در این مقاله میخواهم نشان دهم که آخرین بخش از تریلوژی به یاد ماندنی سم ریمی برای اسپایدرمن نقاط قوت چشمگیری داشت که اکثراً مورد غفلت واقع میشوند.
فیلم مردعنکبوتی 3 در سال 2007 در ادامه دو فیلم تحسین شده مردعنکبوتی 1 (سال 2002) و مردعنکبوتی 2 (سال 2004) اکران شد. این فیلم در زمان خودش نقد های منفی زیادی را چه از طرفداران متعصب مردعنکبوتی و چه از منتقدان سینما دریافت کرد و علیرغم فروش 894 میلیون دلاری که این فیلم را در زمان خودش به پرفروش ترین فیلم ابرقهرمانی تاریخ تبدیل میکرد نتوانست محبوبیت فیلم های قبلی این سه گانه را تکرار کند و از دید بسیاری ، ضعیفترین فیلم سه گانه مردعنکبوتی سم ریمی لقب گرفت. اما در این مقاله میخواهم به 10 نقطه قوت بزرگ فیلم مردعنکبوتی 3 اشاره کنم و یادآوری که علیرغم نکات منفی ، این فیلم نکات مثبت بسیار مهمی داشته و از فیلمی که فکر میکنید واقعا بهتر است:
10- جی. کی سیمونز در نقش آقای جیمسون
جی جونا جیمسون با بازی عالی جی کی سیمونز را به صورت قطعی میتوان یکی از باحال ترین کاراکترهای فیلم های ابرقهرمانی-کمیک بوکی تاریخ نامید. او با لحن جدی و تند خودش به بهترین شکل دیالوگ ها را به زبان می آوَرَد و نقش یک سردبیر روزنامه بداخلاق را به خنده دارترین شکل ممکن بازی میکند. جی کی سیمونز در فیلم مردعنکبوتی 3 هم به اندازه دو فیلم قبلی در این فیلم خوب و خنده دار است. حضور او در این فیلم از قضیه فشار خون گرفته تا لحظه اجاره کردن دوربین از آن دختر بچه در نبرد نهایی یکی از نقاط قوت فیلم محسوب میشوند. به خاطر همین بود که MCU بدون ذره ای تردید و درنگ بعد از 12 سال او را بار دیگر در فیلم Far From Home و به دنبال آن در فیلم No way Home مقابل دوربین قرار داد.
9- کامئوی بروس کمپبل
چه در فیلم اول و در نقش گوینده جذاب رینگ کشتی کج که حتی نام "مردعنکبوتی" را انتخاب میکند و چه در فیلم دوم و در نقش دربان مزاحم که به پیتر اجازه ورود به سالن برای تماشای نمایش تئاتر مری جین را نمیدهد و چه حضور او در این فیلم ، کامئو های بروس کمپبل در سه گانه مردعنکبوتی ریمی همواره جذاب و مورد استقبال بوده است.
کامئوی او در فیلم مردعنکبوتی 3 حتی طولانی تر از دو فیلم قبلی بوده و این بار او در نقش یک مرد فرانسوی شیک پوش که در یک رستوران فرانسوی کار میکند و با پیتر قرار میگذارد که مری جین را سورپرایز کند (همان رستورانی که پیتر میخواهد از مری جین خواستگاری کند) به جذابیت هر چه تمام تر ظاهر میشود. نوع لهجه فرانسوی ای که او به کار میبرد و شیمی ای که بین او و پیتر شکل میگیرد یکی از لحظات خیلی خوب فیلم را رقم میزند. واقعا لحظاتی که او به اشتباه فکر میکند پیتر دارد به او علامت میدهد خنده دار و تماشایی است و میتوان گفت در این فیلم بهترین کامئوی بروس کمپبل را شاهد هستیم.
8- به سرانجام رساندن داستانک های قبلی
فیلم مردعنکبوتی 3 را اگر هم ضعیفترین فیلم سه گانه بنامیم نمیتوانیم منکر این بشویم که دنباله خوبی برای دو فیلم قبلی بود و آرک های داستانی نیمه تمام قبلی را به شکلی درست به پایان رساند.
مثلا آرک داستانی پیتر و هری که در فیلم اول با نمایش دوستیشان شروع شد و با کشته شدن نورمن آزبورن به یک تراژدی رسید و در فیلم دوم با لو رفتن هویت مردعنکبوتی برای هری آماده قسمت سوم شد در این فیلم به خوبی پرورش داده میشود و جدا از نبرد ها و اکشن هایی که میان آن دو میبینیم سکانس های تاثیر گذاری هم وجود دارد که یک پایان باشکوه برای هری و این رفاقت چندین ساله میسازد.
ماجرای عاشقی پیتر و مری جین هم که در فیلم اول به تصویر کشیده شده بود و در فیلم دوم جزئی تر و دقیقتر بررسی شد ، در این فیلم قرار است به نقطه نهایی خودش (ازدواج) برسد. در این فیلم مشکلات آنها با هم و عدم آمادگیشان برای ازدواج به تصویر کشیده میشود و نهایتا هم این سه گانه با آن سکانس زیبای مری جین و پیتر به پایان میرسد.
علاوه بر اینها ، در این فیلم ماجراجویی های پیتر پارکر هم ادامه می یابد و کاراکتر او در انتهای فیلم به مراتب پخته تر و با تجربه تر از قسمت قبلی میشود و درس های مهمی در زندگی اش میگیرد.
در کنار همه این موارد ، کاراکتر های قبلی هم در این فیلم کماکان حضور مثبتی دارند و به فیلم و خلق لحظات خوب کمک میکنند (مثل جی جونا جیمسون ، مثل زن عمو می ، مثل آقای دیتکوویچ و اورسالا و ...).
7- سینماتوگرافی قوی
چه کسی فکر میکرد در اوایل دهه 2000 میلادی که اکثر فیلم های پرفروش از تم های دارک و سنگین استفاده میکردند سم ریمی با ساخت یک فیلم مردعنکبوتی رنگارنگ و لایت چنین موفقیتی به دست بیاورد؟!
در فیلم مردعنکبوتی 3 ما شاهد تعادلی بین فضای دارک و لایت هستیم. به شکلی که در صحنه هایی که نیاز باشد فضا تیره و دلگیر کننده میشود و در صحنه های دیگر روشن و پراحساس است.
در ضمن با طراحی صحنه های ریمی حال و هوای ژانر وحشت هم در این فیلم دیده میشود. (سکانس تولد ونوم و جامپ اسکیر های فیلم را به یاد بیاورید.)
به این نکات، نورپردازی ، بازی با رنگ و فیلمبرداری دیدنی را هم اضافه کنید. سم ریمی بار دیگر استادانه از سبک فیلمرداری منحصر به فرد خود در این فیلم استفاده میکند. چرخاندن های معروف دوربین، کلوز آپ هایی که از چهره میگیرد، اکستریم کلوز آپ هایی که از چشم میگیرد ، قاب بندی های جالبش و ....
