی، ماسک بر صورت میزد که حالت منقار داشت. فاست کامیکس برای اینکه یه وقت دی سی ازش شکایت نکنه بعدها اسم او را به «زاغ آبی» (Blue Raven)  تغییر داد. در هر حال، این شرکت سال 1953 تعطیل شد و این شخصیت هم دیگر هیچ وقت در هیچ جا دیده نشده است.

1- سرگذشت و اریجین

همچون بیشتر شخصیت های دیسی، سرگذشت پنگوئن هم بارها دست خوش تغییر شد. اما چیزی که در همه آنها ثابت بوده، این است که آزوالد در کودکی به خاطر قد کوتاه، وزن زیاد و بینی منقاری‌شکلش مورد تمسخر و آزار و اذیت قرار می‌گرفته. والدین او مغازه پرنده فروشی داشتند و از همان موقع آزوالد عاشق پرندگان شد زیرا آنها تنها دوستان او بودند. به همین دلیل او سال ها بعد لقب "پنگوئن" را برای جرم و جنایت هایش برگزید. مادر آزوالد به شدت مراقب او بود و او را مجبور می‌کرد که هروقت از خانه بیرون می‌رود با خود چتر ببرد (حتی در روز های گرم تابستان!) زیرا پدر آزوالد بعد از یک باران شدید بر اثر ابتلا به ذات الریه مرده بود. این عادت تا بزرگسالی نیز ادامه یافت و برای همین آزولد همیشه یک چتر را که محهز به یک تیغه و تفنگ است به عنوان سلاح حمل میکند. آزوالد به دلیل علاقه اش به پرندگان، در دانشگاه رشته پرنده شناسی را انتخاب کرد اما بعد از مدتی همه فهمیدند که او حتی از استادان‌ش هم بیشتر می‌داند! بعد از مرگ مادر آزوالد، او برای بدهی هایش به جنایت روی آورد و یکی از دشمنان بتمن شد. البته در اریجین های جدیدتر فهمیدیم که او فرزند خانوادهٔ اشرافیِ کابلپات بوده اما از خانواده اش طرد شده و در بزرگسالی راه خباثت را پیش گرفته. همچنین گفته میشه که خانواده وین باعث ورشکستگی کابلپات ها شدند و این یکی از علل تنفر شدید پنگوئن نسبت به بروس وین است.

2- او کارش را به عنوان یک دزد خرده پا شروع کرد!

حقیقت اینه که اون اوایل که پنگوئن خلق شد، خیلی با چیزی که امروزه می‌شناسیم تفاوت داشت. در آن زمان نقشه های پنگوئن انقدر بیخود بودند که او را به یک شرور مضحک تبدیل میکردند؛ به طوریکه حتی بقیه جنایتکاران گاتهام او را مسخره میکردند! مثلا او یک بار مجسمه‌ای که مال خودش بود را دزدید و سرقت رو انداخت گردن بتمن تا از بیمه پول بگیره! او همچنین برای مدتی از پرندگان دست آموز برای مبارزه با بتمن استفاده میکرد (تصور کنید که بتمن با چندتا کلاغ مبارزه کنه)! او همچنین نقشه پیچیده ای علیه بتمن و رابین کشید تا عمه خودش رو فریب بده تا باور کنه که او جنایتکار نیست بلکه یک شهروند عادی و قانون‌منده که شرکت تولیدکننده چتر داره! یک بار هم آلفرد به تنهایی شکستش داد و یک بار یه بچه تمساح که تازه از تخم در اومده بود با گاز گرفتن پنگوئن، اون رو شکست داد و به خاطر این آسیب پنگوئن برای مدتی از جنایت دست کشید! به هر حال تا دلتون بخواد پنگوئن داستان های مزخرف داشته. در اولین کمیک های پنگوئن دیدیم که او نه یک رئیس مافیا، بلکه یک دزد بود که نقاشی های گران قیمت رو برای رئیسش می‌دزدید! البته او به زودی با رئیسش به مشکل خورد و اون رو کشت و جایش را گرفت. به هر حال پنگوئن مسیر طولانی رو طی کرد تا به چیزی که امروزه می‌شناسیم تبدیل بشه.

3- او بتمن را به بت هالک تبدیل کرد!