6- سکانس های اکشن و مبارزه
هر کدام از فیلم های مردعنکبوتی سم ریمی اکشن ها و نبردهای فوق العاده ای دارد که هنوز هم پس از گذشت سال ها تماشایی و هیجان انگیز هستند. (نبرد مردعنکبوتی و گرین گابلین در مردعنکبوتی 1 و نبرد مردعنکبوتی و دکتر اختاپوس در سکانس شاهکار قطار در مردعنکبوتی 2)
فیلم مردعنکبوتی 3 هم از این قاعده مستثنی نیست. حتی میتوان گفت مردعنکبوتی 3 بهترین نبرد ها و اکشن ها را در این سه گانه دارد. سکانس نبرد عظیم و شگفت انگیز پایانی فیلم با بازگشت حماسی هری با آن گلایدر و بمب های گابلینی خودش برای نجات جان پیتر و تیم آپ کردنش با او در مقابل مردشنی غول آسا و ونوم ، یکی از سکانس های ماندگار فیلم های ابرقهرمانی است. جدا از این سکانس نبرد های پیتر و هری در فیلم به شدت مهیج و دیدنی است. (به خصوص نبرد اولیه ای که در تاریکی شب در خیابان شکل میگیرد و هری مجال حرف زدن هم به پیتر نمیدهد و فقط میخواهد او را از بین ببرد. در حالی که پیتر تا جای ممکن سعی میکند خودش را از صحنه دور کند تا به هری آسیبی نرساند!)
همچنین سکانس های نبرد مردعنکبوتی و مردشنی هم در فیلم به شدت جذاب و خاص هستند و سکانس های متفاوتی خلق شده است.
5- توبی مگوآیر در نقش پیتر پارکر
توبی مگوایر در طول این سه گانه به زیبایی هر چه تمام تر نقش یک پیتر پارکر nerd (خجالتی و کم رو) و یک پسر ساده و مهربان را بازی کرده است. او به بهترین شکل ناپختگی و جوانی و آسیب پذیری کاراکتر پیتر پارکر را به تصویر میکشد و با بازی دیدنی اش تعادل خیلی خوبی میان غم و شادی و جدیت و کمدی ایجاد میکند. مجموعا او باعث میشود که مخاطبان به راحتی با پیتر همذات پنداری کنند و او را یک انسان کاملا واقعی حس کنند که مثل بقیه انسان ها با مشکلات زندگی اش دست و پنجه نرم میکند.
همه این موارد در مردعنکبوتی 3 هم به بهترین شکل انجام میشود. او کماکان نسبت به مری جین یک عاشق واقعی است ولی در جایی که باید ، دستپاچه و ضعیف کار میکند. توبی به شکلی قابل درک پس از پیوستن به سیمبیوت آرام آرام از خودش فاصله میگیرد و به یک شخصیت تهاجمی و بد تبدیل میشود. او احساس غرور (هنگام محبوبیت بالای مردعنکبوتی) و دغدغه های زندگی اش را خیلی خوب به بیننده منتقل میکند و پس از جدا شدن از سیمبیوت حس پشیمانی پیترپارکر از رفتار های زشتش را کاملا دقیق و قابل درک بازی میکند. توبی مگوایر حتی در سکانس های بد فیلم (رقص مضحک پیترپارکر) هم بازی خوبی از خود به نمایش میگذارد و بی شک یکی از بزرگترین نقطه قوت های فیلم است.
4- بازیگران مکمل قوی
اکثر بازیگران ، بازی درخشانی را از خود ارائه میکنند و انتخاب بازیگران به درستی انجام شده است.
بازی توماس هیدن چرچ در نقش فلینت مارکو/مردشنی فوق العاده است. همانقدر که با آن صدای بمش و قیافه سردش یک قاتل ترسناک و زندانی فراری بی رحم میسازد، یک پدر مهربان و از خود گذشته میسازد که بیننده را وادار به همذات پنداری با خود میکند.
و دیگر چه کسی میتوانست بهتر از کریستن دانست نقش معشوق زخم خورده پیترپارکر و بهتر از جیمز فرانکو نقش یک رفیق با معرفت و فداکار و در عین حال تهدید آمیز را به تصویر بکشد؟! و چه کسی میتوانست از رزماری هریس دوست داشتنی تصویر بهتری از زن عمو می دلسوز و آرام پیترپارکر با آن جملات شنیدنی اش ارائه کند؟! زن عمو می ای که مانند قطب نمای اخلاقی پیتر در این فیلم هم بسیار درخشان ظاهر میشود.
حتی میتوان گفت بازی توفر گریس هم در فیلم خوب است. (علیرغم تمام ضعف هایی که در شخصیت پردازی ناقص او دیده میشود.).
3- موسیقی متن شنیدنی
همانطور که احتمالا میدانید آهنگساز فیلم مردعنکبوتی 1و2 دنی الفمن بود و در فیلم مردعنکبوتی 3 برخلاف دو فیلم قبلی کریستوفر یانگ این مسئولیت را به عهده گرفت. باید گفت که او به بهترین شکل ممکن توانست جای خالی دنی الفمن را پر کند.
موسیقی متن مردعنکبوتی 3 ترکیبی است از موسیقی های دو نسخه قبلی و موسیقی های جدید و شنیدنی ای که خود یانگ اضافه کرده و بنابراین یک موسیقی متن پخته شده و کامل را شاهد هستیم.
موسیقی متن مردعنکبوتی 3 را حتی میتوان یکی از بهترین موسیقی متن های تمام تاریخ فیلم های ابرقهرمانی دانست. موسیقی متن به درستی لحظات احساسی را احساسی تر، لحظات غمگین را غمگین تر (مثل موسیقی عالی مرگ هری) و لحظات حماسی را حماسی تر میکند. (از موسیقی حماسی الفمن در این فیلم به بهترین نحو ممکن استفاده شده)
تم مردشنی هم که به شدت شنیدنی است و در سکانس تولد مردشنی مو را به تن هر مخاطبی سیخ میکند. این تم به قدری با شخصیت مردشنی هماهنگ است که در عین ایجاد حس خطر و ترس ، آن فروپاشی درونی و عشق فلینت مارکو به دخترش را هم به بیننده منتقل میکند.
تم مورد استفاده برای ونوم هم به با کاراکتر ونوم و سیمبیوتش هماهنگ است. همانقدر وحشتناک و سیاه و پلید! (آن سکانس کلیسا موسیقی عالی ای دارد.)
در این بین موسیقی اضافه شده Uncle Ben Flashback هم شنیدنی است و کنار بازیگری ، کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین عالی باعث میشود سکانس حضور پیتر و زن عمو می در اداره پلیس یک سکانس به شدت دیدنی و خوش ساخت شود. (اگر بحث درست یا غلط بودن ایده رتکان عمو بن را کنار بگذاریم ، انصافا سکانس تماشایی است.).
2- جلوه های ویژه مسحور کننده
فیلم مردعنکبوتی 3 چون چند سال بعد از فیلم های قبلی اکران شد توانست از پیشرفت تکنولوژی CGI به بهترین شکل ممکن سود ببرد و این فیلم از نظر جلوه های ویژه بصری فوق العاده است.(به راحتی میتوان گفت بهترین جلوه ویژه بصری را در میان سه گانه مردعنکبوتی ریمی دارد.) جلوه های ویژه فیلم به قدری خوب است که حتی پس از گذشت 16 سال از ساخت این فیلم هنوز هم قابل تحسین و تماشایی هستند چه برسد به سال 2007 !
جلوه ویژه به کار برده شده به شدت در سکانس های اکشن کمک کننده بوده و باعث افزایش هیجان و جذابیت مبارزات فیلم شده است.
جلوه ویژه مردشنی فوق العاده است. از شن روی چارچوب بدن فلینت مارکو گرفته تا آن غول بزرگ شنی انتهای فیلم همگی باور پذیر هستند. این جلوه ویژه به قدری طبیعی جلوه میکند که شما حس میکنید مردشنی واقعا وجود دارد!
همچنین جلوه ویژه استفاده شده برای ونوم و سیمبیوت هم خوب است و غیرطبیعی به نظر نمیرسد.
نکته قابل توجه این است که جلوه ویژه به قدری خوب و دقیق طراحی شده است که تغییرات شخصیت ویلن ها از حالت انسانی خود به حالت غیرانسانی خود به شدت واقعی به نظر میرسد و شما حس نمیکنید که کامپیوتر آنها را طراحی کرده است.
.....
اگر بخواهیم دقیق تر بررسی کنیم سکانس تولد مردشنی را میتوان بهترین سکانس فیلم مردعنکبوتی 3 و یکی از بهترین سکانس های تاریخ فیلم های ابرقهرمانی نامید. سکانسی که به صورت تمام و کمال شخصیت فلینت مارکو را برای ما میسازد و بیننده را با او همراه میکند.
بدون هیچ کلمه ای این سکانس داستان زندگی مردی را روایت میکند که در قالب دانه های شن روی زمین فرو پاشیده است و به خاطر عشق و تعهدی که نسبت به دختر مریضش دارد دوباره به سختی روی پاهای خودش می ایستد.
آن لحظه ای که مردشنی دستش را برای گرفتن عکس یادگاری دخترش دراز میکند ولی نمیتواند آن را در دست بگیرد ، یک لحظه به شدت تاثیرگذار است که میتواند اشک مخاطب را در بیاورد.
علاوه بر جلوه ویژه خیره کننده و کارگردانی استادانه، موسیقی متن فوق العاده کریستوفر یانگ هم به خلق این سکانس خارق العاده و ماندگار کمک بزرگی کرده است.
1- دیالوگ های فوق العادهو مضمون های قابل تامل
فیلم مردعنکبوتی 3 علیرغم اینکه یک فیلم ابرقهرمانی است به شدت پر معنا است. یک فیلمی که پر از دیالوگ های قوی و تاثیرگذار و همینظور مملوء از مضمون های جورواجور است. فیلمی که کار بزرگی کرده است و درباره تضاد هایی مثل کمال و نقص، خوبی و بدی، عشق و نفرت، انتقام و بخشش، و دوستی و بی‌وفایی حرف های تاثیر گذاری میزند.
فیلمی که زندگی پیتر پارکر را از اوج محبوبیت و غرور زیاد تا فرورفتنش در منجلاب اشتباهات و دوباره به پا خاستنش را نمایش میدهد ، از پستی و بلندی های عشق بین پیتر و مری جین و ازدواجشان صحبت میکند و درس مهمی میدهد که به قول زن عمو می (که در این فیلم باز هم جملات طلایی خود را به بهترین شکل به زبان می آورد) برای ازدواج باید تعهد و آمادگی لازم را داشت.
فیلمی که به ما بار دیگر نشان میدهد که آدم های دنیا سیاه و سفید نیستند و همگی یک سری ویژگی های مثبت و منفی دارند که میزانش در انسان های مختلف متفاوت است. همانطور که میبینیم ابرقهرمان دوست داشتنی ای مثل مردعنکبوتی هم میتونه کار های به شدت بدی بکند و برعکس ، قاتلی مثل فلینت مارکو ممکن است به خاطر عشق و علاقه به دخترش زندگی خودش را فدا کند و بدین شکل همراهی مخاطب را با خودش برانگیزد. این فیلم به طور کلی درباره اهمیت انتخاب با ما صحبت میکند و به ما نشان میدهد که انتخاب های ما است که شخصیت ما را میسازد.
فیلمی که درباره بخشش و انتقام صحبت میکند و عواقب هر یک را نشان میدهد. پیتر در میانه فیلم و هنگامی که به شدت خشمگین است انتقام گرفتن از فلینت مارکو را انتخاب میکند و دست به کار های وحشتناکی میزند و عواقبش را هم میبیند. همانطور که زن عمو می هم به او میگوید که انتقام مثل زهر میماند و انسان را از چیزی که هست جدا میکند و به یک موجود وحشتناک تبدیل میکند. اما در پایان فیلم پیتر که دیگر تجربه های زیادی کسب کرده است ، پس از آن سکانس تاثیرگذار گفتگو با فلینت مارکو، بخشش را انتخاب میکند و حس میکند که باری از روی دوشش برداشته شده است. (این موضوع بخشش یا انتقام و عواقبش درمورد رابطه پیتر- هری هم دیده میشود.)
و در پایان فیلم ، که رفاقت و معرفت را در نقطه اوج خود به نمایش میکشد و نشان میدهد علیرغم تمام فراز و فرود های دوستی پیتر و هری ، این رفاقت میتواند زیباترین اتفاق زندگی باشد!
Whatever comes our way, whatever battle we have raging inside us, we always have a choice. My friend Harry taught me that. He chose to be the best of himself. It’s the choices make us who we are, and we can always choose to do what’s right.
در پایان هم واضح است که باید از کارگردانی فوق العاده سم ریمی یاد کنیم که با ترکیب کمیک بوک های مردعنکبوتی و ژانر های مختلف سینمایی یک اثر قابل توجه تحویل ما داد.
علی عبداللهی
All rights reserved © Spidey.ir 2023
(هرگونه كپی‌برداری و نقل قول از اخبار و مقالات این سایت تنها با ذكر منبع و نام نویسنده مجاز می‌باشد)
مطالب مرتبط:
مقایسه بین ونوم در بازی مردعنکبوتی 2 و فیلم اسپایدرمن 3
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم مرد عنکبوتی 3 (2007)
نقد و بررسی فیلم "مرد عنكبوتی 3 " (2007)
تفاوت های نسخه سینمایی فیلم "مرد عنکبوتی 3" با نسخه ویژه کارگردان (SPIDER-MAN 3.1)
لینک دانلود نسخه جدید فیلم مردعنکبوتی 3
10 فیلم ابرقهرمانی که به دلیل دخالت های استودیو نابود شدند!
بدترین پیچش های داستانی در فیلم های کمیک بوکی
کانسپت های جدید از فیلم "مردعنکبوتی ۳" (SPIDER-MAN 3)
چرا ونومِ "مرد عنکبوتی 3" آنقدر بد بود؟!
ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم مرد عنکبوتی (2002)
اشارات و ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" – بخش اول
اشارات و ایستراگ (EASTER EGG) های فیلم "مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست" – بخش دوم
رتبه بندی تاثیرگذارترین کاراکترهای فیلم های «سم ریمی» (SAM RAIMI)
10 تاثیر فیلم های مرد عنکبوتی ساخته سم ریمی بر روی دنیای سینمایی مارول
رتبه بندی دشمنان مرد عنکبوتی در فیلم های سینمایی
15 صحنه در دنیای سینمایی مارول که مستقیما از کمیک بوک گرفته شدند!