«باب هنی» (Bob Haney) نویسنده جالبی بود که به قواعد مرسوم دنیای کمیک اعتقاد خاصی نداشت. انگار زیاد هم اهمیتی نمیداد که داستان هایش را با دیگر کمیک ها و نویسندگان دی سی هماهنگ بکنه! در واقع هر کاری دلش میخواست میکرد! ضمن اینکه دوست داشت با رقیب دی سی یعنی مارول نیز شوخی بکنه. مثلا گاهی اوقات بتمن تاب خوران (!) وارد عمل میشد و میگفت من خیلی از اسپایدرمن در تاب خوردن بهترم و ...! در شماره 68 از کمیک Brave and the Bold نیز دیدیم که پنگوئن دست به یکی از عجیب ترین نقشه هایش زد. او با استفاده از یک گاز شیمیایی خاص و کمک جوکر و ریدلر، بتمن رو به «بت – هالک» تبدیل کرد! به همین راحتی! البته بعد از مدتی بتمن با کمک «مرد عنصری» به حالت اول برگشت.

4- او شهردار گاتهام شد

در طول داستان Forever Evil در سری 52 New، دیدیم که گروه سندیکای جنایتکاری نه تنها جاستیس لیگ را مقهور خودش کرد بلکه کاری کرد که از زمین ناپدید شوند! آنها به کمک یک سایبورگ فاسد (ملقب به Grid) ، کل سیاره رو گرفتند و «نایت وینگ» را در برنامه پخش زنده شکنجه داده و کشتند! بعد از اینکه سندیکای جنایتکاری کنترل را به دست گرفتند، آشوب زیادی ایجاد شد و شهر گاتهام هم تحت تاثیر آن قرار گرفت. پنگوئن از ابرشرورهایی بود که از سندیکای جنایتکاری حمایت می‌کردند. در ادامه او موفق شد که به مقام شهرداری گاتهام دست پیدا کند. او سپس شهر را میان ابرشرورهای مختلف گاتهام تقسیم کرد و به هر یک قلمرو خودشان را داد. خود پنگوئن هم به عنوان شهردار بر گاتهام حکومت میکرد. البته این وضعیت نیز پایدار نماند و همه چیز به حالت اول بازگشت.

5- یک بار ذهن پنگوئن وارد بدن بتمن شد!

در شماره 61 از کمیک های جاستیس لیگ، دیدیم که به طرز عجیب و مرموزی بدن پنگوئن و بتمن جا به جا شد؛ به طوریکه ذهن پنگوئن وارد بدن بتمن شد. البته علاوه بر بتمن سایر اعضای لیگ عدالت هم به سرنوشتی مشابه دچار شدند. به طوریکه جای ذهن سوپرمن با لکس لوثر، «مارشن منهانتر» (Martian Manhunter) با «دکتر لایت» (Dr. Light)، فانوس سبز با «مرد خالکوبی شده» (Tattooed Man)‌، فلش با «کاپیتان بومرنگ» (Captain Boomerang)، آکوامن با «کاتلس چارلی» (Cutlass Charlie) و «هاوکمن» (Hawkman) با «آی کیو» ‌‌(I.Q) عوض شد. البته بعدا معلوم شد که همه چیز زیر سر «دکتر دستینی» بوده و قهرمانان توانستند اوضاع را به حالت سابق بازگردانند.

6- همکاری با لکس لوثر

در طی داستان No Man's Land شهر گاتهام بر اثر یک زلزلهٔ عظیم تقریبا با خاک یکسان شد و انبوهی از زندانیان گاتهام از زندان آزاد شدند. بعد از زلزله، دولت آمریکا این شهر را محاصره، و قرنطینه کرد. بنابراین آشوب و بی‌قانونی گاتهام را فرا گرفت. در این شرایط پنگوئن از فرصت استفاده کرد و سعی کرد که از آب گل آلود ماهی بگیرد. در آن زمان ارتباط گاتهام با جهان بیرون قطع شده بود و ورود کالا به آن ممکن نبود. پس پنگوئن تصمیم گرفت که با کمک رابط هایش در بیرون گاتهام، از این موقعیت نهایت سود را ببرد. بعدا فاش شد که یکی از کسانی که با پنگوئن همکاری میکرده لکس لوثر و شرکت او یعنی لکس کورپ بوده است. لوثر با پنگوئن همکاری میکرد چون اطلاعات پنگوئن به او کمک میکرد که سوابق دارایی های گاتهام را کنترل کند. البته بعد از اینکه پنگوئن سعی کرد از لوثر باج گیری کند، اتحاد آنها به هم خورد.