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات مخفی بازی "مرد عنکبوتی: مایلز مورالز"
10 نکته جالبی که احتمالاً درباره "اسپایدرمن" های «سام ریمی» نمیدانستید!
15 سئوال بی پاسخ مانده درباره دنیای مرد عنکبوتیِ توبی مگوآیر و اندرو گارفیلد
ایستر اِگ (EASTER EGG) ها و اشارات فیلم "مرد عنکبوتی: دور از خانه"
50 صحنه برتر فیلم های مرد عنكبوتی- قسمت دوم
تمامی اشارات و ارجاعات انیمیشن مردعنکبوتی خارق العاده به سه گانه مردعنکبوتی
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات انیمیشن سینمایی "سفر به دنیای عنکبوتی" – قسمت اول
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات انیمیشن سینمایی "سفر به دنیای عنکبوتی" – قسمت دوم
50 صحنه برتر در فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی - قسمت اول
10 ایستراگ (EASTER EGG) برتر "مرد عنكبوتی شگفت انگیز 2"
نفس گیر ترین مبارزات مردعنکبوتی در سگانه‌ی "سم ریمی"
10 دفعه ای که فیلم های مرد عنکبوتی حال و هوای ژانر وحشت پیدا کردند!
ایستر اگ(EASTER EGG)ها و اشارات فیلم "مرد عنکبوتی: بازگشت به خانه"
10 رفاقت برتر فیلم های مرد عنکبوتی
20 طرح اولیه (CONCEPT ART) در فیلم های مرد عنکبوتی که مورد استفاده قرار نگرفتند
ایستراگ (EASTER EGG) ها و اشارات جدیدترین بازی مردعنکبوتی
طرح های به كار گرفته نشده از دشمنان مرد عنکبوتی در فیلم های سم ریمی!
پشت صحنه فیلم های اسپایدرمن ساخته سام ریمی + لینك دانلود!
رتبه بندی بازیگران فیلم های سینمایی مرد عنکبوتی
بررسی نسخه های سینمایی از عشق های پیتر پارکر درســــه گانه "سم ریمی"
مقایسه لباس اسپایدرمن در فیلم های «مارك وب» و «سم ریمی»
10 حقیقتی که باید درباره فیلم کنسل شده "مرد عنکبوتی 4" بدانید
تمامی اشارات و ارجاعات انیمیشن مردعنکبوتی خارق العاده به سه گانه مردعنکبوتی
این مطلب را به اشتراک بگذارید :
دیدگاه‌ها
مقاله ای بود که بار دیگر یادآور این فیلم برام شد.دقیق یادم نمیاد تو سایت از چه کسی شنیدم ولی خودمم بعدا نقل قولش کردم که میگفت:ریمی از هیچی شاهکار ساخته.میدونید چرا؟چون ونوم بهش تحمیل شد.چون باید از نو میساخت.
ولی اگر همه مون یه جو عقل داشته باشیم میبینیم تو همین متا یا راتن،نمرات آخرین قسمت های تریلوژی ها چیه(دارک نایت رایزز قبول نیست چون الکی گنده شد)مردعنکبوتی ۳ از خیلی هاشون رتبه بالاتری گرفته.
داغ این سه گانه هنوزم برام هست...
تمام و کمال اشکالات و کم و کاستی های این فیلم رو قبول دارم ولی به هر چی که اعتقاد دارین این فیلم یه فاجعه نیست
سم ریمی با وجود دخالت های بیجایی که تو کارش شد تمام تلاش خودش رو کرد تا فیلم قابل قبولی تحویل بده و مخواطب رو کاملا ناامید نکنه
هر چه اشکال و عیب و نقص تو این فیلم میبینید سونی رو بخاطرش لعنت کنید
شخصا با این سه گانه خیلی خاطره دارم و تجربه ام از دیدن این فیلم واسه اولین بار رو هم هرگز فراموش نمیکنم
دلم عمیقا واسه سند من میسوخت و اون سکانس درد و دل کردنش با پیتر اشک منو درآورد / دوست داشتم در نهایت هری حقیقت رو راجب پدرش بفهمه و به پیتر کمک کنه و همینجوری هم شد و سکانس مرگش بازم منو به گریه انداخت ( راستی خدمتکار خانواده آزبورن هم منو خیلی یاد آلفرد میندازه ) / با ونوم زیاد مشکل نداشتم چون چیزی از دنیای کمیک اون موقع نمیدونستم ولی الان به تمام ایرادات اش واقفم ولی هنوز هم سکانس های دیدنی ای که با حضورش خلق شد رو دوست دارم / پیتر مثل همیشه ملموس بود و زن عمو می هم طبق معمول دوست داشتنی بود / و بخاطر به نتیجه نرسیدن رابطه پیتر و مری جین هم خیلی ناراحت شدم ولی الان میدونم که قرار بود در فیلم های بعدی که هرگز ساخته نشدن ادامه پیدا کنه و یادمون نره که تو فیلم راهی به خانه نیست پیتر گفت که رابطه اش با مری جین درست شده ( ازدواج کردن یا نه بازم معلوم نیست ) / رتکان مرگ عمو بن خوب نبود ولی تاثیر زیادی از دید من نداره و هنوزم دنیس کاراداین مقصر اصلی اون حادثه هست
همشم تقصیر سونی و آقای اوی اراده
#1والا به نظرم الان دیگه نمره های منتقدا مشکوکه خودت هم یه مثال زدی... بماند حالا کاری با این قضیه ندارم فقط میخواستم بگم فقط به نظر منتقدا نمیشه اکتفا کرد، چرا؟ چون این یه فیلم کمیک بوکیه و باید در این زمینه هم بررسی بشه.
اسپایدی فیلم بد نداره همه فیلماش عالی و خوبن جز دو تا امیزینگ 2 و همین اسپایدرمن 3 ریمی.
مقاله در مورد اسپایدر من 3 هست پس با امیزینگ 2 کار نداریم.
این دو تا فیلمی که نام بردم بیشتر بهشون میخوره که نا امید کننده باشن.(همینجا بگم که نامید کننده بودن دلیلی بر بد بودن نیست، بلکه نتونست انتظارات رو برآورده کنه، این فیلم با تمام خوبی و بدی هاش یه اثر متوسطه نه یه اثر بد امیزینگ 2 هم همینه)
والا این فیلم تا یه جایی مثل دو فیلم قبلی خوب پیش میره اما تا ونوم میاد تو فیلم، فیلم دچار اختلال میشه. قضیه ونوم در کمیک ها طولانی و برای اوردنش به سینما باید به طور عالی زمینه چینی بشه بعد وارد بشه به داستان و تازه بچسبه به پیتر و بعد جدا شه و در نهایت هم بچسبه به ادی و تبدیل به ونوم بشه که همه ی اینا خیلی زمان میبره و واقعا سخته که تو سینما نشونش بدن در حقیقت بیشتر به درد سریال میخوره. خب این از ونوم، ما از اون طرف هم سند من رو داریم که میفهمیم باعث قتل عمو بن شده و پیتره هم دنبال انتقام از اونه، از یه طرفه دیگه هم هری رو داریم که حاظشو به دست میاره و دنبال انتقام از پیتره،(خدایی چه شیر تو شیری شده :o)،،،، الان به نظر شما این فیلم میتونه به همه این کار ها رسیدگی کنه؟ معلومه که نه و عمده این دلایل هم بر میگرده به ونومی که از طرف سونی و اوی اراد به سم ریمی تحمیل شده، و همین هم کلک فیلم رو میکنه ، پایان بندی فیلم خوب نیست، معلومه که دو ساعت زمان کافی برای این فیلم نبوده، و در نهایت ما میمونیم و کلی اتفاقاتی که افتاد و درجا تموم شد، ونوم نه تنها شخصیت.پردازی مزخرفی داشت بلکه به باقی شخصیت ها هم ضربه زد.
راستش موسیقی این فیلم هم چنگی به دل نمیزنه و نه تنها ضعیف تر از دو فیلم قبله بلکه ضعیف ترین موسیقی در بین تمام فیلم های اسپایدیه که خب دلیلشم همه میدونیم.
علاوه بر داستان و موسیقی ضعیف یه رقص مضحک توبی اعصابمون رو خورد میکنه... بیاید با هم صادق باشیم، شاهکار بودن فیلم قبلی باعث ضربه خوردن این فیلم هم شد، انتظار ما به شدت بالا رفت و جز شاهکار چیز دیگه نمیخواستیم ولی این فیلم برعکس انتظاراتمون عمل کرد، در حقیقت این فیلم زیر سایه اسپایدرمن 2له شد و نتونست از پس خودش بربیاد.
نمیشه در مورد تمام نقطه ضعف های این فیلم توضیح بدم زیاد طولانی میشه ولی تو سایت چند تا مقاله هست مثلا (نقد همین فیلم یا مقاله چرا انقدر ونوم فیلم مرد عنکبوتی 3 بد بود)که اینها توضیح میدن مشکلات فیلم رو، بگذریم.
در آخر هم بگم که نکاتی که در این مقاله بهش اشاره کردید (البته به نظرم شماره 3و 9 نکته قوت نیستن، شماره10و 5 و 4 در حقیقت یکی هستن و بازی همه بازیگران رو یه نکته باید در نظر گرفت چه خوب باشن چه بد) کمی باعث نجات فیلم میشن ولی کاملا نه چون نکات منفی فیلم واقعا زیاده در هر صورت با ساخته شدن قسمت چهارم، میشد چند تا از این مشکلات رو حل کرد ولی خب قسمت چهارم هم ساخته نشد و ما موندیم و این مشکلات درسته که سم ریمی نقشه های دیگه ای داشت ولی چیز دیگه رو ناچارا به ما تحویل داد که حتی خودش هم از راضی نبود.
فیلم قبل از ورود ونوم کاملا عالی هست و با فرمول دو فیلم قبلی پیش میره، ولی خب وقتی ونوم میاد بقیه مشکلات هم میاد و فیلمی که قرار بوده عالی باشه رو به یه اثر متوسط تبدیل میکنه که در مقایسه با دو قسمت قبلی واقعا ناامیدمون کرد.
اتفاقا اون رقص رو من دوست داشتم حال کردم خفن بود جالب بود نمیدونم چرا انقدر منفوره
دقیقا اصلا حرف دلم رو زدی.
واقعا پتانسیل بالایی داشت برای موفقیت و اگر فرمول ریمی رو میرفتیم(دوتا خبیث والچر و سندمن)حداقل میتونستیم کمی بیشتر تحملش کنیم(چون اونجا هم باید اریجین و دلیل خصومت با قهرمان رو نشون میدادن که کمی طول میکشید)اما با تحمیل شدن ونوم قضیه فرق کرد(همین الان SSU هم نتونسته موفق بشه)
واقعا ونوم به درد سریال میخوره تا فیلم(مثل انیمیشن مجموعه کارتونی که فصل اولش رسما شاهکار بود)
البته که فیلم ایرادات دیگه ای هم داره ولی بیشترش واسه ونومه(مثلا اگر ونوم نبود نهایتا ۸ میگرفت تا ۶!)
و من خودم شخصا امیزینگ ۲ رو بهتر میدونم(جفتشون رو نقد کردم و نمره اون اندکی بالاتر رفت.یعنی این ۶ و اون ۶/۵)
در نهایت زیر توقعاتی که خودتون هم گفتید خاک شد
پ ن:اصلا نمیتونم بفهمم دارک نایت رایزز تو متا گرفته ۷۸!یعنی اندازه پایان بازی و بهتر از نو وی هوم،رگناروک،سیو یل وار،دکتر استرنج و ... !!!)
ولی من امیزینگ ۲ هم با توجه به مشکلاتش دوست دارم
در جواب ۳#:
به نقل از هی یو:
دوست عزیز اول نکات مثبت رو ببینید ، بعد نکات منفی. این مقاله که در مورد نقد فیلم نیست که هم بدی ها رو بگه هم خوبی ها واز نظر کلی مقایسه کنه ، قراره فقط نقاط قوتش رو بگه. بعدشم مگه سم ریمی نسبتی با آقای عبدالهی داره یا سند سونی به نام ایشونه که بخواد بقول شما ماله کشی کنه؟
و اینکه با #۴ موافقم.
دلایل ۴ تا۱۰ یخورده سطحی نیست؟
مثلا از یه سری که دو فیلم قبلش اونقدر خوب بوده حداقل انتظار اینه که موارد ۴ تا ۶ رو داشته باشه.
باهات موافقم به نظرم اگه ریمی والچر و سند من هم میاورد فیلم عالی نمیشد دقیقا همین چیزی که گفتی، یه فیلم قابل تحمل تر از مرد عنکبوتی 3.به نظرم اگه فقط روی سند من و خصومت بین پیتر و هری تمرکز میکردن خیلی عالی میشد، اصلا یه شاهکار میشد همه چی قشنگ زمینه چینی شده بـود از دو قسمت قبل و ویلن جدید (سند من) هم عالی ظاهر شد ولی این فیلم خرابش کرد.
سند من تو این فیلم به معنای واقعی کلمه فدای شلوغی داستان شد، حضورش کم بود اما عالی بود، اوریجین عالی، انگیزه عالی، بازیگر عالی، کاستوم بینظیر، جلوه های ویژه عالی (خدایی اون زمان جلو های ویژه فیلم حرف نداشت حتی الان هم از خیلی از فیلم های جدید بهتره) ولی حیف که فیلمنامه و شلوغی داستان مجال بیشتری بهش نداد، ضمن اینکه به نظرم زیاد سند من شکل هیولایی گرفته بود ای کاش یه کم بیشتر اونو تو حالت انسانیش میدیدیم
منم مثل تو اینو یه چند پله پایین تر از امیزینگ 2 میدونم
کاملا معلومه که ریمی میخواسته با این کار پیتر رو برای مخاطب منفور کنه. یه سوال آیا شما با دیدن این رقص به سنگدل شدن و بی رحم شدن پیتر بعد از پوشیدن لباس پی میبرید؟ خیر، به هیچ وجه،پیتر میره تو خیابون و بعد هم یه قر میده، واقعا از پیتر که یه آدم گوشه گیر غیر اجتماعی ای بعیده که بره وسط خیابون و همچین کاری بکنه. واقعا راه دیگه نبود که تاثیر سیمبیوت بر اخلاق پیتر رو نشون بدن؟ چرا بود که البته در ادامه فیلم هم یه چند تا نمونه اش رو میبینیم استفاده از گوئن برای ناراحت کردن ام جی، کتک زدن مریجین، جنگیدن با سند من به قصد کشت
حالا یه سوال شما کدوما رو ترجیح میدی، رقص یا چیزایی که گفتم؟
خسته نباشید به عبد اللهی می گویم.