7- او جان بتمن را نجات داد!

بعد از اینکه جوکر در شماره 14 از سری دوم کمیک های بتمن به گاتهام برگشت، پنگوئن برای مدتی غایب شد و شخصی به نام «ایگناتیوس اوگیلوی» (Ignatius Ogilvy) را موقتا دست نشانده خود کرد. اما اوگیلوی از غیاب او سواستفاده کرد و با جعل مرگ پنگوئن، کنترل باند او را به دست گرفت و لقب «‌امپراطور پنگوئن» (Emperor Penguin) را برای خود انتخاب کرد. او سپس با استفاده از مخلوطی حاوی سرم «من – بت»، ونوم (ماده ای که قدرت فیزیکی بِین را افزایش می‌دهد) و برخی از معجون های گیاهی «پویزن آی وی» به قدرت و استقامت بدنی بالایی دست یافت و به هیولایی مهارنشدنی تبدیل شد. بتمن برای مقابله با اوگلیوی، به جنگ او رفت اما به راحتی شکست خورد. سپس اوگلیوی بتمن را از یک درخت دار زد تا بمیرد. اما پنگوئن به موقع به کمک بتمن آمد و جان او را نجات داد. او همچنین حاضر شد برای اینکه امپراطوری جنایتکارانه اش را دوباره به دست بگیرد، با بتمن متحد شوند. در آخر بتمن و پنگوئن پیروز شدند و اوگیلوی را سرنگون کردند.

8- پنگوئنِ زمین یک نقشه قتل والدین بروس را کشید

در مولتی ورس New 52 ، جهان های موازی مختلفی وجود داشت که زمین شماره 1 هم یکی از آنها بود. ما با این جهان در رمان های گرافیکی "زمین یک" (Earth One) آشنا شدیم که هدفشان مدرن کردن اریجین کاراکتر های کلاسیک دیسی بود. در این داستان دیدیم که آزوالد کابلپات به شدت مصمم بود که شهردار گاتهام شود اما او رقیب مهمی به نام دکتر توماس وین داشت. او که پیروزی توماس در انتخابات را مایه ننگی برای خانواده‌ کابلپات می‌دانست تصمیم گرفت که چند روز قبل از انتخابات، توماس را هنگام بازگشت از سینما به قتل برساند. او یک نفر را استخدام کرد تا برق سینما را قطع کند و هنگام بیرون آمدن توماس و خانواده‌اش، آنها را به قتل برساند. اما برخلاف نقشه او، خانواده وین از در پشتی سینما بیرون رفتند و والدین بروس توسط یک سارق ولگرد کشته شدند. اگرچه نقشه او عملی نشد اما اوضاع برای او حتی بهتر هم شد زیرا رقیب انتخاباتی او توسط شخص دیگری حذف شد. بدین ترتیب آزواد شهردار گاتهام شد و برای مدت طولانی بر آن حکومت کرد. سال ها بعد، بتمن از اقدامات مخفی شهردار فاسد باخبر شد و با او مبارزه کرد. در نهایت پنگوئن با تفنگی که در چترش پنهان بود بتمن را غافلگیر کرد و او را شکست داد. او سپس ماسک بتمن را برداشت و از هویت او باخبر شد. او همچنین فاش کرد که قصد داشته والدین او را بکشد اما شخص دیگری این کار را کرده. قبل از اینکه آزوالد بتمن را به قتل برساند آلفرد سر رسید و با شلیکی او را کشت و جان بروس را نجات داد.