تیتر مقاله کاملا به جا است و این فیلم لیاقت این همه هیت شدن را ندارد ولی دلایلی که آوردید اصلا قانع کننده نبود
مثلا آیا کامئو بروس کمپل باعث میشه یک فیلم خوب یا بد باشه ؟ من که فکر نمی کنم
یا مورد ۴ و ۱۰ که مشابه هم هستند. یعنی جی کی سیمونز جزو بازیگران مکمل حساب نمیشه ؟ حتی در مورد شماره ۵ ما فیلم هایی داشتم که بازیگران نقش اصلی خیلی خوب بازی کرده بودند ولی فیلمنامه آشفته این فیلم مجالی برای درخشش بیشتره آنها نمی‌داد
اتفاقا موسیقی این فیلم نسبت به قبلی ها افت کرده بود چون فکر کنم ریمی با الفمن به مشکل برخورده بودن
و در این مقاله اشاره شده بود که تمام داستانک هم به پایان رسیدن که به نظرم اگه نمیرسیدن فیلم فاجعه می شد . مرد عنکبوتی ۳ حکم آخرین فیلم از ۳ گانه مرد عنکبوتی ریمی رو دارد پس وظیفه کارگردان این بود که داستانک هایی که ایجاد شده اند چه خوب و چه بد به پایان برسند پس این اصلا نکته مثبتی نیست و جزو ضرورت هر فیلمیه
خسته نباشید، مقاله پر و پیمون و جالبی بود
به نظرم این فیلم شاید بیشتر از دو فیلم قبلی نبوغ ریمی و کادرش رو نشون میده، به این علت که با وجود تحمیل ایده استدیو و ظاهرا حذف یسری از ایده های خودش باز فیلم رو در حد قابل قبولی در آورد
و اینکه تو بتونی از یه آش شله قلمکاری که یهو میزارن جلوت و میگن برنامه خودتو بریز دور و با این ایده هایی که ما میگیم برو کار کن، یه همچین چیزی دربیاری، به نظر من کم از شاهکار نداره
چون ببینید توی دنیای سونی هنوزم که هنوزه ما دخالت استدیو رو واضحا تو محصولات میبینیم و نتیجش هم میشه موربیوس، میشه ونوم ۲ میشه امیزنیگ ۲ و ...
و اگر از این نظر نگاه کنیم به جای نقطه ضعف کارگردانی ریمی توی این سه گانه حتی میتونه به نوعی نقطه قوت کار اون در نظر گرفته بشه
و از نظر بنده حتی ما میتونیم این نبوغ رو توی مارک وب هم ببینیم
با اینکه کارگردان تازه کاری بود اما یادمون نره که چی خلق کرد
و توی امیزینگ دو با وجود دخالت شدید استدیو (سونی چرا بیخیال نمیشه نمیدونم!) باز هم اثر به یاد موندنی ای خلق کرد
علی رقم همه مشکلات فیلم و فیلمنامه و ... امیزینگ دو، اثر منفوری نیست، صرفا انتقاد به پتانسیل هاییه که از بین رفته
و در انتها،عمق داستانی و عمق دیالوگ و کارگردانی در اثار ریمی
و زیبایی بصری و بازیگران درجه یک و اتمسفر جذاب اثار مارک وب مواردی هستن که به شخصه توی این اثار تحسینشون میکنم و دست مریزاد دارن
ممنون
لازم دیدم که این مورد رو به دوستان یادآوری کنم:
عزیزان! قرار نیست در این مقاله فیلم اسپایدرمن 3 نقد و بررسی بشه که من بخوام این فیلم رو همه جانبه تحلیل کنم! نقد و بررسی این فیلم در سایت اسپایدی توسط آقای ترابی چندین سال قبل نوشته شده و میتونید برید مطالعه کنید اگه تا الان مطالعه نکردید.
تیتر مقاله واضحه! قراره 10 نقطه قوت گفته بشه! فیلم اسپایدرمن 3 همونطور که نقاط ضعف کم نداره، نقاط قوت هم زیاد داره. ولی توی این سالها اکثرا از نقاط ضعف این فیلم صحبت شده. من هم لازم دیدم که نقاط قوت این فیلم رو هم در قالب یه مقاله تاپ 10 متذکر بشم چون بهش کمتر پرداخته شده.
خوشحالم که بالاخره یکی یه همچین مقاله ای نوشت چون حداقل برای من و می دونم خیلیای دیگه فیلم اسپایدرمن ۳ یک فیلم خاطره انگیز و نوستالژی ای هست که متاسفانه بنابر دلیل های درستی هیت های زیادی بهش وارد شده که واقعا هم به جاست ولی باید بگم که نقطه قوت های این فیلم نباید لابه‌لای ضعف های زیاد و چه بسا اساسی ای که داره محو بشه که اینجا کامل بهشون اشاره شده.
فقط شاید یکسری چیز های جزئی به صورت مورد بیان شده که من با این قسمت یکم مشکل داشتم ولی در کل به چیز های خوب و مهمی اشاره شده مثل جلوه های ویژه ش، موسیقی شاهکارش، بازیگری های قوی و مضمون های فیلم و ...
منو شما چقدر شبیه هم فکر میکنیم(خیلی وقت بود کسی مثل خودم فکر نکرده بود
حالا بتمن بگینز یه چیزی چون خیلی خوب بود ولی دارک نایت از شخصیت پردازی اصلی مثل بتمن در رنج بود و ۸۰ درصد موفقیتش مال مرحوم هیث لجر بود.
اتفاقا که گفتی متوجه شدم ریمی به والچرم نیاز نداشت.یعنی قرار بود جاه طلبانه باشه و تو دوتا فیلم روایت بشه.فکر کنم تو فیلم سوم سند من معرفی میشد و دشمنی اش با پیتر و فیلم چهارم والچر و دلیل خصومتش با پیتر و تیم اپ بین اونا(هرچند ارک هری کجا میرفت
جلوه های ویژه فیلم سوم هرچی هست از اون ۱۵ تایی که استاد تو اون مقاله معرفی کردن بهتره(تازه نامبر وان اونا ۱۰ سال بعد ساخته شده بود!!!)
خیلی بحث جالبی بود و خوشحال شدم با هم وجه اشتراک داریم
با همه موارد موافقم.
این فیلم علیرغم داستان ضعیفش صحنه های خیلی خوبی داره ،، احساسی و اشک آور ، اکشن و هیجان انگیز...
فیلم پره از صحنه هایی که بیننده رو با خودش همراه میکنه و دلشو به درد میاره و اشکشو درمیاره ... ، یا آدرنالینشو میبره بالا.
من بچه تر بودم فکر میکردم مرد عنکبوتی3 توی این سه گانه بهترینشونه. بخاطر همینایی که گفتم.
ولی وقتی اومدم اینجا دیدم بدترینه. اما همونطور که شماهم میدونید واقعا صحنه های موندگاری داره
منم خیلی از بحث با شما خوشحال شدم خیلی از نظراتمون هم یکی بود، همچین حرفایی تو دلم بود که الان گفتم که البته موضوعات دیگری هم هستن
این مقاله باعث شد خیلی ها نظرشون رو بگن و واقعا هم جالب بود
(صحنه های احساسی و اکشن عالی و موسیقی های خاص (درون مایه اصلی فیلم و صحنه های مربوط به الکترو)) من کلا همه فیلمای مردعنکبوتی توبی مگوآیر و اندرو گارفیلد رو از بچگی نگاه میکردم و عاشقشونم. با وجود دوتا فیلمی که نقاط ضعف داشتن واقعا همشون یه جور خاصن..
دقیقا
اون فیلم مال هیث لجره
اخه لامصب هرچی نولان میسازه رو تحویل میگیرن.بد نمیسازه ولی دیگه نه در اون حد(کمترین نمره اش تو متا ۶۰ )
ولی من موندم از چی دیسی خوشتون میاد.نمیگم بده(داستان های خوب داره،کاراکتر های درجه ۱ و عالی داره)اما تو کمیکم زیاد موفق نبوده.یعنی تقی به توقی خورده یا رتکان کردن یا ریبوت.سینما که متعصبای خودشو داره(به واندر وومن دادن ۷۶!یعنی بهتر از اونایی که واسه دارک نایت رایزز مثال زدم،روز های گذشته آینده و شزم و بازگشت بتمن!!!)
خلاصه که شما بهترین مثالا رو زدی و اصلا نمراتشون خوب نیست.یدونه راتن خوبه که اونم بالا و پایین میشه.
و هیچ کسم منکر نمیشه که سایت خودمون بهترین نمونه برای نقد و بررسی و رتبه بندی هستش.
آره منم موافقم تا وقتی که این سایت رو داریم نیاز به متا و ران نداریم، چون بزرگترین طرفدار اسپایدی تو جهان وقتی که میگه مثلا فلان فیلم اسپایدی خوبه یعنی واقعا خوبه، چون تمام داستان های پیتر / اسپایدی رو خونده و معلومه که فقط به خوندنشون بسنده نکرده و باهاشون زندگی میکنه(منظورم آقای ترابیه)
اصلا خوندن کمیک های اسپایدی کفایت نمیکنه بلکه اونا رو باید فهمید چون واقعا درس های ارزشمندی رو بهمون یاد میده.
راستی بحث دنیای سینمایی شد، نظرت در مورد mcuالان چیه؟
دی سی که از همون اولش هم ضعیف بود (ولش :D) ولی واقعا mcu افت کرده، قبلا شاهکار میداد و شاید یکی دو تا فیلم خوب، الن بر عکس شده متاسفانه، راستیتش دلم واسه اون دوران تنگ میشه
واقعا همینطوره. بقول شما وقتی مارول اونجرز ۱ رو ساخته بود اصلاً dceu وجود نداشت! یه سال بعدش man of steel ساخته شد و ...
( خطاب به دی سی فن های زیادی متعصب
ولی واقعا الان به چی می نازید؟ به فلش؟به بلک آدام؟ حالا به چند تا فیلم نسبتا خوبش کاری ندارم ولی اون دی سی فن هایی که با استناد به شوالیه تاریکی میگن دی سی از مارول بهتره چرا وقتی اسم اندگیم رو میاریم میگن : اون مال ۴ سال پیش بود تو الان رو بچسب! مارول فاز ۴ ش افتضاحه!
خب اول که دارک نایت هم مال ۱۵ سال پیشه.
دوما مگه شما کورید؟ مون نایت رو نمی بینید؟ فصل ۱ لوکی رو نمی بینید؟ شاهکار نو وی هوم رو نمی بینید؟ دکتر استرنج ۲ رو نمی بینید؟(حالا درسته فاز ۴ شی هالک و اترنالز و بقیه روهم داشته و درکل از سه فاز قبل ضعیف تر بوده ولی به هر حال ضعیف مطلق که نبوده.) اگه میبینید که هیچی .اگر نه شماره چشم پزشک خوب هستا!
حالا جالبه که بنظرم سریال شی هالک جذاب ترین سریال کمیک بوکی سالهای اخیر بود. دقیقا همونی بود که باید باشه. از ضعف های جلوه های ویژه ش که بگذریم به نظرم خیلی خلاقانه بود. بعد از مدتها یه چیز فان و متفاوت دیدم. ولی نمیدونم چرا ملت ازش اینقدر بد میگن
من این نظر رو چند بار دادم و میدونم شاید بعضی ها اونو جنجالی بدونن ولی بازم میگم که اصلا مقایسه دی سی و مارول درست نیست. این اشتباهه که بعضی ها اونا رو هم ردیف هم میدونن و فکر میکنن که اگر ناظر قوی روی فیلمای دی سی باشه مثل مارول و اندازه ی مارول موفق میشن. اصلا اینطور نیس. چون از نظر شخصیت مارول خیلی خیلی از دیسی جلوتره و شخصیت های درجه یکش خیلی بیشترن. بارها و بارها دلیلش رو گفتم. دی سی شخصیتهاش زمانی خلق شدن که تجربه قهرمان های کمیک بوکی کم بود. ایده ها متفاوت و گاها پرت و پلا بود. تم مشخصی نداشتن. بیشتر قدرت محور بودن چون ملت هنوز محو قدرت های فوق بشری بودن. اون موقع شخصیت پردازی همه ی قهرمان ها یه جور بود و فقط قدرت هاشون فرق داشت. شما داستان های قدیمی JSA رو بخونید که چطور اعضای گروه حتی همشون با یه لحن ثابت حرف میزدن! ولی شخصیت های مارول عمدتا دهه 60 میلادی خلق شدن. زیر نظر یک ناظر که اونم استن لی بود خلق شدن. دوره ای بود که اون فاز "وای سوپرمن میتونه پرواز کنه چقدر باحاله" رو پشت سر گذاشته بودن و زده بودن به عمق. بنابراین قهرمان های مارول از دل دوره پرمشغله و پرمساله ی دهه ی 60 خلق شدن. واسه همین انسانی ترن. ملموس ترن و جذاب تر چون مخاطب بهتر میتونه باهاشون ارتباط برقرار کنه. شما چهار شگفت انگیز رو داشتی که مدام با هم مشاجره میکردن. مردعنکبوتی با اون همه دفدغه. ثور و ایرون من با اون غرورشون، هالک با مشکل خشم و ... و دهه 60 دهه ی مبارزه با تبعیض های مختلف بود و از دلش مردان ایکس خلق شدن که سمبل تبعیض نژادی هستن . بنابراین همیشه گفتم فقط یه دنیای ایکس من به کل دنیای دی سی می ارزه و حالا دنیای اسپایدرمن و اونجرز و چهار شگفت انگیز و مردآهنی و هالک و ... بماند. و اگه غیر از این بود دی سی مدام در سالهای گذشته شخصیت های شرکت های ورشکسته رو نمیخرید. یا مدام اریجین شخصیت هاش رو عوض نمیکرد یا ریبوت نمیکرد تا بلکه جذاب تر بشن. از اون طرف مارول یه تاریخچه داره تو شصت و خورده ای سال گذشته و شخصیت هاش هم تاریخچه و اریجین خودشون رو حفظ کردن... از اون طرف دی سی چیکار کرده؟ چون میدونه توان مقابله رو نداره اموده خودش رو برای یه قشر خاص و محدود ولی پرتوقع و پر سر و صدا خاص کرده و براشون کمیک های دارک و خفن ارائه میده (در حالی که برای ما قدیمی ها دی سی همیشه لایت تر از مارول بود) تا خودش رو متمایز کنه. درسته که اینجوری قطعا به پای فروش مارول نمیرسه چون مخاطبین عام رو از دست میده ولی زوم میکنه روی یه قشر خاصی که تازه پشت لبشون سبز شده و هورمون هاشون هم حسابی فعال! واسه همینم هست که عمدتا این دی سی فن های متعصب انگ بچگانه بودن به مارول میزنن. چون یهو به یه سن خاصی رسیدن و یهو محتوایی جلوی خودشون میبینن مثل سریال هارلی کویین که سکس داره و مواد داره و خون! (این خون براشون خیلی مهمه لامصب!) و دیگه فکر میکنند دی سی خداس! یه سری شون هم هنوز تو کف "واقعی بودن" تصنعی بتمن گیر کردن! در حالی که همیشه گفتم و بازم میگم که اگه فقط یه نفر پیدا بشه و بهم توضیح بده قانعم کنه که یه نفر چطور با اون شنل میتونه زد و خورد کنه و زمین نخوره اون وقت باورم میشه بتمن واقعیه . یا بگه بهم چطور با ماشینش میره تو عمارتش ولی هیشکی تاحالا نفهمیده کجا زندگی میکنه اونم تو دوره زمونه و فن آوری هایی مثل ماهواره و GPS و ...