9- اریجین پنگوئن در فیلم "بازگشت بتمن" تغییر کرد

راستش رو بخواهید فیلم "بازگشت بتمن" ساخته تیم برتون تا حد زیادی از دنیای بتمن در کمیک بوک ها فاصله گرفته بود و برتون در این فیلم بار دیگر علاقه خودش را به عناصر گوتیک (Gothic) به نمایش گذاشت. اوج این مساله را میتوانید در ظاهر و شخصیت پردازی پنگوئن (با بازی «دنی دویتو») ملاحظه کنید. اما پدر و مادرهایی که بچه های خودشون رو به سینما برده بودند شاکی بودند زیرا پنگوئن بیش از حد و سیاه ترسناک به تصویر کشیده شده بود. درسته این فیلم یه جورایی عجیب و غریبه و بتمن در آن به نوعی یک شخصیت فرعی به حساب میاد، ولی هنوز هم خیلی ها هستند که میگن برترین فیلم ساخته شده از روی بتمنه چون یک ضدقهرمان فوق العاده به نام زن گربه ای داره و یک خبیث عالی هم داره به نام پنگوئن. کلا ایده ای که برتون برای پنگوئن داشت از دنیای کمیک بهتر و پخته تر بود. برتون با هوشمندی کاری کرد که پنگوئن به صورت یک آدم ناقص الخلقه دربیاد که آدم باهاش میتونست همذات پنداری کنه. کسی که از سوی خانواده و اجتماع طرد شده است. در حالی که در دنیای کمیک وی بیشتر اوقات به صورت یک خلافکار کوتاه قد که کت و شلوار سیاه بر تن داره و انگیزه هایش برای خباثت کافی نیست، به تصویر کشیده میشه.

10- پنگوئنِ سریال گاتهام یکی از بهترین خبیث های سریال های کمیک بوکی است

فصل اول سریال "گاتهام" اونقدر پیچش و فراز و نشیب داره که آدم خیال میکنه داره یک افسانه پریانی رو نگاه میکنه! اولش ما با سریالی درام و جنائی سر و کار داشتیم ولی رفته رفته داستانک ها رنگ و بوی تخیلی و فانتزی به خود گرفتند و کمیک بوکی تر شدند. ولی شگفت انگیزترین پیچش این سریال مربوط به جایی میشه که معلوم میشه «اسوالد کابل پات» یا همان «پنگوئن»، در تمام این مدت داشته با یکی از روسای بزرگ جنایتکاری شهر یعنی «کارماین فالکونه» کار میکرده! این پیچش باعث شد تا نقشه کشیده شده بین فالکونه و پنگوئن بیش از پیش پیچیده بشه (یعنی همه اون بخشی که "«گوردون» باید او را میکشته ولی این کار رو نکرده و بعد وانمود کرد که مرده و ..." نقشه بوده!) . ولی مهم تر اینکه باعث شد تا پنگوئن به یکی از بهترین و جذاب ترین شخصیت های این سریال تبدیل بشه  و بهش لقب ستاره غیر منتظره (breakout star) سریال را بدهند. در واقع نوع روایت به قدرت رسیدن این شخصیت از یک دستیار ساده به یکی از قدرتمند ترین افراد گاتهام بسیار جذاب از کار درآمد. در ضمن نوع رابطه و تعامل او با شخصیت ریدلر نیز بسیار دیدنی بود. رابین لرد تیلور نیز انصافاً نقش پنگوئن را عالی بازی کرد.

کیارش یارویسی

(Kia Iron Man)

All rights reserved © Spidey.ir 2022

(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)

مطالب مرتبط:

همه چیز درباره بتمن

10 ابرشرور برتر دنیای کمیک که قدرت فوق بشری ندارند!

10 تغییر وحشتناک در شخصیت های کمیک بوکی

10 پیچش داستانی برتر در سریال های کمیک بوکی

10 ابر شرور خپل برتر دنیای کمیک!

10 سرگذشت (ORIGIN) کمیک بوکی که در دنیای سینما و انیمیشن بهتر شدند!

10 شخصیت قدیمی کمیک بوک که هم نام کاراکترهای معروف مارول و دی سی هستند!

10 شخصیت خبیث برتر سریال های کمیک بوکی!

بدترین لباس های شخصیت های خبیث در فیلم های کمیک بوکی

معرفی 10 دشمن برتر بتمن (TOP 10 BATMAN VILLAINS)

5 ابرشرور کمیک بوکی دنیای سینما که باید ریبوت شوند

15 شخصیتی که در دنیای سینمایی دی سی وجود دارند (ولی شما هنوز آنها را ندیده اید)

10 خبیث دنیای مرد عنکبوتی که میتوانند دشمنان مناسبی برای بتمن باشند!

15 تغییر لباس در شخصیت های کمیک بوکی که باعث عصبانیت هواداران شد

10 شخصیت عجیب و غریب در دنیای کمیک

10 حقیقت مهمی که باید درباره «ریدلر» (RIDDLER) بدانید

این مطلب را به اشتراک بگذارید :