این جماعت محدود خیلی هم تو فضای مجازی سر و صدا میکنن (شرمنده اینو میگم ولی بعضی هاشون خیلی هم بی ادب و فحاش تشریف دارن) . درست مثل طرفدارای زک اسنایدر و برای رسیدن به هدفشون دست به هر کاری میزنن ، حتی تقلب! در حالی که یه روز بزرگ میشن و میفهمن که ای داد بیداد .. داستان و محتوا و شخصیت پردازی و فیلمنامه رو فدای زلم زیمبو و ادا اطوارهای به ظاهر دارک و خفن کردن.
راستش منم گفتم بگم دیسی چیز زیادی نداره(مثال زیادی هم نزدم)ولی دلم سوخت گفتم تکلیف اون دیسی فنی که آدمه چی!
حالا سینما که هیچی(یدفعه تو متا داشتم رتبه بندی فرنچایز هارو میدیدم،دیسی کلش زرد بود و متوسط جزو واندر وومن و شزم.اون وقت مارول سه تا ثور با یه دونه آیرون من و اترنالز و انت من و دکتر استرنج.)
خودمم اشاره کردم که دیسی هرچی میشه یا رتکان میکنه یا ریبوت.دیگه گندشو در آورده.ولی مارول یا دلیل میاره یا پیچش که تن و بدنت بلرزه!
پ ن:استاد کلا از بتمن خیلی بدم میاد.آخه مگه میشه انقدر دروغ و بزرگ نمایی؟!چجوری میشه تو کتک بخوری ولی دوباره وایسی و آدم عادی باشی!!!به همین دلیله که جوکر هم برام آشغاله.اصلا انگیزه اش رو نمیفهمم.مگه زود درمانی داری مرتیکه؟!!!(البت ه گرین گابلین هم اینطوریه ولی اون خاصه.تو قلبم خونه داره)
من دوباره تشکر میکنم که این مقاله رو نوشتید .
مطلبی که من میخواستم بگم این بود که این فیلم نقطه قوت هایی داشت ولی اینایی که شما ذکر کردید نقطه قوت نیست .
مثلا کامئو بروس کمپل نقطه قوت حساب میشه ؟ یعنی هر فیلمی که بروس کمپل توش کامئو داشته باشه فیلم خوبیه؟
یا ۳ تا از نقاط قوت فقط درباره بازیگر ها بود که نیاز نبود جدا جدا به آنها اشاره شود.
در کل اگر انتقادی کردم عذر میخوام در کل نظرم رو بیان کردم
آقا این حرفا رو نزن الان دیسی فنای افراطی حمله میکنن
با اینکه اصلا طرفدار دیسی نیستم ولی واقعا لایق این همه هیت نیست و همه اینا به خاطر هوادار های متعصبشه که ما رو از دیسی و دارک نایت و بتمن بیزار کردند.
همین که این همه سال دیسی پا به پای مارول اومد با این شخصیت ها و اورجین هاشون قابل تقدیره و ما که حسود نیستیم ایشاالله دیسی هم در زمینه های سینما رشد کنه که این اتفاقا به نفع مارول که یک رقیب درست و حسابی داشته باشه که خودش هم رشد کنه.
البته به نظرم کاراکتر های دیسی بیشتر به درد انیمیشن میخورن. هر وقت دلم هوس دی سی میکنه میرم انیمیشن های قدیمی اش رو مثل سوپرمن : دومزدی و بتمن: نقاب شبح رو میبینم. همین دیروز قسمت اول سریال سوپرمن مجموعه کارتونی رو دیدم و واقعا لذت بردم خیلی سریال رو قشنگ شروع کردند .
شما مگه فیلمو ندیدی ؟ ندیدی که تفنگ دست مردشنی بود و بعد "تق" شلیک شد و خورد به عمو بن؟!
ببین،اینجا یجور پیچش شد.یعنی داستان فیلم عوض شد(مثلا روایت فیلم اول غلط از آب در اومد و خصومت پیتر و فلینت شخصی شد)
فلینت اسلحه دستش بوده.ولی نمیخواسته شلیک کنه.شاید میخواسته با صحبت ماشین رو برداره و بره کمک دخترش.ولی تا کاراداین میاد هول میشه و بنگ!یهو یه جنازه میفته رو دستش.پس عملا قتل غیر عمد میشه(مثل زبونم لال منو و شما لبه راه پله باشیم ولی یهو رفیقم بیاد هول بشم بیفتی پایین.من مقصرم ولی از عمد ننداختمت)
آخ آخ آره ببخشید بعد از چندسال تازه دقت کردم تفنگ مردشنی ناخواسته شلیک شد. آخه یه تفنگ دیگه دست دنیس بود فکر میکردم اون شلیک کرد و رفت تو ماشین. یکم غلط انداز بود. مرسی
آره درسته.
ممنونم.
بیچاره قاتل عموبن وقتی توی مردعنکبوتی 1 پیتر اومد ازش انتقام بگیره
ولی به نظرم هیچی قسمت اول نمیشه چون هم گرین گابلین رو داشت هم پیتر پارکر رو قبل از اینکه به اسپایدرمن تبدیل بشه رو نشون میداد...
مقاله هم خیلی قشنگ بود دستتون درد نکنه...
خوراک‌خوان (آراس‌اس) دیدگاه‌های این محتوا